آفتابنیوز : آفتاب ـ بزرگداشت مبارزان جهانوطنی «چ، مثل چمران» عصر روز سهشنبه با حضور مهدی چمران، فرزندان چه گوارا و حاج سعید قاسمی در تالار فنی دانشگاه تهران از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشكی تهران، مركز فرهنگی میثاق و خانه آمریكای لاتین برگزار شد.
به گزارش آفتاب به نقل از ایسنا، «آلیدا گوارا» دختر چه گوارا با بیان آنكه «من از فرهنگ بسیار متفاوتی میآیم و ما یك ملت سوسیالیست هستیم»، اظهار داشت: «انقلاب كوبا اینطور آبدیده شد و ما كمك بسیاری از اروپای سوسیالیست دریافت كردیم و همچنین كمكهای زیادی از اتحاد شوروی داشتیم و ما میتوانیم تفاوتهای زیادی با هم داشته باشیم؛ اما در كنار هم برای رسیدن به هدف مشترك اقدام كردیم و ملت كوبا همیشه به این امر احترام میگذارد».
دختر گوارا تصریح كرد: «من همیشه گفتهام برای شناختن «چه» باید آثار او را به طور مستقیم بخوانیم و در اینجا میگویم متاسفانه به دلیل تصوراتی كه شما از «چه» دارید در ترجمه آن مشكلاتی داشتید. پدر من هیچگاه از خدا صحبت نكرد اما این مهم است كه این موضوع را در نظر داشته باشیم كه عملكرد فرد چه بوده است؛ ما معمولا از چیزهایی كه برایمان مفید است استفاده میكنیم؛ اما مطمئنا نمیتوان واقعیتها را تغییر داد».
آلیدا گوارا ضمن بیان علاقه خود برای دیدار از نزدیک با زنان ایرانی، به شخصیت عجیب مادربزرگش اشاره کرد و گفت: «گوارا در 14 ژوئن 1928 در آرژانتین به دنیا آمد. در همان زمان بود كه مادربزرگ من قوانین جامعه را نقض میكرد. در آن شهر وقتی زنی باردار میشد نمیتوانست به خیابان برود اما مادربزرگم چنین قوانینی را زیر پا میگذاشت و با پدرم به بیرون میرفت. این فرد، فرهنگ جامعی داشت و آنطور كه پدرم تعریف میكرد برای مبارزه و تقابل با اطرافش تلاشهای زیادی انجام میداد. پدر من در دوران كودكی دچار آسم شد و پدربزرگم انواع ادبیات را برای او میخواند. به همین دلیل ایشان به ادبیات بسیار علاقهمند بود و در 16 سالگی فرهنگ لغت فلسفی را آغاز كرد؛ اما هیچگاه آن فرهنگ تمام نشد؛ چرا كه او همیشه به دنبال یك موضوع جدید بود و میدانست حقیقت مطلق نیست و ذهن باید بر روی تجربیات جدید باز باشد».
وی افزود: «ما ظرفیت آموختن ابدی داریم؛ از این رو باید همیشه به مطالعات خود ادامه دهیم و آنچه نمیفهمیم باید بتوانیم در خود به عنوان یك بشر رشد دهیم. او از دوران جوانی، آمریكای لاتین را به خوبی میشناسد و نیازهای مردم را میبیند و در سردترین شب زندگیاش با یك زوج سرخپوست مواجه میشود و با آنها حرف میزند و تنها غذایش را با آنها تقسیم میكند. آن زوج سرخپوست كمونیست بودند و در آن موقع است كه برای اولین بار با كمونیستها مواجه میشود. آنها افراد ساده جامعه بودند اما این نیاز را احساس میكردند كه باید جامعه را تغییر دهند. زمانی كه به مكزیك میرود و فیدل را میبیند، او اندیشهی ماركسیستی داشته و در آن شب با فیدل همراه میشود».
دختر گوارا ادامه داد: «بعد از مدتی آنها زندانی میشوند و همهی افراد آزاد میشوند بهغیر از پدر من و ایشان به دلیل آنكه گفته بود من كمونیست هستم و با نگهبان زندان وارد بحث شده بود، او را نگه داشتند. اتحاد عجیبی بین گوارا و فیدل شكل میگیرد. تنها كسی كه گوارا در شعرهایش از آن نام برد فیدل بود».
به گزارش ایسنا، در پایان این مراسم، هدیهای به رسم یادبود كه نمادی از مقاومت مردم ایران بود به فرزندان چه گوارا تقدیم شد.