حمید خاورزمینی پیرامون مسئله کاهش نرخ تولد در ایران، اظهار کرد: میل به فرزندآوری یکی از پدیدههایی است که ارتباط بسیار نزدیک با سبک زندگی و فرهنگ دارد. برای بررسی و مطالعه علل مؤثر بر تعداد دلخواه فرزند، فرضیات متعددی وجود دارد اما برای رسیدن به پاسخ آسانتر میتوان شرایط را به سه دسته تقسیم کرد.
وی توضیح داد: در جوامع سنتی و پیشامدرن که زاد و ولد براساس تولید مثل طبیعی اتفاق میافتد، میزان زاد و ولد و میزان مرگ و میر بالاست، در این شرایط خانوادههایی که وضعیت مالی مطلوبی دارند، میتوانند فرزندان بیشتری را زنده نگه دارند چراکه دسترسی به امکانات درمانی و غذا برای آنها آسانتر است.
این جامعه شناس ادامه داد: جوامعی که آنها را به عنوان جوامع مدرن میشناسیم و در آنجا مواد غذایی و امکانات بهداشتی و درمانی فراوانی وجود دارد، میزان زاد و ولد بالا و میزان مرگ و میر پایین است، در این نوع جوامع برخی خانوادهها به واسطه دو عامل مهم که عبارت است از دسترسی به امکانات پیشگیری و فردگرایی بیشتر به کاهش زاد و ولد روی میآورند.
وی بیان کرد: از دهه ۶۰ میلادی که به عنوان آغاز دوران پست مدرن در برخی از کشورهای غربی یاد میشود، با افزایش و گسترش وسایل پیشگیری، امکان جلوگیری از فرزندآوری مهیا شد و در چنین حالتی سبک زندگی اهمیت بیشتری نسبت به وجود امکانات پیشگیری از بارداری مییابد.
خاورزمینی در رابطه با بررسی میزان تولد در ایران مطرح کرد: در بررسی آمار و ارقام استانهای کشور، استانهایی که از رفاه نسبتاً بالاتری برخوردار هستند، به علت سبک زندگی و میزان فردگرایی بالاتر، تمایل کمتری به فرزندآوری دارند.
وی با بیان اینکه در گذشته حتی پارامترهایی مانند نوع تغذیه بر میزان فرزندآوری تأثیر مستقیم داشت، گفت: پایین آمدن میزان فرزندآوری تا حدی که در محروم ترین مناطق کشور به چهار فرزند در طول زندگی فردی که یک همسر دارد، نشان میدهد تنها باید به موضوع سبک زندگی توجه داشت و تأثیر عوامل دیگر آنقدر کم شده که قابل اغماض هستند.
این مدرس دانشگاه مطرح کرد: یکی از ویژگیهای فرهنگی کشور ما که در دیگر نقاط جهان هم کم و بیش وجود دارد، موضوع الگوبرداری اقشار پایین جامعه از طبقه متوسط و بالا و الگوبرداری طبقه متوسط از طبقه بالاست.
وی ادامه داد: از آنجایی که در گذشته نه چندان دور، میزان باروری در جامعه ایران بسیار بالا بوده، طبقه بالا در ایران الگوی یک، دو و یا سه فرزندآوری را حفظ کرده و این در فرآیند الگوبرداری طبقات متوسط و پایین نقش مهمی داشته است، از سوی دیگر بعد از انفجار جمعیتی دهه ۶۰ خورشیدی در ایران و مشکلات مربوط به تحصیل، اشتغال و ازدواج این نسل، رفته رفته تمایل به فرزندآوری به علت مشکلات اقتصادی کاهش پیدا کرد که آن را در دهههای ۸۰ و ۹۰ خورشیدی مشاهده میکنیم.
خاورزمینی با بیان اینکه از سوی دیگر بالا رفتن انتظارات خانوادهها و فرزندان آنها با توجه به افزایش امکانات رفاهی و نیازهای جدید به وجود آمده، علت دیگری است که میل به فرزندآوری کمتر برای افزایش کیفیت زندگی را فراهم آورده است، اظهار کرد: در یک جمع بندی میتوان گفت سه عامل افزایش فردگرایی، افزایش انتظارات از زندگی و تجربه مشکلات متولدین دهه ۶۰ در امر تحصیل، اشتغال و ازدواج مهمترین عوامل کاهش نرخ تولد در ایران هستند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: طبقات بالای جامعه از دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی با کاهش میل به فرزندآوری مواجه بودند، آنچه در دهه های اخیر اتفاق افتاده همانند شدن و همگون شدن طبقات متوسط و پایین جامعه با آنها و الگوبرداری از زندگی آنهاست و همین مسئله که این طبقه زندگی راحت تر و مرفهی دارند، طبقات متوسط و پایین را به فرزندآوری کمتر سوق داده است.