آفتابنیوز : آفتاب ـ سرویس هنر: صدای حرکت مداد که روی کاغذ کاهی به گوش میرسد، اسامی آدمها خود به خود نوشته میشود.
خط هایی با هم و دور از هم بر صحنه فرود میآیند و انگار در ذهن ما باران میبارد. خانم خانهدار رختها را بر طناب پشت بام پهن کرده است و دورنمای شهر دودآلود، نگاه او را با خود برده است. این زن به هر چه فکر میکند قطعا به شعر آن شاعر بزرگ ربطی ندارد؛ شعری که میگوید: «در عصر عظمت عمارتهای غولآسا و دروغ / عشق سو تفاهمی است / که با متاسفم گفتنی / تمام میشود» آخر او خودش شاعر شده است. شوهرش درگیر ساختن عمارت غولآسایی است و او در تنهایی آپارتمانی که لحظه به لحظهاش تنهاست، کلمه در پی کلمه مینویسد تا از گوشه نگاهی دیگر به روزمرگی زندگی کلان شهر بپردازد.
طاهره در قصه «به همین سادگی» شخصیتی خاص است. زیرا او مادر بچههایش و تنهایی خود است.
این روزها در سینماهای تهران شاهد نمایش فیلم «به همین سادگی» از رضا میرکریمی هستیم؛ فیلمی که در کنار آثاری همچون «دایره زنگی» «زن دوم» و «مجنون لیلی» بر سر در سینماها نشسته است. اغلب مردم تهران هم این روزها ترجیح میدهند که در سینما «آزادی» به دیدن فیلم بپردازند. آن وقت در چنین حال و هوایی مقایسه تماشاگران «به همین سادگی» با دیگر فیلمهای سرشار از «سوپراستاران!» روی پرده خالی از لطف نیست.
به همین سادگی نوشته مشترک شادمهر راستین و سیدرضا میرکریمی است که بهترین فیلمنامه جشنواره بیست و ششم فجر بوده است. این اثر همچنین جایزه بهترین فیلم و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را به خود اختصاص داده است.
«به همین سادگی» پنجمین فیلم بلند کریمی پس آثاری همچون کودک و سرباز، زیر نور ماه، اینجا چراغی روشن است و خیلی دور، خیلی نزدیک است. میرکریمی قبل از ساخت این پنج فیلم بلند در حوزه فیلم کوتاه کار کرده و آثار همچون «خروس»، «یک روز بارانی» و «برای او» را ساخته است. شاید اشاره به آثار کوتاه میرکریمی بیارتباط با فیلمهای بلند او به ویژه «به همین سادگی» نیست. زیرا او نشانههای تصویری را با دقتی به کار میبرد که یک کارگردان فیلم کوتاه ناچار از به کار بردن آنهاست.
به همین سادگی قصهای خطی دارد. داستان به زندگی خانوادهای متوسط در یک روز میپردازد. طاهره صاحب پسر و دختر دبستانی است. شوهرش یک مهندس حرفهای است که خود را وقف کار و نه خانواده کرده است.
داستان به شدت مینی مالیستی است. یعنی آدمها کاملا خلاصه شدهاند دقایقی از شخصیت و دنیای آنها برجسته شده است. با این حال مثل تمام داستانهای کوتاه، یک دغدغه و یک شخصیت از همه پررنگ تر است. دوربین لحظهای از طاهره جدا نمیشود.
هنگامه قاضیانی بازیگر خوب تئاتر ایران به راحتی از عهده نقش طاهره برآمده است. هنگامه قاضیانی جغرافیای انسانی خوانده است. بعد به فلسفه غرب علاقه پیدا کرد. برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و دلباخته تئاتر شد. او یک ترم در کلاسهای پیشرفته تئاتر در آمریکا نیز آموزش دید. اما آنرا رها کرد. به قول خودش متد بازیگری آنجا برای بازی در تئاتر ایران به دردش نمیخورد. پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشت. او نخستین بار برای فیلم «زندان زنان» تست بازیگری داد. اما انتخاب نشد و رویا نونهالی جای او را گرفت. او سرخورده نشد. یکی از دوستانش عکس تست بازی او در «زندان زنان» را به «حسن هدایت» نشان داد. هدایت هم که از خدا خواسته دنبال قیافهای ناشناس برای دوربین میگشت، بلافاصله قاضیانی را برای فیلم «سایه روشن» انتخاب کرد. آن وقت هنگامه قاضیانی شد «فرنگیس» فرنگیس هم آدم زنده نبود، فقط یک روح بود!
هنگامه قاضیانی در فیلم سایه روشن با عزتا... انتظامی همبازی بود و به قول خودش از او چیزهای زیادی آموخت. او بعد از این تجربه سینمایی به گروه تئاتر «لیو» پیوست. بازیهای تئاتری قاضیانی در سال 83 مورد توجه کانون ملی منتقدان تئاتر ایران قرار گرفت. قاضیانی در این سال شایسته عنوان بهترین بازیگر تئاتر معرفی شد. این بازیگر پس از آن در چند فیلم کوتاه بازی کرد. وی کار در سینما را نیز با بازی در فیلمهای «بازنده» و «اقلیما» ادامه داد تا به «به همین سادگی» رسید. قاضیانی در نقش طاهره شخصیت خانمی آذری زبان را جلوی دوربین میبرد. او ایفای باور پذیر این نقش را مدیون رشته تحصیلی خود جغرافیایی انسانی و شناخت از جاهای مختلف کشور میداند. به اعتقاد قاضیانی بازیگر مانند یک کودک دوره گرد است. با این حال مهمترین زاویهای که از شخصیت طاهره در ذهن ماندگار میشود، ابعاد مادرانه اوست. هنگامه قاضیانی هم اکنون خود مادر پسری 20 ساله است. وی درباره مادر بودن در زندگی شخصی خود میگوید: «وقتی به خانه میآیم، اگر پسرم بگوید مامان جورابم را بشور، باید بشویم. اگر بگوید لباسهامی را بریز توی ماشین لباسشویی، من باید این کاررا انجام دهم».
هنگامه قاضیانی از موبایل و کامپیوتر بدش میآید، اما با پسرش همراه میشود و سعی دارد احساسات او را درک کند. همانطور که طاهره در فیلم به همین سادگی با احساسات بچههایش همراه میشود.
به همین سادگی فیلمی شخصیت محور است این ویژگی در تمام فیلمهای سیدرضا میرکریمی برجسته مینماید. همانطور که در فیلم «زیر نورماه» باشخصیتپردازی عمیق و ظریف «سیدحسن» روبرو میشویم و همانطور که «دکتر عالم» را در خیلی دور، خیلی نزدیک میبینیم.
اما آنچه که در فیلم جدید میرکریمی وجود دارد،توجه بیش از حد به «روایت» است؛روایتی ساده و رئالیستی و در عین حال با استعارههایی که از خود جنس روایت به وجود میآیند. این جنس روایت گاهی فقط «دال» میسازد و کشف «مدلول» را برعهده ذهن مخاطب میگذارد. یعنی شیوهای از روایت مینی مالیستی و سیال که سوال میآفرینداما به سوال جواب نمیدهد. چرا موبایل امیر (شوهرطاهره) توسط منشی شرکت جواب داده می شود؟ چرا برادر طاهره نمیآید؟ چرا طاهره با فرد همسایه تنها در سوپر مارکت صحبت میکند و به او شیوه پختن ماکارونی را میگوید؟ و چراهایی دیگر که همواره بیجواب میمانند.
با این تفاسیر متن «به همین سادگی» وامدار از ادبیات و داستان کوتاه است؛ داستانی که از منطق صفر به صفر سود میبرد و در آن اتفاق و بحران روی نمیدهد.
به همین سادگی شباهت عجیبی به فضای داستانهای مینی مالیستی نویسندهای جوان به نام «مرتضی کربلاییلو» دارد.
شاید خالی از لطف نیست که آقای میرکریمی نیم نگاهی هم به ادبیات به ویژه داستانهای این نویسنده جوان ونسل نو ایران بیندازد.