سایت "اویل پرایس" که به انتشار گزارشهای مرتبط با بازارهای نفتی جهان میپردازد در ارزیابیای به تاثیر احتمالی قدرتگیری طالبان بر وضعیت نفت در جهان پرداخته است.
به گزارش آفتابنیوز؛ این سایت نفتی مینویسد: "علیرغم آنکه افغانستان تولیدکننده عمده هیدروکربن نیست با این وجود، در همسایگی آن کشور در خاورمیانه بزرگترین کشورهای تولیدکننده نفت جهان قرار دارند. همچنین، چین دومین مصرفکننده بزرگ نفت در جهان در همسایگی افغانستان است؛ این بدان معناست که بیثباتی بیشتر در افغانستان و احتمال تبدیل شدن آن کشور به پناهگاه تروریستها میتواند بر قیمت نفت تاثیرگذار باشد.
بر اساس برآورد زمینشناسی صورت گرفته توسط امریکا، میانگین منابع نفتی کشف نشده افغانستان در حدود ۱.۶ میلیارد بشکه نفت خام، ۵۶۲ میلیون بشکه گاز مایع طبیعی و ۰.۴۴ تریلیون متر مکعب گاز طبیعی است. این ارقام در مقایسه با کشور همسایه افغانستان، ایران که دارای ۲۰۸.۶ میلیارد بشکه ذخایر نفتی است و علیرغم تحریمهای امریکا چهارمین تولیدکننده بزرگ اوپک محسوب میشود و در ماه ژوئیه ۲۰۲۱ میلادی به طور میانگین بیش از ۲.۴ میلیون بشکه نفت در روز صادر کرده بود، کمرنگ به نظر میرسد.
از سوی دیگر، پیروزی غیرمنتظره طالبان آشفتگی سیاسی بیشتری را به رقابت طولانیمدت ایران و عربستان سعودی برای کنترل خاورمیانه اضافه میکند. هر دو قدرت منطقهای در مجموعهای از جنگهای نیابتی طولانیمدت با یکدیگر قرار دارند و نبرد برای برتری منطقهای بر یمن درگیر جنگ نقطه عطفی محسوب میشود.
قدرتگیری شیعیان در عراق پس از حمله امریکا توزان قوا را به شکل قابل توجهی به نفع ایران تغییر داد و ایران و عراق که در مجموع مسئول تولید ۶.۵ میلیون بشکه نفت خام در روز یا ۲۴ درصد از کل تولید اوپک هستند با یکدیگر متحد شدند. عربستان و متحد اصلی منطقهای آن کشور، امارات متحده عربی، نیروهای نظامی و بودجه قابل ملاحظهای را برای شکست دادن انصارالله در یمن صرف کردهاند، اما به نظر میرسد که برای پیروزی در جنگ ناتوان بودهاند؛ زیرا انصارالله مورد حمایت ایران از زمان آغاز درگیریها به طور پیوسته در حال پیروزی بوده است.
ناتوانی ائتلاف تحت رهبری عربستان در پیروزی بر انصارالله منجر به پذیرش پیشنهاد توافق صلح از سوی ریاض و در پیش گرفتن استراتژی خروج از یمن شد.
این سایت تحلیلی مسائل مرتبط با انرژی در ادامه میافزاید: پیروزی سریع طالبان در افغانستان پیام روشنی به جنبشهای مختلف اسلامگرا است و نشان داد آنان میتوانند دولتهای سکولار را شکست داده و رژیمهای اقتدارگرای مطلوب خود را تاسیس کنند. این موضوع سبب میشود تا امریکا ضعیف به نظر برسد و اینکه نمیتواند از منافع خود در خاورمیانه حمایت کند.
احتمال آن وجود دارد که در لبنان نیز دولت شکننده تحت حمایت امریکا توسط حزب الله لبنان مورد حمایت ایران کنار گذاشته شود و دولت حزبالله تشکیل شود. اگر عربستان نتواند با انصارالله یمن به توافق جامعی دست یابد آن جنبش دوباره به زیرساختهای انرژی عربستان و خطوط کشتیرانی دریای سرخ حمله میکند و این موضوع میتواند فعالیت بزرگترین تولیدکننده نفت جهان در آرامکو را مختل کند. تحول قابل توجه دیگر آن است که سقوط سریع دولت تحت حمایت امریکا در کابل و خروج نمادین واشنگتن از افغانستان باعث تقویت موقعیت روسیه و چین در آسیای میانه میشود.
این منطقه برای هر دو قدرت مهم است چرا که قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و افغانستان تا سال ۲۰۱۹ میلادی ذخایر انرژی از جمله ۳۱ میلیارد بشکه نفت و ۸۲۶ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی در اختیار داشتهاند. روسیه توسعهطلب با تمرکز بر احیای موقعیت و قدرت جهانی خود مدتی است که از ظرفیت بالقوه احیای نفوذش در آسیای میانه استفاده میکند. همزمان با کاهش اعتبار منطقهای امریکا تهدید متوجه از جانب طالبان به عنوان یک گروه افراطی به روسیه اهرم سیاسی لازم برای تحکیم روابط اش با ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان را میبخشد.
این امر نه تنها هژمونی سیاسی بیشتری به مسکو میبخشد بلکه باعث دسترسی بیشتر آن کشور به منابع عظیم نفت و گاز طبیعی قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و ازبکستان میشود. روسیه معتقد است این موضوع هنگام رویارویی آن کشور با چین، اتحادیه اروپا و اوپک باعث تقویت موضع اش خواهد شد و دسترسی روسیه به منابع حیاتی انرژی را تقویت میکند. همچنین، به نظر میرسد چین با طالبان ارتباط برقرار کرده است. تحولات اخیر موقعیت پکن در آسیای میانه را تقویت میکند و اجازه میدهد اقتصاد تشنه انرژی آن کشور به منابع انرژی بیشتری دسترسی داشته باشد.
تخمین زده میشود که چین تقریبا یک سوم تولید نفت قزاقستان را در اختیار دارد و ترکمنستان و ازبکستان حجم بالایی از گاز را به چین صادر میکنند. تخمین زده شده که تا نیمی از تولید نفت و گاز طبیعی آسیای مرکزی به چین صادر میشود و چینیها کنترل بسیاری از خطوط لوله نقل و انتقال انرژی را در آن منطقه در اختیار دارند. افزایش نفوذ منطقهای پکن در در آسیای میانه و توانایی آن کشور برای هدایت رهبران سیاسی در راستای اهداف خود، وابستگی چین به واردات نفت از خاورمیانه را کاهش داده و امنیت انرژی آن کشور را تقویت میکند.
علیرغم آنکه این تحولات ضربهای برای واشنگتن و عربستان متحد اصلی آن کشور محسوب میشود، اما افغانستان تحت حاکمیت طالبان به عنوان اهرم فشاری علیه نفوذ فزاینده منطقهای ایران عمل خواهد کرد؛ آن هم زمانی که بایدن خواستار بازگشت ایران به میز مذاکرات هستهای است. علیرغم آنکه تاثیر مستقیم قدرتگیری طالبان بر تولید جهانی نفت ناچیز است چرا که آن کشور دارای منابع قابل بازیافت نفتی معادل ۱.۸ میلیارد بشکه و با تولید نفت ناچیز است بی ثباتی در منطقهای که مرکز تولید جهانی نفت و صدور انرژی است میتواند بر بازارها تاثیرگذار باشد.