خبرنگار رادیوی آلمانی دولتی "دویچ لند فانک" در تهران گزارشی را درباره میل رو به گسترش ایرانیان برای خروج از کشور و دلیل آن منتشر کرده است.
به گزارش آفتابنیوز؛ دویچ لند فانک در این گزارش با اشاره به وضعیت سیاسی و بحران اقتصادی در ایران نوشته است: اینجا ایران است جایی که جوانان آن جا را ترک میکنند. از سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون ۳ میلیون ایرانی آن کشور را ترک کردهاند و این تعداد رو به افزایش است. هیچکس باور ندارد وضعیت در زمان ریاست جمهوری رئیسی بهتر شده و تغییری ایجاد شود. ستاره، زنی خانه دار و ۳۸ ساله است. او در شرق تهران زندگی میکند. او آهی میکشد و میگوید توان خرید کالاهای گران قیمت را ندارد و سبزیهای مورد نیازش برای غذا درست کردن را به طور عمده خریداری میکند و نیمی از سبزیها خراب شدهاند و بیش از یک ساعت طول میکشد تا آن را پاک کند.
او میگوید: همه چیز گران شده است. مواد بهداشتی، موادغذایی، شیر. شیری که پیشتر سه هزار تومان بود اکنون ۲۰ هزار تومان شده یا گوشت مرغ که دو سال پیش ۸ هزار تومان بود اکنون ۵۰ هزار تومان است. دستمزدها نهایتا ۲۰ درصد افزایش یافتهاند. هزینههای زندگی به قدری بالاست که شما تنها میتوانید نیازهای روزانه خود را برآورده سازید. پسانداز غیرممکن است. ما اغلب برای داشتن یک زندگی عادی مجبوریم بسیار اندک هزینه کنیم. نرخ تورم افزایش یافته و ارزش پول ما کاهش یافته است.
نرخ تورم در ایران در حال تاخت و تاز است. در ایران امروز یک لیتر شیر معادل ۸۰ سنت قیمت دارد، قیمتی به اندازه آلمان، اما متوسط دستمزد ایرانیان در ماه حدود ۱۵۰ یورو است. قیمت مواد غذایی طی دو سال گذشته در ایران سه تا هشت برابر افزایش یافته است. ستاره میگوید برای تامین هزینه خانوادهاش مجبور است به عنوان راننده تاکسی کار کند. او نگران است خودروی پیکان ۲۰ ساله او که چند ما پیش خراب شد دوباره دردسرساز شود. خانواده او توان خرید خودروی تازه را ندارند. او میگوید خودرویی مثل پژو ۲۰۶ که خانمها دوست دارند با آن رانندگی کنند ۲۵ میلیون تومان قیمت داشت و اکنون بیش از ۲۰۰ میلیون تومان است.
صف نانوایی در منطقه تهرانپارس در تهران شلوغ است. حتی قیمت نان نیز در دو سال گذشته دو برابر افزایش یافته است. به دلیل وضعیت اقتصادی ستاره دوست دارد دختر ۱۳ سالهشان محبوبه را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستد. او فکر میکند محبوبه در آنجا شانس بیشتری خواهد داشت. محبوبه نیز مانند بسیاری از جوانان ایرانی میخواهد چهار سال دیگر پس از گرفتن دیپلم از ایران برود. ستاره میگوید: در حال حاضر همه میخواهند از ایران بروند. پسر عموی من مهندس برق است. او نیز برای ادامه تحصیل در آلمان و کانادا درخواست داده است. همه میخواهند بروند به امید پول بیشتر. در ایران دانشگاههای خوبی وجود دارند، اما بعد از پایان تحصیل شغل مناسبی پیدا نمیشود".
بحران اقتصادی روی افراد پردرآمد نیز تاثیرگذار بوده است. سارا در ویلای شیکاش در منطقه لواسان در شمال تهران زندگی میکند. او ۴۲ ساله، شیکپوش و معلم زبان انگلیسی است. شوهرش صاحب کارخانه است. او میگوید: من پیشتر روغن زیتون و شامپو را از برندهای خارجی تهیه میکردم، یک ماه بعد که برای خرید رفتم تمام محصولات را از برندهای ایرانی خریدم. قیمتها به شدت افزایش یافتهاند. خرید این ماه من شش میلیون تومان شد". شش میلیون تومان معادل ۲۰۰ یورو است. برای سارا تنها دلایل اقتصادی نیست که تصمیماش برای مهاجرت به کانادا را قویتر ساخته است. او میگوید کسی در ایران به بهبود وضعیت امیدی ندارد. او میگوید: واقعا میترسم همه اینها به ضرر دخترم باشد". دختر او پروانه هشت ساله است و آینده او باعث نگرانی سارا است. او میگوید: وقتی با مردم صحبت میکنید همه مشاغل خوب در دست کسانی است که با دولت ارتباط دارند، اگر پدرتان دارای مقام دولتی باشد فرزندان او نیز میتوانند این مقام را به ارث ببرند. خویشاوندسالاری به معنای واقعی کلمه.
محمد بازنشسته ۷۵ ساله تهرانی تولدش را در کنار همسرش و دیگر اعضای خانواده جشن گرفت. او در آپارتمانی سه خوابه در منطقه پونک زندگی میکند، جایی که با ویلای سارا در لواسان حدود ۴۰ دقیقه با خودرو فاصله دارد. رزا دختر محمد که ۲۷ ساله است میخواهد کشور را ترک کند حتی در صورت لزوم به صورت غیرقانونی. محمد و همسرش از مهاجرت دخترشان میترسند. او تک فرزند است. محمد میگوید دلتنگ دخترش خواهد خواهد شد. محمد میگوید: دخترم میگوید زندگی در ایران بد است. من، اما با مهاجرت غیرقانونی او با قایق موافق نیستم. در یونان تمام قایقها غرق میشوند. مردم از آینده میترسند.
رضا ۲۸ ساله است. او در آپارتمان پدر و مادرش در منطقه تهرانسر سکونت دارد. او شیمی خوانده و در یک آزمایشگاه پزشکی در مرکز تهران کار میکند. او دوست دارد مستقل باشد، اما دستمزدش به او اجازه نمیدهد آپارتمانی را برای خود اجاره کند. او میگوید: درآمدم در اینجا بسیار کم است و زندگی واقعا سخت شده است. دلیل اصلی من برای مهاجرت کسب درآمد بیشتر است. همه همرشتههای من به محض آن که فرصتی داشته باشند مهاجرت میکنند.
دنا ۴۱ ساله و دارای مدرک دکترای پزشکی ورزشی است. او میخواهد به سوئیس برود و میگوید: رویای بزرگ من در حال تحقق است. من بورس تحصیلی از اروپا دارم. هیچکس در آنجا در زندگیام دخالت نمیکند. هر چه میخواهم میتوانم بپوشم و هر کاری بخواهم میتوانم انجام دهم. او اکنون تنها میخواهد از ایران برود و عصبانی است. او میگوید دخالت دولت در همه جا دیده میشود حتی در اینترنت.
اکنون مسئولان ایران نگران فرار مغزها شدهاند. حدود ۹۰۰ استاد دانشگاه ایران در سال ۲۰۲۰ میلادی آن کشور را ترک کردهاند. دنا میگوید امیدی به تغییر در دوره رئیسی ندارد. او میگوید در دو دوره ریاست جمهوری پیشین امید به تغییر داشت وگرنه زودتر از ایران میرفت.
تا جاییکه من سراغ دارم همه فقط میخوان برن کجاش مهم نیست
جاش اصلا ملاک نیس
معلوم است می رویم هرچند مهر وطن فروش بر پیشانی ما باشد و این تقصیر یک حزب خاص نیست.
میتونین تحلیلهای مثبت رو هم بذارین.
این تذکر من جدی هست. وجود این اخبار شاید نیاز باشه. ولی اینکه فقط تزریق ناامیدی به جامعه کنی اصلا قابل چشمپوشی نیست.