فصل نخست این فاجعه به عدم تعادل بین تولید و مصرف گاز در کشور بازمیگردد. چندی پیش از سوی مدیرعامل شرکت ملی گاز اعلام شد که میزان تولید گاز شیرین در کشور به ۹۰۰ میلیون مترمکعب رسیده است و در اختیار بخش خانگی، صنایع و نیروگاهها قرار دارد.
در شرایطی که صادرات گاز ایران تقریبا فقط به عراق، ترکیه و ارمنستان محدود شده و خبری از صادرات گاز به سایر کشورهای همسایه نیست چه برسد به اروپا، انتظار میرود حداقل بتوانیم پاسخگوی نیاز داخل باشیم. اما اتفاقی که افتاده این است که به دلیل مصرف بالای گاز در بخش خانگی، گاز صنایع و نیروگاهها قطع شده و حال نیروگاهها مجبور به استفاده از سوخت دوم یا همان مازوت شدهاند.
انگار اسم زمستان با به مرز هشدار رسیدن مصرف گاز در کشور، مخصوصا در بخش خانگی گره خورده است و جالب است که خلاء ترویج فرهنگ بهینهسازی مصرف بر دوش هیچ مسئولی سنگینی نمیکند. در حالیکه سامانه ملی اصلاح و بهینهسازی برای موتورخانه واحدهای مسکونی و تجاری نیز تاسیس شده اما در عمل به نظر نمیرسد قدمی جدی در این حوزه برداشته شده باشد که اگر برداشته شده بود، وضع چنین نبود.
از سوی دیگر این سوال مطرح است که آیا نظارتی بر نحوه ساختمانسازی و عایقکاری ساختمانها صورت میگیرد؟ چرا خبری از پنجرههای دوجداره و نصب سیستمهای کنترلکننده موضعی دما در برخی ساختمانها نیست؟
البته که نباید از لزوم همکاری مردم در این حوزه و پوشیدن لباس مناسب در فصل زمستان چشمپوشی کرد. گفته میشود به ازای هر یک درجه کاهش دمای سیستمهای گرمایشی، به مقدار تولید یک فاز پارس جنوبی صرفهجویی صورت خواهد گرفت. با همه اینها و با اذعان به اینکه مردم پرمصرفی هستیم اما تا کی باید انگشت اتهام به طرف مردم باشد؟
به نظر نمیرسد در شأن دومین کشور دارنده گاز جهان باشد که با پایینآمدن درجه دما، مازوت را تقدیم ریههای مردمش کند! هرچند برخی یک سر این ماجرا را به تحریمها ربط میدهند و میگویند چون تحریمها مانع فروش مازوت شده و انبارهای نگهداری مازوت هم پر شده است، ناچار به سوزاندن مازوتها در نیروگاهها شدهایم؛ موضوعی که تایید و تکذیبهای زیادی را در پی داشت اما آنچه که اهمیت دارد سلامتی مردم است که میسوزد، نه تایید و تکذیب این مسئول و آن مسئول.
جالبتر از همه اما راهحلی است که برای این موضوع در نظر گرفته شده است؛ همان خاموشی ۹ شب به بعد در پایتخت! طرحی تحت عنوان تعدیل روشنایی که به منظور پایداری شبکه برق و کاهش مصرف گاز به منظور تولید برق صورت گرفته است. گفته شده اصلاح روشنایی معابر به صرفهجویی یک میلیون لیتر سوخت منجر خواهد شد و کاهش مصرف گاز نیروگاهها و تامین گرمایشی مورد نیاز در نقاط سردسیر را در بر خواهد داشت. همچنین تاکید شده است که در ساعات منع تردد، رفتوآمدها خیلی زیاد نیستند و با توجه به این امر، در خیلی از جاها در ساعات پایانی شب تا صبح این حجم از روشنایی ضرورت ندارد.
حتی از این موضوع جالبتر این است که این طرح فقط برای پایتخت اجرا شده و گویی ساکنان دیگر شهرهای صنعتی که تحت تاثیر استفاده از مازوت هستند ریه ندارند. باید پرسید امنیت جانی و روانی شهروندان در کجای این طرح دیده شده است؟
البته ناگفته نماند که همین مصرف مازوت هم دائما از سوی مسئولان مختلف تایید و تکذیب میشود و در حالی محیط زیست و سایر دستگاههای مسئول مصرف مازوت در نیروگاهها را رد کردهاند که اطلاعات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نشان میدهد که طی آبان و آذر امسال غلظت آلاینده دیاکسید گوگرد در ایستگاههای واقع در جنوب غرب و جنوب تهران افزایش یافته است.
لازم به توضیح نیست که افزایش غلظت این آلاینده ارتباط مستقیمی با مصرف سوخت مازوت در نیروگاهها و صنایع دارد. بنابراین بر اساس اطلاعات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران میتوان نتیجه گرفت که یکی از علتهای مهم آلودگی هوای تهران طی روزهای اخیر میتواند سوزاندن سوخت مازوت در نیروگاهها و صنایع استان تهران و حتی اطراف آن باشد.
مردم فقط اعصابشان
بهم میرزد
چرا نمی نویسید بدلیل تخلف
ویا اختلاس ویا دزدی ویاهرچی
فلان فرد ویا فلان اداره باعث
این گونه جنایت وبواقع جنایت
شده که مازوت بجای گاز میسوزه
یا اینم تقصیر آمریکاست؟!