مجید صادقی، روانپزشک و رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران با بیان اینکه بهنظر میرسد تمام افراد چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک درگیر آلودگی هوا هستند گفته است: «موادی که در دوره آلودگی هوا پخش میشود میتواند مربوط به سوزاندن مازوت یا بنزین نامناسب و گازوئیل خودروهای فرسوده باشد که مقداری مواد سمی مثل گوگرد یا مواد آلی و شیمیایی را در خود دارد و آنها را در هوا پخش میکند. گاهی با اینکه بهنظر میرسد هوا خوب و سالم است، اما مواد مضری در هوا وجود دارد که آسیبرسان است. این مواد از راه تنفس، پوست و مخاط بدن جذب میشود و با گردش خون به نقاط مختلف ازجمله مغز راه مییابد.»
بهگفته او، مسئله مهم، تأثیر این مواد آسیبزا بر روان و مغز انسان است: «برای مثال سرب موجود در بنزین که گفته میشود از بنزین مصرفی حذف شده، تأثیر بسیار مخربی بر روان ما دارد که در از بین رفتن قوای مغزی، مرگ سلولهای آن و آسیب دائمی به روان، موثر است. البته هماکنون هم ترکیبات دیگری در هوا وجود دارد که وقتی وارد بدن میشود، میتواند بر قسمتهای مختلف ساختارهای مغز تأثیر بگذارد.»
براساس اعلام این متخصص، قسمت زیادی از مغز از چربی تشکیل شده و مواد مضری هم که در هوا وجود دارد، محلول در چربیاند؛ به همین دلیل این مواد بهراحتی میتواند به مغز راه یافته و عملکرد آن را در قسمتهای مختلف دچار مشکل کند.
صادقی میگوید: «تأثیر آلودگی هوا بر جسم و روان با توجه به نوع موادی که در آن وجود دارد، میتواند متفاوت باشد. تأثیر بعضی از مواد سریع است و اثر برخی دیگر، میتواند در طولانیمدت خودش را نشان دهد؛ مثلا معمولا سرفه، تنگینفس، تاری دید و سردرد ازجمله تأثیرات اولیه این آلودگیها هستند؛ درحالیکه اغلب تأثیرگذاری بر مغز، در مدت زمان طولانیتری اتفاق میافتد؛ چراکه رسوب مواد مضر و آلاینده بر مغز و اثرگذاری آن بهتدریج انجام میشود.»
بهگفته رئیس انجمن علمی روانپزشکان، نمیتوان زمان خاصی برای این تأثیرگذاری در نظر گرفت، اما گروههایی که تحتتأثیر این مواد آلاینده قرار میگیرند، کودکان، سالمندان و افرادی هستند که زمینه آسیبپذیری جسمی و روانی دارند: «با توجه به اینکه مغز کودکان تا سن مشخصی، تکمیل نمیشود؛ بنابراین خیلی زودتر هم تحتتأثیر این مواد قرار میگیرد. تأثیر آلودگی هوا بر کودکان اغلب بهصورت تأخیر در رشد حسی - حرکتی و کلامی خواهد بود. مغز سالمندان هم بر اثر کهولت سن، تأثیرپذیری بیشتری دارد. اختلال در حافظه، توجه و تمرکز هم ازجمله اختلالاتی به شمار میرود که معمولا در سالمندان بهوجود میآید.»
این روانپزشک تنها آلودگی هوا را بهعنوان عامل مؤثری بر روان افراد نمیداند. او میگوید سمومی که برای تولید مواد غذایی مورد استفاده قرار میگیرد هم جزو آلودگیها به شمار میرود و بر روان افراد تأثیر میگذارد: «استفاده از سموم غیراستاندارد و نامناسب در محصولات کشاورزی هم ازجمله عوامل تأثیرگذار بر سلامت جسم و روان است. توجه داشته باشیم حداقل نیازهای بشر، آب و غذایی است که مصرف میکند؛ بنابراین باید حداقل نسبت به سلامتی این مواد اطمینان وجود داشته باشد.»
رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید، علاوه بر آلودگی هوا، آلودگی صوتی هم موضوع بسیار مهمی است که میتواند جسم و روان را تحتالشعاع قرار دهد و به آنها آسیب برساند. سر و صدای فراوان در محیطهای شهری و وجود دکلهای برق و مخابرات نزدیک منازل، عوارضی دارند که کمترین آنها نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی است. تمام این موارد میتوانند عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار دهند. شایعترین آنها نیز تحریکپذیری، نداشتن تمرکز و دقت و بروز مشکلاتی در حافظه و فراموشکاری است.
تشدید مشکلات روانی
به گفته صادقی هنوز مشخص نیست این آلودگیها در طولانیمدت چه عوارضی خواهند داشت؛ چراکه تمام این موارد ازجمله میزان این آلودگیها در خون و مایع نخاع باید اندازهگیری شود و در سالهای مختلف مورد پیگیری قرار گیرد. مثلا اینکه چند سال بعد چه تفاوتی در عملکرد جسم و روان افرادی وجود دارد که در معرض آلودگی قرار دارند یا چند درصد افراد دچار مشکلات مغزی یا رشدی شدهاند. این مقایسه میتواند بین شهرهای بزرگ آلوده و پرسروصدا با مکانهایی مانند روستاهایی انجام شود که از هوای پاکی برخوردارند و به همان نسبت هم کمتر در معرض آلودگیهای صوتی و همچنین موادغذایی مصرفی هستند.
او به ماجرای تأثیر تغییر فصل و سرما و گرما بر روان افراد اشاره میکند و میگوید: «اینکه گفته میشود برخی افراد در فصلهایی از سال که سرما وجود دارد یا آلودگی هوا و... هست، دچار افسردگی و سایر اختلالات روان میشوند، بستگی به عوامل زیادی دارد. افسردگیهای فصلی و محیطی معمولا بر اثر تغییر آب و هوا، کوتاه شدن روز و میزان تابش خورشید و همچنین بهدلیل تغییرات مغزی ایجاد میشود.
البته زمانی میتوان حساسیتها و آسیبپذیریها در برابر تغییر فصل و دیگر شرایط محیطی را افسردگی نامید که عملکرد افراد دچار مشکل و اختلال شود و سطح کارایی آنها نیز کاهش یابد؛ در غیراین صورت، سلیقه و خصلت افراد و حساسیت و علاقه نداشتن به بعضی فصلها را نمیتوان افسردگیهای فصلی به شمار آورد. او ادامه میدهد: «بعضی افسردگیهای فصلی هم بهدنبال اختلالاتی مانند اختلال دوقطبی ایجاد میشوند، اما تمام این موارد طیف وسیعی دارند که نمیتوان فقط یک عامل را برای بروز آنها درنظر گرفت. میتوان گفت معمولا مشکلات ریشهای زیادی در روان افراد وجود دارد که تغییر فصل هم آنها را شدت میدهد.»