رضا خیرآبادی در این باره اظهار کرد: سوءبرداشتها و سوءتفاهمهایی در آموزش زبان داریم، به عنوان مثال گاهی به صورت افراطی مطرح میشود که آموزش زبان هر چه از سن پایینتری شروع شود بهتر و موثرتر است.
وی با اشاره به نتایج یافتههای پژوهشی در زمینه زبانشناسی فرهنگی و آموزش انتقادی زبان به ویژه با رویکردهای نقد استعمار زبانی گفت: برخی محققان مانند رابرت فیلیپسون و پنی کوک از جنبههای مختلف، وضعیت کنونی آموزش زبان انگلیسی را با رویکرد نقادانه مورد کاوش قرار داده و برخی سوء تفاهمها مانند شروع زودهنگام آموزش زبان خارجی را به چالش کشیدهاند.
سرپرست حوزه تربیت و یادگیری زبانهای خارجی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: برخی صاحبنظران به نظریه دوره بحرانی استناد میکنند و معتقدند اگر تا یک سن مشخص زبان یاد نگرفتید دیگر یاد نمیگیرید. در حالی که نظریه دوره بحرانی اصالتاً در ارتباط با اکتساب زبان اول مطرح شد نه یادگیری زبان خارجی و بعدا با اهداف متفاوت به آموزش زبان خارجی هم تسری پیدا کرد.
وی ادامه داد: به نظر میرسد در جامعه ما علاوه بر طیفی از کارشناسان دلسوز و والدین علاقهمند و نگران، گروهی هم وجود دارند که به دنبال تأمین منافع مالی خود از این رهگذر هستند و به دنبال القای این موضوع هستند که اگر آموزش زبان انگلیسی از سنین آغازین کودکی شروع نشود دیگر اثربخش نخواهد بود.
خیرآبادی با اشاره به ورود برخی نرم افزارهای آموزشی زبان انگلیسی برای کودکان شش ماهه تا سه ساله به بازار در پی این فرهنگ نادرست اظهار کرد: پژوهشهای زمانمند و طولی، کم و کیف فراگیری زبان خارجی از شش تا ۱۶ سالگی را در کشورهای مختلف بررسی کردهاند که نشان میدهد روانی صحبت و تلفظ کودکانی که در سنین پایینتر زبان را شروع میکنند بهتر خواهد شد. یعنی کودک سه سالهای که زبان یاد میگیرد روانی خواندنش بیشتر میشود، اما فرد بزرگسال سرعت و صحت کلامش بیشتر میشود.
وی افزود: علت این است که فرد بزرگسال قواعد دستوری، فعل، فاعل و بار معنایی کلمات را میشناسد و درک میکند اما کودک سه ساله چنین درکی ندارد.
وی درباره سن طلایی آموزش نیز گفت: برای سن طلایی نیز نیازمند مرور نظریههای جهانی هستیم. آیا سن طلایی ۱۰ تا ۱۲ سالگی است یا سه ماهگی تا هشت سالگی؟ خود این نظریه از پایه دچار چالشهای عمیق بوده و بسیار مورد نقد قرار گرفته است. در عین حال همین نظریه تاکید میکند که فراگیری زبان دوم باید زمانی آغاز شود که زبان مادری تثبیت شده باشد.
سرپرست حوزه تربیت و یادگیری زبانهای خارجی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی افزود: این نظریه اشتباه که بد به جامعه منتقل شده باعث شده است خانوادهها حتی با وجود فشار اقتصادی و وضع نامطلوب مالی، نگران فرزندشان باشند و آنها را از شش، هفت سالگی به کلاس بفرستند در حالی که در کل ترم چند واژه بیشتر یاد نمیگیرد. مبلغ قابل توجهی هزینه میکنند برای یادگرفتن چند واژه! خب اگر این کودک به جای شش سالگی، ۱۰ سالگی شروع کند به جای سه کلمه، ۵۰ کلمه در طول یک ترم میآموزد.
خیرآبادی با بیان اینکه آموزش زبان انگلیسی از سنین بسیار پایین صرفه اقتصادی برای خانوادهها ندارد عنوان کرد: حتی اگر فرض کنیم آموزش هرچه زودتر شروع شود موثرتر خواهد بود اما این رویه اقتصادی نیست. کودکی که از پنج سالگی شروع به یادگیری زبان انگلیسی میکند تا کی انگیزه ادامه دارد؟ او بعد از پنج ـ شش سال دلزده میشود آن هم در اوج سالهایی که به یادگیری زبان نیاز دارد و در آستانه ورود به جامعه، بازار کار یا دانشگاه است.
وی ادامه داد: مجموعه این عوامل موجب شده سن آموزش زبان به مسئلهای چالش برانگیز و مهم تبدیل شود. برخی به راحتی میگویند آموزش زبان به دوره دبستان منتقل شود. در این بین باید چند نکته و ملاحظه مهم را در نظر داشت.
وی تاکید کرد: باید طبق قواعد سیاست گذاریهای آموزش زبان خارجی در نهادهای بالادستی درباره سن شروع آموزش زبان تصمیم گیری بشود. اضافه شدن دو ساعت درس به پایههای دبستان به میلیاردها تومان هزینه و دبیر متخصص برای دوره ابتدایی نیاز دارد. این هزینه را صرف کیفیت بخشی شش سال دبیرستان کنیم مفیدتر خواهد بود.
خیرآبادی با طرح این پرسش که وقتی فردی قصد مهاجرت و خروج از ایران را ندارد چه نیازی به شرکت طولانی مدت در کلاسهای زبان از سنین پایین کودکی دارد؟ گفت: ما افراد بزرگسال با سن بالاتر هم داریم که بر حسب نیاز و علاقهمندی آموزش زبان را شروع کردهاند و نتایج خوبی هم گرفتهاند. حتی دانشجویان زبانهای خارجی دیگر چون اسپانیایی و فرانسه نیز اکثرا زبان را از همان دانشگاه و از ۱۸ سالگی شروع میکنند و نتایج خوبی میگیرند.
وی با اشاره به اینکه برخی ناشران و موسسات منفعت میلیاردی از این محل میبرند و به جامعه القا میکنند که اگر فرزندت را از پیش دبستانی به کلاس زبان نفرستی فرصت مهمی را از او گرفتهای و به او آسیب زدهای اظهار کرد: متاسفانه در جامعه مهدکودکها و پیشدبستانیهای سه زبانه را تبلیغ میکنند. مگر در مهدکودک سه زبانه چه میکنند جز اینکه چند کلمه خارجی به کودک یاد میدهند؟آیا این میزان هزینه و حتی فشار آموزشی به کودکان در سنین پایین ضروری است؟ آیا نمیتوان این هزینه را صرف رشد جسمی و روحی کودک کرد و او را برای زندگی سالم و شاد در آینده تربیت کرد؟
سرپرست حوزه تربیت و یادگیری زبانهای خارجی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به دو کلیدواژه "انحصاری نبودن آموزش زبان" و "سبک زندگی" در فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون آموزش زبانهای خارجی اشاره کرد و گفت: هیچ کشوری در دنیا منابع عمومی و بودجه خود را صرف نمیکند تا فرزندان خودش را با استانداردهای کشوری دیگر تربیت کند و آنچه در آموزش عمومی مد نظر آموزش و پرورش است صرف دقیق بودجه به نفع رسیدن به اهداف ملی است و در این راه دانستن زبانهای خارجی به ویژه زبان انگلیسی هم اهمیت مییابد تا بتواند در خدمت رشد و پیشرفت کشور قرار گیرد نه اینکه محملی برای آموزش فرهنگ و سبک زندگی مغایر با هویت ملی و اسلامی باشد.
وی تاکید کرد که هیچ کسی عنادی با یادگیری زبان خارجی ندارد، منتها بحث سر هزینه و فایدهها و سودمندیهاست و اینکه آموزش زبان خارجی نباید به تضعیف زبان فارسی و یا هویت ملی منجر شود. انگیزه و کیفیت مسئله بزرگتری است و هر کشوری متناسب با اقتضائات خودش سن شروع زبان را تعیین میکند و نسخه کشور دیگر را نمی توان برای کشور دیگری پیچید.