مسعود سپهر، پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی، در یادداشتی نوشت: «پوپولیسم، به پدیدهای فراگیر در همه کشورها تبدیل شده است. خاستگاه پوپولیسم در جوامع دو پدیده همزمان است؛ اول مشکلات و بحرانها و مسائل پیچیده اجتماعی که بخش عظیمی از جامعه را درگیر خود میکند و دوم ضعف احزاب سیاسی و نهادهای مدنی و گروههای مرجع واجد صلاحیت که قادر به ارائه راه حل منطقی برای آن مشکلات باشند یا در صورت ارائه راهحل عموم جامعه، پذیرنده و شنونده آن شود. در چنین موقعیتی رهبران فرصتطلب و مردمانگیز که بتوانند برای آن مشکلات پیچیده راهحلهای ساده بر مبنای دوقطبیسازی ارائه کنند قادر به بسیج تودهای و سوارشدن بر امواج احساسات مردم هستند.
مثلاً اگر در کشوری، رکود و تورم شدید جامعه را درگیر کرده باشد، ارائه راه حل نیازمند دهها تحقیق علمی و مقاله و کتاب و نمودار از سوی کارشناسان و جراحیهای دردناک اجتماعی باشد، طبیعی است که مردم گرسنه و بیکار، طاقت شنیدن و توان فهمیدن و عمل کردن به آنها را ندارند. اگر کسی پیدا شود که با شور و حرارت و قیافه حق به جانب بگوید عامل آن، فلان گروه سرمایهدار زالوصفت نوکر فلان دشمن خارجی است و باید آنها را کشت میلیونها نفر پیرو خواهد یافت.
کشور ما در حال حاضر با مشکلات عدیدهای دست به گریبان است و طبعاً آمادگی کامل دارد به دامان پوپولیسم از هر نوع آن پناه برد و متأسفانه بشدت از ضعف گروههای مرجع و اعتماد اجتماعی به نهادهای عمومی رنج میبرد. در چنین شرایطی بستر ظهور معجزات قرن کاملاً مهیاست. برای بسیج تودهای و شورانگیزی عمومی، به حماسه و افسانه نیاز است. در این مرحله است که هر فرد و گروه که در فرهنگ عمومی جامعه متولی و راوی افسانهها و حماسههای فراگیرتر باشد یا بشود، شانس بیشتری برای بسیج تودهای دارد. به عنوان مثال، در بخش اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی، با اندکی دقت در رسانهها و پیامهای آنها، ملاحظه میشود که پروژه پوپولیستی حماسهسازی از دوران رونق و شکوه و اقتدار و آزادی پهلوی و ایدهآلیزه کردن گذشته شاهنشاهی مهمترین راهبرد آنها در جذب پوپولیستی بدنه اجتماعی است.»
در بخش پایانی این یادداشت آمده است: «نوعی خاص از نگاه به دین که همه چیز را در دوقطبیهای بهشتی و دوزخی مؤمن و کافر، دوست و دشمن خلاصه و سادهسازی میکند، زمینه بهتری برای مردمانگیزی و یافتن پاسخهای ساده به مسائل پیچیده است. از همین رو است که وقتی بخش نوگرا و اصلاحطلب جامعه در هزارتوی عقلانیت و پلورالیسم و دموکراسی و ضرورت گفتوگو در پی راهحلهای علمی و منطقی است، دوستان اصولگرا با آوردن نفت بر سر سفره مردم و انداختن همه گناهان به گردن دشمنان خارجی و نفوذیهای داخلی آنها و فرار به جلو با چند نمایش میتوانند بدنه اجتماعی را جذب کنند. این گونه است که تا یکی بیاید و نوشتن مار را به مردم بیاموزد نقش مار کشیده شده و مردم به دنبالش رفتهاند.»