درباره آرای باطله این دوره از انتخابات زیاد سخن گفته شده است و هرکس درباره آن تحلیلی و توصیفی دارد. مطابق ماده 25 قانون انتخابات ریاستجمهوری در موارد ذیل با تأیید هیات نظارت یا نماینده وی برگهای رأی باطل ولی جز آرای مأخوذه محسوب و مراتب در صورتجلسه قید و آرای مذکور ضمیمه صورت جلسه خواهد شد:
1- آرای غیر قابل خواندن.
2- آرایی که از طریق خرید و فروش به دست آمده باشد.
3- آرایی که دارای نام رأیدهنده، یا امضا یا اثر انگشت وی باشد.
4- آرایی که کلا حاوی اسامی غیر از نامزدهای تأییدشده باشد.
5- آرایی که سفید به صندوق ریخته شده باشد.
پس همه این موارد در ذیل آرای ماخوذه شناخته میشوند. ولی این ربطی به برگههای رای یا تعرفههای دادهشده به مردم ندارد. این آرا میتواند از تعداد تعرفههای دادهشده به مردم کمتر باشد ولی نمیتواند بیشتر باشد. فرض کنید که در یک حوزه رایگیری 100 تعرفه به مراجعهکنندگان قانونی داده شده است. ولی 95 برگه رای در صندوق هست. این پذیرفتنی است زیرا 5 نفر به هر دلیلی نخواستهاند برگههای رای را داخل صندوق بیندازند. ولی اگر 105 برگ رای در صندوق باشد این 5 رای به کلی از شمول آرای ماخوذه خارج است. آرای ریختهشده در صندوقها ماخوذه حساب میشوند (اگر متقلبانه نباشد که در قانون آمده است) و طبق ماده 13 همین قانون رییسجمهور باید اکثریت مطلق این آرا را به دست آورد. در انتخابات گذشته بهطور میانگین این آرای باطله حدود دو درصد و در یکی، دو مورد به 3 و 4 درصد هم رسید. این رقم غیرطبیعی نیست، زیرا اشتباه در نوشتن یا تعمد در مخدوش نوشتن برای دو درصد رایدهندگان طبیعی است. آنان کسانی هستند که میخواهند مهر رای دادن در شناسنامه آنان بخورد ولی دوست ندارند رای دهند یا حتی به علل دیگری رای خود را مخدوش مینویسند.
پس چرا در این دوره چنین زیاد شد و در برخی استانها بسیار بالاتر رفت؟ علت را در سیاست رسمی برای افزایش آرا باید جستوجو کرد. تمامی نظرسنجیها نشان میداد که تعداد شرکتکنندگان به 40 درصد نخواهد رسید. بنابراین باید چارهای اندیشیده میشد.
به نوشته روزنامه اعتماد، در آخرین نظرسنجی ایسپا هنگامی که از مردم پرسیده شده است که رای میدهید یا خیر، حدود 9 درصدشان گفتهاند که در انتخابات شوراها شرکت میکنند ولی در انتخابات ریاستجمهوری خیر. این درصد در انتخابات گذشته ریاستجمهوری بسیار اندک بود زیرا انتخابات ریاستجمهوری بسیار پرشور بود و مردمی که پای صندوق رای میآمدند، معمولا به شرکت در آن علاقه داشتند. لذا مسالهای پیش نمیآمد. اینبار هم مسالهای پیش نمیآمد، ولی یک اتفاق آن را تبدیل به مساله کرد.
هنگام مراجعه به حوزه اخذ رای باید از مردم پرسیده میشد که در کدام انتخابات میخواهند شرکت کنند؟ و فقط برگه همان انتخابات را بدهند. کاری که در گذشته انجام میشد. ولی اینبار به نحوی خارج از این پرسش هر دو برگه رای (و در برخی جاها تعداد بیشتر، مثل تهران 4 مورد) را به مردم دادهاند. طبیعی است که حدود 9 درصد کل مردم نمیخواستهاند در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنند، ولی برگه رای را گرفتهاند.
این 9 درصد از کل مردم در انتخاباتی که حدود 50 درصد مردم شرکت کنند، مشارکت را به 41 درصد میرسانند.
این گروه سه رفتار را در پیش گرفتهاند. برخی رای درست دادهاند و نام یکی از 4 نفر را نوشتهاند، برخی برگه رای را سفید یا با نام بیربط به نامزدها یا جملاتی دیگر نوشته و به صندوق انداختهاند و برخی نیز آن را در جیب خود گذاشته یا پاره کردهاند. تعداد این افراد باید حدود 18 درصد کل رایدهندگان باشد (9 درصد کل مردم که در نیمی از مردم که رایدهنده هستند میشود 18 درصد). این 18 درصد در عمل سه گروه شدهاند. حدود یک درصدشان برگههای رای را در صندوق نینداختهاند، 13 درصدشان رای باطل و مخدوش داخل صندوق انداختهاند و 4 درصدشان رای درست دادهاند.
جالب است در انتخابات شوراهای برخی شهرها آرای باطله بیش از آرای نفر اول است. علت نیز روشن است. همین اصرار به دادن برگه رای به کسانی است که با هدف مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری آمده بودند ولی به اجبار برگه شوراها را هم دریافت کردند و چون نامزدهای آن انتخابات بسیار متعدد بودند در نتیجه رای نفر اول کمتر از آرای باطله شده است.
مشکل آمار وزارت کشور از همین جا شروع میشود. زیرا تعداد شرکتکنندگان را به صورت برخط از سامانه اینترنتی توزیع تعرفههای انتخاباتی اعلام میکردند. آن 28.9 میلیون نفر همان تعرفههای توزیعشده است ولی به لحاظ قانونی فقط میتوانند آرای داخل صندوقها را اعلام کنند که 440 هزار کمتر از رقم مزبور است و این رقم حدود0.8 درصد مشارکت را کم میکند. این نحوه اعلام رای نادرست است. وزارت کشور باید آرای ماخوذه از صندوق و نه تعداد تعرفههای توزیعشده را منتشر کند. ولی برای افزایش حتی اندک در میزان مشارکت، دو هزینه سنگین را پذیرفتند. اول عدم تطابق در جمع آرا، دوم تعداد بسیار بالای آرای باطله که هر دو مورد هزینه سنگینی بود. البته یک نفع دیگر هم داشت. کم کردن نسبت آرای آقای رییسی به حدود 62 درصد، تا گفته شود که انتخابات رقابتی بوده است.
با این ملاحظات اگر قرار بود مثل گذشته عمل میشد، بهطور طبیعی مشارکت در همان حد پیشبینی شده 42-41 درصد بود و آرای باطله نیز همان حدود 2 تا 4 درصد بود و هیچ مشکلی هم در ارایه آمار پیش نمیآمد. واقعیت آرای باطله همین است.
رونمایی کیهان از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات
اما روزنامه کیهان درباره دلایل کاهش مشارکت مردم در انتخابات نوشت: درصد کمتر مشارکت در انتخابات اخیر علتهای چندگانهای داشته است که در جای خود قابل پرداختن است ولی آنچه بیتردید میتوان گفت اینکه مشکلات فراوان معیشتی و فشارهای کمرشکنی که طی ۸ سال گذشته از سوی دولت به مردم تحمیل شده است، یکی از اصلیترین علتها در کاهش درصد مشارکت بوده است.
این روزنامه افزود: گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران. افزایش ۸ برابری قیمت مسکن. تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریب جینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی. تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند.
قرار بود در مذاکرات هستهای تحریمها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه به علت نابلدی، نفوذ عوامل دشمن و گرایش به سازش، صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه کردند. نقدینگی را که میتوانست و باید روانه عرصه تولید شده و باعث کسب و کار شود، از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش دادند و تولید و کسب و کار را با رکود شدید و بیسابقه (و نه کمسابقه) روبهرو کردند. کشور را از خودکفایی در تولید گندم و گوشت قرمز و گوشت مرغ به واردات این اقلام ضروری و معیشتی مردم کشاندند. با دیپلماسی انفعالی، راه را برای باجخواهی دشمنان باز کردند و امنیت و اقتدار کشور را به مخاطره انداختند و...
دلیل بالا بودن آرای باطله از نظر روزنامه جمهوری اسلامی
در همین حال، روزنامه جمهوری اسلامی در همین خصوص نوشت: بعد از آنکه وزارت کشور آمار رسمی آرای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را اعلام کرد، در اینکه رئیسجمهور منتخب اکنون رسماً هشتمین رئیسجمهور ایران است بحثی وجود ندارد. با اینحال، این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که میزان مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ از یکطرف و نکات مرتبط با ارقام مؤثر در کیفیت این انتخابات از طرف دیگر، بسیار پرمعنا هستند.
میتوانیم وارد تفسیر آرای این انتخابات نشویم و همچون بعضی افراد و از جمله رسانه ملی به تعریف و تمجید خود آن بپردازیم ولی این روش را صادقانه نمیدانیم.
تفسیر دقیق آرای انتخابات نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی باید برای از دست ندادن پشتوانه مردمی خود وارد عمل شود و کسانی که به این نظام عشق میورزند و حفاظت از آن را که حاصل خون صدها هزار شهید و فداکاری و ایثار ملت آزاده ایران است لازم و واجب میدانند، نمیتوانند از کنار این واقعیت تلخ بیتفاوت عبور کنند. به همین دلیل، این تفسیر اجمالی را ارائه میدهیم تا هشداری باشد برای متولیان نظام با هدف بررسی علل پدید آمدن این وضعیت و تلاش برای برطرف کردن علل آن.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ فقط ۴۸/۸ درصد واجدان شرایط رأی دادن شرکت کردهاند که کمترین مشارکت در انتخاباتهای ریاست جمهوری ۱۳گانه در ۴۳ سال عمر نظام جمهوری اسلامی است. قبل از این، بیشترین مشارکت ۸۴/۸۳ درصد (سال ۱۳۸۸) و کمترین مشارکت ۵۰/۶۶ (سال ۱۳۷۲) بود.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ واقعه قابل تأملتر اینست که تعداد افرادی که مشارکت نکردند در جدول آرا، رتبه اول و تعداد آرای باطله رتبه سوم بود. طبق اعلام رسمی وزارت کشور، درصدعدم مشارکت ۵۱/۷۸ درصد بود و این رقم نزدیک ۳ درصد بیشتر از مجموع مشارکتکنندگان انتخابات ۱۴۰۰ با شمول آرای باطله است. به عبارت روشنتر، اگر بخواهیم ترتیب ۶ رقم موجود در ترکیب آرای انتخابات ۱۴۰۰ را در یک تابلو مشاهده کنیم باید آن را اینگونه ترسیم نماییم.
اول –عدم مشارکت
دوم – رئیسجمهور منتخب
سوم – آرای باطله
چهارم – یکی از نامزدها
پنجم – یکی دیگر از نامزدها
ششم – آخرین نامزد
ملاحظه این ارقام نشان میدهد پشتوانه مردمی نظام در معرض خطر کاهش است. خطری که پشتوانه نظام را تهدید میکند، یکی عدم مشارکت مردم است و دیگری آرای باطله.
تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ همیشه رئیسجمهور منتخب در ردیف اول قرار داشت ولی اکنون برای اولینبار است که عنصر عدم مشارکت مردمی ردیف اول را به خود اختصاص داده. دیگر اینکه آرای باطله که در انتخابات ۱۴۰۰ در ردیف دوم قرار گرفته، رقم قابل ملاحظهای است. به یک روایت ۳/۷۲۶/۸۷۰ رأی و به روایت دیگر که نتیجه تصحیح جمعبندی اشتباه وزارت کشور است ۴/۱۶۷/۰۲۸ رأی.
آرای باطله را با خوشبینانهترین نگاه میتوان اینگونه تفسیر کرد که صاحبان آنها به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند ولی چون نامزدهای راهیافته به رقابت انتخابات ریاست جمهوری را قبول ندارند، رأی باطله به صندوق انداختهاند. تفاسیری از قبیل رعایت بعضی ملاحظات شغلی، زیر ذرهبین بودن و… نیز مطرحاند که به آنها نمیپردازیم.
درصدد بررسی علل کاهش معنادار مشارکت مردمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیستیم ولی اشاره به این واقعیت را لازم میدانیم که هرچند تأثیر مشکلات اقتصادی را نمیتوان نادیده گرفت، مهمتر از آن، محدود کردن قدرت انتخاب مردم بود، واقعیتی که اگر متولیان نظام آن را نادیده بگیرند و هرچه زودتر درصدد معالجه آن برنیایند، قطعاً میزان مشارکت مردمی به سیر نزولی خود ادامه خواهد داد.
اینکه مشکلات فراوان معیشتی و فشارهای کمرشکنی که طی ۸ سال گذشته از سوی دولت به مردم تحمیل شده است، یکی از اصلیترین علتها در کاهش درصد مشارکت بوده است. مشکلاتی که در طول عمر ۴۲ ساله انقلاب نه فقط کم سابقه، بلکه به گواهی اسناد و آمار، بیسابقه بوده است.
گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران. افزایش ۸ برابری قیمت مسکن. تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریب جینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی. تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردندچ
وقتی خاتمی گفت بیایید تکرار کنیم و با این تکرار دوباره روحانی رو سر کار آورد دیگه توقع داری بگیم دولت اصلاح طلب نبوده و اصولگرا هست ؟
این دولت هیچ وزیر اصولگرایی نداشت
اگر کسی هم اسم اصولگرایی به روی وزیری میزنه باید به عملکردش نگاه کرد که خارج از دستورات روحانی نبوده
اینکه کالاها در گمرک دپو میشه تا فاسد بشه و نهاده دامی به دست دامدار نرسه و قیمت مرغ بشه 50 هزار این تحریم هست ؟
اینکه طلا به 15 میلیون میرسه و 64 تن طلا از خزانه حراج میشه این تحریم هست ؟
اینکه کارخانجات به قیمت مفت و چند درصد قیمت اصلی واگذار میشه به بدهکاران بانکی این تحریم هست ؟
اگه موفق نشه این کور سوی امید هم که در طرفداران ایشان هست از بین خواهد رفت و دوره بعدی کمتر سر صندوق حاضر میشوند