آفتابنیوز : آفتاب: با گذشت 3 ماه از ابلاغ راهبرد حیاتی و اساسی رهبری انقلاب درباره «اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، متاسفانه ادامه رفتارهای برخی عناصر و سکوت عجیب نهادهای متولی امر در دولت و دستگاه قضایی، مشخصاً مانع اجرای کامل این راهبرد شده است.
در شرایطی که جهان غرب برای مقابله با هژمونی ایران در منطقه راهبرد اجماع یا همان «اتحاد در مقابل ایران» را پیگیری میکند، اجماع و «اتحاد» گروههای سیاسی و نخبگان در ایران و در سطح بالاتر، اجماع جهان اسلام در مقابل غرب اولین شرط موفقیت جمهوری اسلامی یا حداقل کاهش هزینههاست. اجماعی که البته بر بستری پایدار و منطقی شکل گیرد و از مولفههای لازم برای دوام و پایایی برخوردار باشد.
بر این اساس، راهبرد «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» که توسط عالیترین مقام سیاسی و دینی ایران در ابتدای سال 86 ارایه شد نه تنها یک استراتژی ساده نبود که مهمترین ضرورت کشور برای مقابله با تهدیدات غرب است. از این زاویه دولت، دستگاه قضایی و تمام نهادهای جمهوری اسلامی بر اساس نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی موظفند سیاستهای کلانی که توسط مقام معظم رهبری تنظیم شده است را مورد پیگیری قرار دهند.
مسئولان قضایی و امنیتی حتماً میدانند که چند انتقاد ساده از دولت در چند روزنامه یا سایت اینترنتی آن هم در شرایطی که رسانه ملی و سایر مدیومهای قدرتمند از جمله ائمه جماعات و ... به درستی در جهت تقویت دولت فعالیت میکنند، نه تنها هیچ آسیبی به «اتحاد ملی» نخواهد زد که اتفاقاً به تقویت «مولفههای امنیت پایدار» از طریق تضارب آرا و دخالت بدنه نخبگان جامعه در فرآیندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری منجر خواهد شد. بنابر این مانع اصلی اتحاد ملی را نباید در چند انتقاد ساده رسانهای که در چارچوب مبانی نظام و با ادبیاتی بهداشتی، مودبانه و منطقی منتشر میگردند، جستجو کرد. مانع اصلی اتحاد ملی را باید در حرکات، اظهارات و نوشتههای کسانی جستجو کرد که با وهن نظام و دین به نام ارزشگرایی و با تخریب و دروغپردازی، فضای سیاسی ایران را به فضایی «پرخاشجویانه» و «عصبی» سوق میدهند و سکوت مسئولان امر نیز ناخواسته این گونه القا میکند که خدای ناکرده بخشهایی از نهادهای رسمی موافق این گونه مطالب هستند.
طرفه اینجاست؛ در شرایطی چند انتقاد منطقی و بهداشتی یک «کودتای رسانهای» یا یک «توطئه عظیم» برای تضعیف دولت محترم خوانده میشود که کودتای «خزنده» از مدتها قبل علیه شخصیتهای ریشهدار نظام و اصول بنیادین جمهوری اسلامی آغاز شده است. به راستی اگر چند انتقاد ساده «کودتا»ست و باید متوقف گردد؛ پس موج تخریب تمام خدمات گذشته نظام، پروژه تخریب و گوشهنشین کردن ذخایر و عقلای قوم از جناحهای مختلف، و برنامه اختلافافکنی میان مقامات دولت محترم با سایر بخشهای نظام را چه میتوان نامید؟ و چرا ادامه دارد؟
دستگاههای متولی امر اگر دنبال اتحاد ملی و انسجام اسلامی هستند که باید باشند، دقت داشته باشند که عملکرد تخریبگرانه یک اقلیت که مورد انتقاد صریح رهبری معظم انقلاب نیز قرار گرفته است، هر بار یک
دومینوی هیجان رسانهای و هتاکی و فحاشی را در صحن سیاست ایران ایجاد میکند که تصادفاً یا با برنامه قبلی؛ بزرگترین موهبت برای دشمنان ایران است.
برای درک دلایل ایجاد دومینوی خشونت و تخریب رسانهای که هزینههای هنگفتی را بر کشور تحمیل میکند، فقط کافی است چند پاراگراف از مطالب یک نویسنده خاص که در دو هفته اخیر توسط وی منتشر شده است را عیناً بدون هیچ تغییری مرور کنید. و البته به خاطر داشته باشند که این مطالب نه توسط اپوزیسیون خارج کشور که توسط یک رسانه داخلی نوشته شده است. قضاوت را به شما واگذار میکنیم.
[آفتاب پیشاپیش از شخصیتهای مورد اهانت عذرخواهی میکند] 1ـ ضرغامی به دلیل خودشیفتگی و خودخواهی، و پا در گل اصلاحات داشتن، ناچار از پوشش خبری اصلاحطلبانهی هاشمی، خاتمی، قالیباف، رضایی و وكلای بیموكل است. در عین آن كه تضعیف، تخریب و تخطئهی دولت نیز بدون وقفه فراموش نمیشود. در نتیجه اوح مفسده صدا و سیما در 2 سال گذشته، در نظرسنجی رادیو جوان به عنوان یك كودتای تمام عیار ضدملی خود مینمایاند. البته ضرغامی با این كار دست به یك عملیات انتحاری میزند، بدون آنكه خود بداند.
2ـ بیاعتباری رسانه ضرغامی، و لجنپراكنی ویژه رادیوجوان ملت را به ستوه آورده است. با این وجود مشخص است ملت برای سركوب منافقین راهیافته به صدا و سیما در كودتای ضدملی، بار دیگر نقشه مافیاگران را نقش بر آب میكند. ولی هرگز به ضرغامی و ابزار شخصی او اعتماد ندارد، و از هماكنون میداند این خودكامگی با دستكاری و تخریب خواهد بود.
3ـ طبق روال گذشته نمیخواستم به عناصر مافیایی، این مزدوران اژدهای هفتسر كه بر «ثروت و قدرت» ملی چنبره زده، و خون ملت را میمكند و برای بیگانگان خوشرقصی مینمایند، پاسخ دهم. اما اصرار دوستان یعنی حزب الله آگاه و همیشه متنفر و بیذار از هاشمی و روحانی و خاتمی و همپالكیهایشان سبب گردید این مطلب را بنگارم.
4ـ واقعیت آن است كه هاشمی رفسنجانی، سردمدار معركه دیكتاتوری، «حزبگرایی»، «خویشاوندسالاری»، «رانتخواری»، «تحریفگری در مبانی قرآنی»، «حریمشكنی اصول و ارزشهای انقلاب»، «دروغپردازی تاریخی تا مرز نسبت دادن مطالب واهی به حضرت امام سلامالله علیه» و «خودكامگی و مردمستیزی» بوده و هست. «هاشمی و دخترش فائزه» معركهگردان حریمشكنی در احكام شریعت بودند... این جنگ جمل به پا شده علیه «شریعت» را به تازگی روزنامه اعتماد، «وفاداری پدر و دختر در ساختارشكنی» خوانده و برای آنها مدحها و ستایش بسیار نوشته است.
5ـ هاشمی پس از شكست مفتضحانه و اخراج از سوی مردم دینمدار و انقلابی در انتخابات نهم، عنان از كف داده است. «ولایت فقیه را مطرود» میخواند، با «ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام» درگیر میشود، «قرآن جدید» نازل میكند و در آن «حق الهی حكومت» را به «مردم» وا میگذارد و آیات «جهاد» و «شهادت» و «مبارزه با فتنه» را حذف مینماید، و این یعنی یك «فتنهگری كامل و بدعتگزارانه آخرالزمانی» و نمونههایی از رذالتهای سیاسی!
6ـ «هاشمی» در «نوق» و «انار» از سوی شوهرخواهر و پسرعمو و شریك مافیائیش استقبال میشود. در «شهابیه» منطقه ییلاقی كرمان، لنگر میاندازد كه البته «منطقه مرعشیها» ست. یعنی ملك طلق مافیایی خاندان هاشمی.
7ـ خاتمی با هشت سال دینستیزی و فرهنگسوزی اصلاحطلبانه، و گردآوری عناصر پلید «دگراندیش» و «كژاندیش» یعنی همان «منافقان و مرتدان و ملحدین» امروز سردمداری «بنیاد باران» را دارد. درست است كه مافیای قدرت و ثروت با حلقههای در هم تنیده «ثروت ملی» را به یغما بردهاند و امروز نیز نمونهای چون شاهكار محسن هاشمی كمكرسان خاتمی است. اما دورهگردیهای او به امریكا و انگلیس و ... كه جز گردن كجكردن ظاهرا برای گرفتن یك «شال قرمز» نیست، و تعظیم و تكریمی برای قربانی كردن اسلام ناب در زیر پای جنایتكاران دمكرات و حقوق بشری است، هزینههای سرسامآوری دارد.
8ـ حسن روحانی تهاجمكننده كارشناسانه به سیاستهای عزتمند و كارشناسانه و افتخارآفرین هستهای دولت نهم، در راستای اهداف بیگانگان است. حسن روحانی رئیس تیمی است كه عضو ارشدش ـ موسویان ـ با اتهامات امنیتی دستگیر شده است. با این مشتی از خروار آیا رذیلتها در سیاست و دیانت، جامعه و جهان، در 2 سال گذشته بیش از پیش شناخته نشدهاند.
9ـ از وكیلان مجلس، سران احزاب راست و چپ، جناحهای سیاسی، و قلم به دستانی كه تنها بر اساس مصلحت خودبینانه و نفعطلبی سیاسی وارد عمل نمیشوند، انتظاری نیست كه در مقابل این فاجعه، موضعی دینمدارانه و مسؤولیتپذیرانه بگیرند... چگونه امروز كه افرادی چون محمد خاتمی با انتصاب به نظام امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف، و با داشتن لباس روحانی، به چنین اعمال فاجعهباری دست میزنند، مرجعیت عظیمالشأن و روحانیت اصیل و وارسته، سكوت پیشه كردهاند؟
10ـ اگر حوزههای علمیه، جامعهی محترم مدرسین كه حضرت امام خمینی سلام الله علیه، مسؤولیت بزرگی در حراست از روحانیت شیعه را بر عهده آنان گذارد، تحریفات قرآنی و مبنایی هاشمی رفسنجانی را با اغماض ننگرند، و بدعتگزاریهای خطرناك و آخرالزمانی او را با هدف «قدرتطلبی آشكار» خوشبینانه نپندارند، امروز سفرهای زنجیرهای خاتمی به غرب با انگیزه و هدف و منابع مالی نامعلوم، و اعمالی كه گوشهای از آن در فیلم مذكور آشكار شد، انجام نمیگیرد.
11ـ خاتمی با منابع نامعلوم و البته هنگفت مالی با دورهگردی در جهان غرب، دستگاه معركهگیریش را با تفسیر و تحلیل اسلام امریكایی به نام نظام اسلامی به كار میاندازد. بنابراین هم به لحاظ تئوریك كه مبناییتر از فضاحت عمل حرام محمد خاتمی است و هم به دلیل انجام این خلاف شرع بین انتظار میرود دادگاه ویژه نسبت به خلع لباس او وارد عمل شود. این انتظار امت اسلام، ملت ایران و همه مدافعان روحانیت اصیل و وارسته است.