کد خبر: ۷۱۹۹۴
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۹:۳۵
همایش «مولانا،هست پنهان» به کار خود پایان داد

دکتر کزازی: یكی از ایرانی‌ترین ایرانیان، مولاناست

آفتاب‌‌نیوز :  آفتاب: همایش «مولانا،هست پنهان»، روز گذشته با سخنرانی دکتر میرجلال‌الدین كزازی، محدعلی اسلامی ندوشن، بهاءالدین خرمشاهی و احمد جلالی در دانشگاه امیركبیر به کار خود پایان داد.

به گزارش آفتاب به نقل از ایسنا در روز دوم این همایش دکترمیرجلال‌الدین كزازی كه درباره‌ «تجلی حماسه‌ی عرفانی در مثنوی معنوی» در این همایش سخن می‌گفت، مولانا را خدای‌مرد بزرگ عرفان و اندیشه و ادب ایران خواند و اظهار كرد: مولانا می‌گوید، من گنگ خوابدیده و عالم تمام كر. او می‌خواهد از حال‌ها و آزمون‌های درویشانه‌ی خود سخن بگوید. خویش را گنگ و لال معرفی می‌كند؛ آن‌چه شناخته‌ام، در خواب بر من گذشته است. می‌خواهم از رؤیای خود با شما سخن بگویم؛ رؤیایی كه رازناك و گاه سخت ناگشودنی است. آن‌چه را مولانا در رؤیا دیده است، با زبانی كه توانایی گفتن ندارد، می‌خواهد با كسانی در میان نهد كه كرند. من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش.

این استاد دانشگاه با ارایه‌ تعریف و تحلیلی از حماسه، تصریح كرد: درویش كه می‌خواهد به خداخویی برسد، همان پهلوان حماسه است؛ اما با خود در كشاكش و ستیز است. در این نبرد، دشمن، درونی و خانگی شده است. درویش با من خویش و تن خویش می‌رزمد. بزرگ‌ترین دشمن درویش، خود اوست. می‌شود بت‌های بیرونی را در سایه‌ی تلاش شكست؛ اما شكستن بت «‌من» كاری خرد و آسان نیست. آرمان راهرو، چیرگی بر این دشمن شگرف نیرومند نهان است. این آرمان همان است كه نهانگرایان ما آن را مرگ در زندگی خوانده‌اند. بمیر ای دوست پیش از مرگ / اگر می زندگی خواهی. انسان فرخنده انسانی كه به خواست خود در زندگانی رسیده است. كسی است كه در زندگانی می‌میرد. بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید / در این عشق چو مردید، همه روح پذیرید.

كزازی سپس گفت: درخواست مولانا این است كه از چنبره‌ی چیرگی تن و من برهیم. این مرگ آغازی است برای زندگانی جاویدان، فرهنگ درویشی، پیوسته‌ای است بر فرهنگ حماسی ما. از آن‌جاست كه مثنوی مولانا چونان بزرگ‌ترین واژه‌های جهان آكنده از دم‌های حماسی است. مولانا پی در پی از ستیز و آویز سخن می‌گوید. از جهان ناسازها كه ما در آن گرفتاریم؛ اما اندرز مولانا این است كه ما بكوشیم تا بتوانیم خود را از این دام به در كشیم و رهانیم. انسان فرخنده‌ی فرجام‌گر كسی است كه می‌تواند در دل ناسازی بماند و بزید؛ اما یك‌سره و یك‌سویه شود. در همان هنگام كه در گیتی است، به مینو برود؛ به همین خاطر، مولانا ما را به هم‌اندیشی اندرز می‌دهد. ارزش این شایستگی در این نكته نهفته است كه ما در جهانی زندگی می‌كنیم كه در سرشت خود چالش‌خیز است.

این پژوهشگر تأكید كرد: اگر جهانیان با اندرزهای مولانا آشنا می‌شدند، می‌آموختند كه چگونه در دل ناسازی می‌شود به سازگاری رسید؛ به همین خاطر ما در این روزگار بیش از هر زمان دیگری به مولانا نیازمندیم.

سپس یكی از حاضران پرسشی درباره‌ی ملیت مولانا مطرح كرد و كزازی پاسخ داد: بی‌هیچ گمان، یكی از ایرانی‌ترین ایرانیان، مولاناست. من به كوتاهی می‌كوشم برهان این سخن را با شما در میان بگذارم. مولانا كودكی خردسال بوده كه همراه با پدرش به تركیه می‌رود؛ 12ساله بوده است. زیست‌نامه‌نویسان او نوشته‌اند كه در نیشابور عطار را می‌بیند و عطار الهی‌نامه را به مولانا می‌دهد و به پدرش اندرز می‌دهد كه او را گرامی بدارد؛ زیرا به زودی آتش در سوختگان جهان خواهد زد. بعد از هجرت، مولانا سراسر زندگانی‌اش را در آن‌جا می‌گذارد و هرگز به ایران پای نمی‌گذارد. اگر حالا كودكی در 12سالگی كوچ كند، رنگ آن سرزمین را به خود می‌گیرد؛ اما مولانا نه تنها با سرزمین كوچ پیوند نمی‌گیرد؛ بلكه همچنان پارسی‌زبان می‌ماند و كانونی گرانمایه را در آن سرزمین برای پاسداشت زبان و فرهنگ ایرانی پدید می‌آورد. هنوز آوازخوانان تركیه نیز بیت‌های پارسی او را می‌خوانند؛ بدون آن‌كه معنای آن‌ها را بدانند.

كزازی در ادامه تأكید كرد: چگونه می‌توان گفت مولانا ایرانی نیست؟! گیرم كه ده‌ها سال در تركیه زیسته باشد و گورگاه او در آن‌جا باشد. در سراسر مثنوی یا دیوان شمس سروده‌ای به زبان تركی نمی‌یابید. اگر هم هست، سروده‌ی پیروان مولاناست كه اندك‌اندك به آن راه یافته‌اند. دعوی افغان بودن مولانا نیز یك‌سره بی‌پایه است. اگر افغان بودن او را در معنای بلخی بودن و ایرانی بودن بدانیم، مسأله‌ای ندارد. در زمان مولانا، اصلا افغانستان وجود نداشته و بلخ در آن روزگار، بخشی از خراسان بزرگ بوده است.

سپس بهاءالدین خرمشاهی لوح تقدیر همایش را به میرجلال‌الدین كزازی تقدیم كرد و خود به بحث درباره‌ی سماع پرداخت و گفت: با نگاهی به «گات‌ها»ی زرتشت تا «صدای پای آب» و آثار بعد از آن درمی‌یابیم كه ما ملت موزونی بوده‌ایم. این‌كه شعر سپید وزن و قافیه را كنار گذاشته، زیبنده‌ی ادب ما نیست.

این نویسنده و پژوهشگر به ذكر خاطره‌ای از غلامحسین ابراهیمی دینانی پرداخت و عنوان كرد: دینانی می‌گفت در تركیه بودیم، یك قرآن‌شناس عرب حجازی در محفل دوستانه‌ای گفت خدای را شكر كه قرآن كریم بر ملت ما نازل شده است. دانشمند مصری گفت، بهترین خوش‌خوانی‌های قرآن در مصر بوده است. دانشمند ترك گفت، الحمدالله كه بهترین كتابت‌های قرآن كریم در امپراتوری عظیم عثمانی انجام شده است. استاد دینانی می‌گوید، اما قرآن در كشور ما فهمیده شده است. می‌خواهم بگویم كه قرآن كریم، الفاظ وحی است، هر چند تجددگرایان قبول نداشته باشند. آن‌ها خود را خسته می‌كنند. البته ما در كتابت و قرائت قرآن نیز جایگاه ویژه‌ای داریم. با این مقدمه می‌خواستم بگویم همه‌ی كتاب‌های مقدس خوش‌خوانی می‌شوند. گاهی این‌قدر به این مسأله توجه می‌شود كه كتابت آن فراموش می‌شود؛ مشكلی كه اوستا دچار آن شده است.

وی افزود: نمی‌خواهم قرآن را با هیچ كتابی مقایسه كنم؛ اما درباره‌ی سماع دو حكم است؛ یكی تحریم و دیگری حلال بودن. عده‌ای از جمله صاحب «سوانح العشاق» می‌گویند، سماع حلال است. در اسلام، حدیثی كه در رد آوای خوش باشد، به یاد ندارم. همه تأیید می‌كنند كه می‌شود، قرآن را به آوای خوش خواند. امام محمد غزالی در آداب قرائت قرآن بحثی درباره‌ی سماع دارد كه آن را حلال می‌شمارد. حضرت مولانا و پیروان او هم سماع می‌كردند. هیچ قسمتی از «دیوان كبیر» نیست كه بر مبنای وزن مرتب نشده باشد و غزل‌ها با مناسبت‌ها هماهنگ می‌شده‌اند.

خرمشاهی همچنین گفت: در صد سال اخیر یا شاید 50 سال است كه «دیوان كبیر» در بین ما رواج یافته است؛ به علت دشواری و حجیم بودن آن، و به همین جهت من 22 گزیده از دیوان كبیر را یادآور شدم. برگزیده‌ای با عنوان «انسانم آرزوست» فراهم كردم؛ به خاطر رفع این مشكل. شصت‌درصد غزلیات مولانا اهمیت عرفانی دارند و ما نیاز داریم «دیوان كبیر» را برگزینی كنیم.

لوح تقدیر همایش را احمد جلالی - ر ییس كتابخانه‌ی مجلس شورای اسلامی و نماینده‌ی پیشین ایران در یونسكو - به خرمشاهی داد و با اشاره به این‌كه مردم بسیاری در جهان به مولانا علاقه‌مندند، گفت: آن‌چه پیوند مولانا را با ایران جاودانه كرده، این است كه در هر جای جهان اگر می‌خواهند از مولانا سراغ بگیرند، نام مولاناشناسان بزرگ ایران مثل بدیع‌الزمان فروزانفر، جلال‌الدین همایی، محمدرضا شفیعی كدكنی، عبدالحسین زرین‌كوب و محمدعلی موحد به ذهن می‌آید. در این مسیر و نسل اساتید مولاناشناس، محمدعلی اسلامی ندوشن هم هست. این افراد باعث شدند، مولانا همواره با ایران شناخته شود.

وی افزود: غزل‌های مولانا پر از تصویر و محتوا و زیبایی‌های هنری است. مولانا غزلیات و مثنوی را برای ما به یادگار گذاشت. شفیعی كدكنی می‌گوید، مثنوی مولانا جلال‌الدین بزرگ‌ترین حماسه‌ی روحانی بشریت است كه خداوند برای جاودانه كردن زبان فارسی، آن را به ما هدیه داده است. مولانا در لحظه می‌توانسته فرم‌های بدیع و ناب و غیرتكراری برای ارایه‌ی بیان خویش در سرزمین غزل بسازد. درباره‌ی سورئال زیاد شنیده‌ایم؛ ولی وقتی به عرصه‌ی شعر می‌رسیم، مولانا را می‌بینیم با تصاویر بدیعی كه خلق كرده است.

او همچنین تصریح كرد: هر دانشی با خیال پر و بال می‌گیرد. اگر خیال پر و بال بگیرد، نوآوری زاده می‌شود.

جلالی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی این‌كه آیا ایران در سال مولانا كم‌كاری كرده است، گفت: به یك معنا بله و به یك معنا نه. برای ما جالب نیست كه اولین چاپ مثنوی به زبان فارسی در كمبریج توسط نیكلسون انجام شده باشد. از همان دوران تا به حال ما كم‌كاری كرده‌ایم. در كتابخانه‌های ما مجموعه‌ی‌ آثار افلاطون و ارسطو با چاپ‌های مختلف كه البته لازم است، وجود دارد؛ اما اثری از تمامی آثار مولانا یا ابن سینا نمی‌بینیم. از طرف دیگر، با توجه به كشورهای دیگر كم‌كاری نداریم. ما به لحاظ محتوایی از دیگران جلو هستیم؛ اما به لحاظ حق مولانا، كار بزرگی انجام نداده‌ایم.

احمد جلالی لوح تقیر همایش را از دستان محمدعلی اسلامی ندوشن دریافت كرد، كه او با اشاره به این‌كه غلو كردن درباره‌ی بزرگان از ارزش آ‌نان می‌كاهد، گفت: مولوی یكی از بزرگ‌ترین مغزهایی است كه تمدن ایران‌زمین به وجود آورده است و از هرجهت به فرهنگ، تاریخ و تمدن ایران وابسته است. اگر این خصوصیات نبود، مولوی هیچ‌گاه مولوی نمی‌شد. اما بیاموزیم كه درباره‌ی بزرگان غلو نكنیم. بعضی عبارات كه درباره‌ی بزرگان به كار می‌بریم، به جای این كه باعث شناخت شود، موجب آشفتگی خواهد شد. هر بزرگی به عنوان یك انسان دارای ضعف‌ها و قوت‌هایی است. تنها ارزشی كه برای او قائل هستیم، به این علت است كه با گفتار و كردار خود به روشنایی جامعه‌ی بشری و ایجاد تفاهم بین اعضای جامعه‌ی بشری كمك كرده و دامنه‌ی فرهنگ بشری را گسترش داده است.

اسلامی ندوشن با اشاره به آثار بزرگ ادب فارسی همچون دیوان كبیر مولانا، غزلیات حافظ و دیوان عطار و سنایی، تأ كید كرد: تمامی این آثار یك روی ظاهر دارند و یك روی باطن. با توجه به ظاهر ادبیات و عبارات نمی‌شود به كنه آن دست یافت. در بسیاری از نوشته‌هایی كه در باب مولوی است، به مسائلی برمی‌خوریم كه نشان از بررسی ظواهر موضوع دارد. مثلا این‌كه مولوی در فلان بیت به كدام حدیث یا اسطوره نظر داشته است؛ اما به این‌كه وی چه چیزی به تفكر و راه زندگی جامعه‌ی فارسی‌زبان و جوامع دیگر افزوده، توجهی نشده است. خود مولانا نیز می‌گوید، هر كسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من.

او با اشاره به موضوع عشق در آثار مولانا عنوان كرد: به قول حافظ، این قصه از هر زبان كه می‌شنوم، نامكرر است. مثنوی بر محور عشق حركت می‌كند. توجه به این نكته لازم است كه چه اتفاقی باعث شده زبان فارسی یكی از پرعشق‌ترین زبان‌های دنیا شود. در هیچ زبان دیگری به اندازه‌ی این زبان از عشق صحبت نشده است. گاهی برخی حوادث ایرانیان را مجبور كرده كه گریزگاهی به نام عشق برای خود بیابند. ایرانیان بیش از هر چیز تمایل داشتند تا یكپارچگی خود را حفظ كنند و برای جلوگیری از تجاوز به این یكپارچگی، به فرهنگ پربار خویش پناه آوردند. عشق نیز در مركز توجه فرهنگ ایرانی قرار می‌گیرد. بار سنگین ادبیات عرفانی بر روی كلمه‌ی «‌عشق» است‌، البته این عشق ارتباط ساده بین دو نفر نیست؛ بلكه بعد وسیعی می‌یابد و به نیروی جهنده‌ی حیات مبدل می‌شود؛ به گونه‌ای كه همه‌چیز باید با عشق حركت كند تا زندگی جان بگیرد. عشق در ادبیات ایران به كائنات و نباتات و... تسری می‌یابد. مولانا نیز بر همین اساس، حركت «دیوان كبیر» را بر روی محور عشق تنظیم می‌كند.

این محقق و پژوهشگر با یادآوری معنویت و روحانیت كه در آثار مولانا به چشم می‌آید، تصریح كرد: تمام مسأله در مثنوی این است كه دنیا به اصل و فرع تقسیم شده است. مسأله‌ی جسم و روح در آن جاری است. جنبه‌های ناساز زندگی زاییده‌ی جسم انسان است و در اثر برخورد بین جسم و روح، زندگی شكل می‌گیرد. تفكر مولانا به گونه‌ای است كه انسان را وادار می‌كند در راه كسب معنویت كوشش كند، تا از این طریق، هوای نفس و خودخواهی‌هایش را ضعیف كند.

همایش مولانا هست پنهان روز گذشته با تقدیر از اسلامی ندوشن و آواز شهرام ناظری به کار خود پایان داد.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین