آفتابنیوز : آفتاب: در جریان رد صلاحیتها بسیاری از نخبگان سیاسی كشور از گردونه رقابت حذف شده اند. نگاه جامعه به این امر ممكن است منفی بوده و منجر به عدم شركت در انتخابات شود. در مقابل آنها كه در فهرست نامزدها باقی مانده اند كسانی هستند كه بیشتر سابقه اجرایی دارند. راهكار این گفتار شركت در انتخابات و واگذاری تقنین به سیاست ورزان همفكر و بازگشت نخبگان و روشنفكران به عرصه عمومی با هدف تقویت نهادهای مدنی است.
با آغاز زمان شروع تبلیغات انتخاباتی اغلب احزاب و جریانها به انتشار فهرست كاندیداهای مورد حمایت خود اقدام كردهاند.نگاهی به این فهرستها به ویژه در مجموعه احزاب اصلاح طلب كه بیشترین ردصلاحیتها را در میان نامزدهای مورد حمایت خود داشتهاند كاهش چشمگیر نخبگان سیاسی و سیاست ورزان را نشان می دهد.
در نقطه مقابل ظهور و بروز طیفی از مدیران اجرایی در دولت های گذشته را در فهرست كاندیداها می بینیم كه در فضای اجتماعی كمتر شناخته شدهاند.
شاید ردصلاحیت بسیاری از چهره های شناخته شده سیاسی، روشنفكران و نخبگان كشور در روزهای اخیربرخی اذهان را به سوی تحریم یا عدم شركت در انتخابات سوق دهد! اما آیا ادامه آرمانهای اصلاحی و استمرار روند توسعه اقتصادی و سیاسی كشور تنها با ورود این مجموعه قابل پیگیری است؟
نویسنده یادداشت، به دنبال توجیه روند ردصلاحیتها یا اقناع عقل عمومی به اكتفا به آرمانهای حداقلی نیست. بلكه ضمن تاكید به ضرورت اهتمام و پیگیری مطالبات عمومی (با تاكید بر اولویت های توسعه)
به دنبال پاسخ به سوالات زیر است:
1- آیا رسالت نخبگان سیاسی و روشنفكران، امروز نباید معطوف به تعمیق نهادهای مدنی وبسط آرمانهای اصلاحی در عرصه عمومی باشد؟
2- آیا ضمانت اجرایی یافتن مطالبات ملی از طریق تبدیل شدن به قوانین تنها با حضور نخبگان در مجلس ممكن است؟
تجربه مجلس ششم كه با حضور بسیاری از چهره های شناخته شده و نخبگان سیاسی و اجتماعی تشكیل شد نشان می دهد وجود این طبقه فكری در عرصه قانون گذاری الزاماً به پیشبرد آرمانها نخواهد انجامید. ضعف عمده مجلس ششم غافل شدن از عرصه عمومی ونبود سازوكاری بود تا مطالبات در حال پیگیری در صحن مجلس را درافكار عمومی توجیه گرباشد.
شرایط جاری كشور و انتقادهای بی شماری كه از سوی مدیران و دلسوزان نظام به روند اداره امور وارد است بیش از هرچیز لزوم جدی گرفتن انتخابات با نامزدهای حداقلی موجود را بیانگر است.
رسالت نخبگان تنها حضور در عرصه های اجرا و قانون گذاری نیست!
امروز كه موج رسانه ای مانع از آگاهی ملت از عمق كاستیها و دور افتادن دولت از چشم اندازهای تدوین شده و برنامه های مصوب نمایندگان ملت است وظیفه نخبگان سیاسی تلاش برای آگاهی رساندن به جامعه و ایجاد و تقویت نهادهای مدنی و حزبی است.
تبدیل جامعه توده واری كه معیاری برای چگونگی اعلام پذیرش و یا عدم پذیرش سیاستهای منتخبینش را ندارد به جامعهای تكثر گرا و نهادمند مهمترین رسالت نخبگان است.
تحریم انتخابات مشكلی را حل نمی كند! بلكه حق شرعی و قانونی هر فرد را به مخالفین دیدگاهها و آرمانهایش تقدیم می نماید.
با نگاهی دیگر به فهرست كاندیداها چهره ها را مرور می كنیم. نمایندگان ملت تا 10 روز دیگر از میان همین نامها انتخاب خواهند شد. و ما اگر در گروه تحریم كنندگان باشیم فردا چونان بسیاری كه امروز از شركت نكردنشان در دورههای قبلی انتخابات ابراز پشیمانی می كنند سهمی در سبد افكار ملت كه در مجلس متجلی خواهد شد نخواهیم داشت.
آرمانگرایی و رادیكالیسم جایش در مجلس نیست! نمی توان در میان قدرت بود و اپوزیسیون ماند.
مجلس مردان توسعه گرا و كاردانی را می خواهد تا افق های توسعه كشور در عرصه های سیاسی و اقتصادی را ترسیم كنند و نماینده افكار عمومی و ناظر آنان بر روند اجرای امور باشند.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران كه یادگار آرمانهای انقلاب و امام (ره) است این حق را به من و شما داده است.پس از حق خود نگذرید!