سرویس بین الملل- "رابرت رایش" که در دولتهای روسای جمهوری "جرالد فورد" و "جیمی کارتر" کار کرده و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ در دولت "بیل کلینتون" وزیر کار امریکا بوده است در یادداشتی در نشریه "نیوزویک" نوع واکنش ترامپ به اعتراضات اخیر در امریکا را نشانهای از پایان یافته قلمداد شدن ریاست جمهوری او میداند.
به گزارش آفتابنیوز؛ او در این یادداشت مینویسد: "صدای ترامپ بلندتر از هر زمان دیگری است، اما واقعیت آن است که او دیگر رئیس جمهوری آمریکا نیست. او هیچ پاسخ سازنده و کارآمدی به بحرانهای کنونی ندارد. در میانه تشنج و تنش در امریکا او کاخ سفید و دفتر کارش را ترک کرده است. او حکمرانی نمیکند بلکه مشغول بازی گلف است یا توئیت منتشر میکند و یا سرگرم تماشای شبکههای تلویزیونی است.
واکنش ترامپ به اعتراضات اخیر نسبت به کشته شدن "جورج فلوید" شهروند سیاهپوست توسط افسر پلیسی که بیش از نه دقیقه زانوهایش را روی گردن مقتول قرار داد چه بود؟ ترامپ معترضان را "اراذل" و "اوباش" و "تخریبگر" خواند و آنان را تهدید به تیراندازی کرد. او در توئیتی نوشت: "زمانی که غارت آغاز شود تیراندازی نیز آغاز میشود. تهدیدی که یادآور واکنش رئیس پلیس اسبق میامی به اعتراضات با ریشههای نژادی در اواخر دهه ۶۰ میلادی در امریکا بود. ترامپ معترضان جمع شده مقابل کاخ سفید را تهدید به استفاده از "سگهای وحشی و سلاح" کرده است.
پاسخ او به بحران ناشی از شیوع کرونا نیز مشابه بوده و آن را "توطئه و نیرنگ دموکراتها" و یا "مزخرفات بیان شده مقامهای بهداشتی و درمانی" خواند و مدیریتی برای فائق آمدن بر بحران نداشته است. اکنون ترامپ با بدترین بحران بیکاری از زمان رکود بزرگ به این سو در تاریخ امریکا مواجه است. بیش از ۴۱ میلیون امریکایی بیکار هستند. یک پنجم از امریکاییها قادر به پرداخت اجارهبهای ماهانه خود نبودهاند".
او در ادامه میافزاید: "گلف بازی کردن یا تماشای تلویزیون اشکالی ندارد با این حال، یک رئیس جمهور زمانی که ملتاش در بحرانهای متعدد به سر میبرند وظیفه دارد اوضاع را مدیریت کند در غیر این صورت دیگر رئیسجمهور نیست. توئیتهای او حاوی اتهامزنی به هیلاری کلینتون، اوباما، سیاستمداران سیاهپوست و رسانهها هستند. توئیتهای او نشان میدهند که وی توان مدیریت اوضاع را ندارد. او فاقد شکیبایی است، از تجمعات نفرت دارد و از گذشته و تاریخ درس نمیگیرد. کاخ سفید دوره او در بینظمی همیشگی به سر میبرد. اطرافیان او نیز حقایق را بیان نمیکنند بلکه عدهای پادو و چاپلوس هستند".
آتلانتیک: ترامپ نیکسون زمانه ما نیست
نشریه "اتلانتیک" نیز در مقالهای با این عنوان که "ترامپ نیکسون نیست" با رد همانندسازی میان ترامپ با نیکسون رئیس جمهوری اسبق امریکا که به دلیل رسوایی مجبور به استعفا شد، مینویسد: "در سال ۱۹۶۸ میلادی، نیکسون وعده برقراری نظم و صلح را داده بود. این در حالی است که ترامپ تنها چیزی که ارائه میدهد نزاع و تنش بیشتر است. برخی معتقدند شورش اخیر در امریکا بار دیگر به پیروزی ترامپ در انتخابات منجر خواهد شد. استدلال این طیف آن است که به دنبال شورشهای اواسط دهه ۶۰ میلادی، "ریچارد نیکسون" در سال ۱۹۶۸ میلادی با کارزاری که وعده برقراری صلح، نظم و حاکمیت قانون را داده بود به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شد. اکنون، اما وضعیت متفاوت است و این استدلال برای زمانه ما صدق نمیکند. شورش ۲۰۲۰ کمکی به ترامپ نخواهد کرد. در سال انتخاباتی که نیکسون برنده شد شرایط متفاوت از امروز بود. او نه تنها در برابر نامزد دموکراتها قرار داشت بلکه در برابر "جورج والاس" فرماندار آلاباما قرار گرفته بود که دز نهایت تنها توانست ۸.۶ درصد آرا را از آن خود کند و در پنج ایالت برنده شد. در نتیجه، نیکسون در جایگاه نامزد میانه قرار گرفت که هم وعده حمایت از حقوق مدنی شهروندان را داده بود و هم وعده برقراری نظم عمومی. اکنون، اما ترامپ نه با وعده حاکمیت قانون که با توئیتهای تهدیدآمیز و تهدید به واکنش خونین نشان دادن علیه معترضان به اعتراضات آنان پاسخ داده داده است. او از کاخ سفید خارج شد و به پناهگاه رفت. او از خود ضعف نشان داده است. وعده نیکسون صلح در خانه و در خارج از خانه بود. ترامپ، اما تنها اقداماش تشویق به منازعه در جامعه است. ترامپ برخلاف نیکسون در سال ۱۹۶۸ میلادی اکنون خود به علت نزاع تبدیل شده و راه حل آن نیست".
تاریخ قضاوت خواهد کرد که چرا جمهوریخواهان از رییسجمهوری بی اخلاق حمایت میکنند؟
نشریه آتلانتیک" در مقاله تحلیلی دیگری با اشاره به ادامه حمایت جمهوریخواهان از ترامپ و انتقاد از این موضع آنان مینویسد: "تاریخ قضاوت خواهد کرد که چرا رهبران جمهوریخواه از اصول خود دور شده و از رییسجمهوری "بی اخلاق" و "خطرناک" حمایت میکنند؟ برای مثال، به سناتور "گراهام" و "میت رامنی" نگاه کنیم؛ دو جمهوریخواهی که نگاهی به کرسی ریاست جمهوری داشتند و از پیروزی ترامپ عصبانی بودند. ایده گراهام رهبری جهانی امریکا بود در حالی که ترامپ دکترین "نخست امریکا" را مطرح کرده بود که خلاصه آن چنین بود: "نخست من و دوستانام". رامنی فعال اقتصادی جمهوریخواه، موفقی بود که روابط اجتماعی خوبی داشت. در حالی که ترامپ نماد فردی بود که ثروتاش از پدرش به او به ارث رسیده بود و تا مرز ورشکستگی و بیاعتبار شدن نیز پیش رفته بود. گراهام و رامنی هر دو به سنت دموکراتیک امریکا و ایدهالهای صداقت، پاسخگویی و شفافیت در عرصه عمومی باور داشتهاند؛ امری که ترامپ مغایر آن عمل کرده است. هر دو آنان علیه ترامپ و بیگانههراسی و شعارهای تندش موضعگیری کردهاند. اکنون آنان و بدنه حزب جمهوریخواه هستند که باید علیه ترامپ موضعگیری کنند. ترامپ پوپولیسم مهاجرستیز را جایگزین سنت اصلی حزب جمهوریخواه یعنی حمایت از دولت حداقلی و آزادیخواهی کرده است. کابینه او نیز برآمده از خواست مردم نبوده بلکه پاسخی به نیازهای روانی او بوده و اطرافیاناش را از میان دوستان خود برگزیده است".
انتقاد از در دست گرفتن انجیل توسط ترامپ
نشریه "فارین پالسی" در مطلبی انتقادی نسبت به در دست گرفتن انجیل توسط ترامپ و رفتن او به کلیسا در واکنش به اعتراضات اخیر مینویسد: "امریکاییها مخالف بتپرستی هستند. آنان از ایده قدرتگیری افرادی بتساخته بدشان میآید. شهروندان امریکایی عکس رهبران را نمیپرستند. ارزش عکسها در امریکا در ارزشی است که نمایندگی میکنند و نه به صرف ابژه بودن آن عکس یا فرد دیده شده در آن. حتی تلاشها برای جرم انگاری سوزاندن پرچم در امریکا نیز با شکست مواجه شد. زمانی که ترامپ انجیل در دست میگیرد و همزمان فرمان شلیک گاز اشک آور به سوی معترضان را صادر میکند این همان نماد بتسازی و بتپرستی است. جالب آنکه رهبران سیاسی خودکامه همگی علاقمند به استفاده از کتب آسمانی به عنوان دستاویزی برای توجیه اقدامات خود بودهاند. پوتین همواره در هواپیما انجیل در اختیار دارد و صدام حسین نیز همواره قرآن همراه خود داشت. اینگونه بتپرستی سبب میشود تا رهبران خودکامه مولفههایی، چون قدرت، لذت نژاد، نیاکان، دولت و پول را جایگزین خدا سازند. این ترسناک است که رییس جمهوری امریکا با در دست گرفتن انجیل برخورد با معترضان را توجیه کند. این نشان میدهد که او حتی یک کلمه از انجیل و پیام مسیح را نخوانده و درک نکرده است: پیام عشق آن چیزی که اکنون امریکا در بحران کنونی به آن نیاز دارد".
بازداشت نه هزار انسان در کمتر از چند روز یعنی شکسته شدن ازادی نه درامریکا که در جهان
هر کسی دیگه بیاد فقط به فکر منافع کشور و مردمش