روزنامه رای الیوم چاپ لندن در تحلیلی به قلم عبدالباری عطوان، نویسنده و تحلیلگر جهان عرب و سردبیر این روزنامه نوشت: ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین از چشم ها پنهان شده است و گزارشات حاکی از آن است که او برای حفظ جان خود کییف را ترک کرده و به شهر "لویو" در نزدیکی مرزهای لهستان رفته است و همزمان از ارتش خود خواسته که مقاومت کنند و تسلیم نشوند.
اگر این اخبار و گزارشات درست باشد ما را به یاد فرار اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان از کابل به پناهگاهی امن در ابوظبی همراه با چمدانهای پر از دلار میاندازد؛ شخصی که حکومت را به طالبان تحویل داد و از طرفداران خود خواست که به تنهایی سرنوشتشان را تعیین کنند. همچنین این مساله یادآور فرار عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور یمن است که در عربستان مستقر شد.
در این تحلیل آمده است: اگر این فرار درست از آب درآید، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بزرگترین برنده خواهد بود؛ زیرا دستاورد برجسته و اصلی پیشروی نیروهایش در شرق اوکراین و حرکت به سمت کییف پایتخت این کشور، تغییر نظام حاکم در اوکراین و براندازی زلنسکی و همچنین انتصاب رئیس جمهوری هم پیمان با پوتین برای این کشور است که انتظار میرود یکی از ژنرال های ارتش اوکراین باشد.
این نویسنده عرب زبان تاکید دارد: نتیجه این امر مشخص بود، زمانی که رئیس جمهور اوکراین خشمگین شد و به رهبران غرب و در راس آنها جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا هجوم آورد و آنها را به عدم حمایت از اوکراین و عدم مقابله با نیروهای روس متهم کرد و سپس دنبال کردن آن ها در شبکه های اجتماعی را متوقف کرد، واضح بود که او به نقطه پایان نزدیک شده است و فهمیده که در معرض یک فریب بزرگ قرار گرفته است و با او همچون یک " عروسک خیمه شب بازی" در چارچوب یک " بازی بین المللی" بزرگتر از حد خودش و کشورش که در ثبات و امنیت بود، تعامل شده است.
زلنسکی کشورش را به سوی پرتگاهی ویرانگر و آیندهای خونین که عنوان اصلی آن بیثباتی و ناامنی است هدایت کرد و این وضعیت برای چندین سال تداوم خواهد داشت؛ زیرا اوکراین نه عضو اتحادیه اروپا شد و نه عضو ائتلاف ناتو بلکه خود را تنها و نشسته بر کوهی از بشکههای باروت و همچنین در تقابل با "بلدوزر هستهای" بنام پوتین یافت که مردمش به سوی کشورهای همجوار درحال مهاجرت هستند.
در این تحلیل آمده است: هیچ کس نمیداند در سر پوتین چه میگذرد و هیچ کس نمیتواند گامهای بعدی او را پیش بینی کند اما بی شک کییف، ایستگاه بعدی نیروهایش خواهد بود و واضح است که او به تهدیدات آمریکا مبنی بر وضع تحریمهای اقتصادی اهتمام نمیورزد؛ زیرا این تحریمها در طول ۴۰ سال از تسلیم شدن ایران عاجز ماند و اکنون به یک بار سنگین برای دولت آمریکا تبدیل شده است و ما شاهد این امر در مذاکرات وین هستیم، بنابراین این تحریمها نمیتوانند اهداف واشنگتن در تسلیم شدن پوتین را محقق کنند و بی شک او از راههای قویتر به آنها پاسخ خواهد داد.
گزینه دیگری وجود دارد که آمریکا ممکن است در کنار تحریمهای اقتصادی آن را به کار بگیرد و آن ایجاد نیروهای مردمی مسلح برای تضعیف و بی رمق کردن پوتین و نیروهایش در اوکراین است، همانند چیزی که در کشور افغانستان در زمان اشغالگری شوروی اتفاق افتاد اما این گزینه غیر مطمئن است و پیامدهای آن تضمین شده نیست زیرا سناریویی که در " افغانستان" با به کارگیری مجاهدان موفق شد در " اوکراین مسیحی" غیر قابل تضمین است ، مساله مهم تر این است که " روسیه دوران پوتین" تجربه زیادی در تعامل با شبه نظامیان مسلح و گروه های مسلح در سوریه و قبل از آن در چچن و گرجستان و اخیرا در ازبکستان را دارد بنابراین کسی که "گروزنی" را ویران و با خاک یکسان کرد میتواند همان سناریو را در کییف تکرار کند.
نویسنده در بخش دیگری آورده است: ما اعتراف میکنیم که تحریمهای اقتصادی غرب منجر به شکست و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ شود اما این تحریم بیش از ۸۰ سال زمان برد تا نتیجه خود را داد، آیا جو بایدن ۸۰ سال دیگر عمر خواهد کرد تا پیروزی بر دشمنش پوتین را جشن بگیرد؟
روسیه ناپلئون را شکست داد و بعد از آن نیز هیتلر را شکست داد بنابراین در سایه رهبری پوتین گمان نمی کنیم که روسیه تسلیم آمریکا شود زیرا او در وارد شدن به جنگ هستهای تردید نمیکند و بر روی کوهی از زرادخانه نظامی نشسته است؛ زرادخانهای که ۷۰۰۰ کلاهک هستهای، دهها هزار موشک فراصوت، هزاران جنگنده برتر از جنگندههای آمریکایی و ارتشی از زیردریاییهای هستهای را شامل میشود.
پوتین تا این لحظه برنده دور اول مقابله با آمریکا است ودرآمدهای کشورش که منبع نفت و گاز در جهان به شمار میرود در چند روز گذشته افزایش یافت زیرا قیمت یک بشکه نفت به ۱۰۷ دلار رسید و قیمت گاز نیز افزایش ۳۵ درصدی داشت و در صورت گسترش دایره تنش که حتما گسترش پیدا خواهد کرد این افزایش قیمت ها چند برابر خواهد شد.
به این ترتیب اقتصاد اروپا بزرگترین قربانی تحریمهای آمریکا خواهد بود و این امر تنها به دلیل افزایش قیمت سوخت نیست بلکه به دلیل ناامنی و بی ثباتی و افزایش اختلافات داخلی و چه بسا اختلاف با آمریکا است.
در این تحلیل همچنین آمده است: اوج تحریمهای آمریکا بیرون کردن روسیه از سیستم مالی سوئیفت بود که روسیه پیش از این با تاسیس نظام مالی مشترک با چین برای این گام آماده شده بود؛ این نظام مالی مشترک متکی بر دلار نیست بلکه برای مقابله با آن و جایگزین کردن ارزهای داخلی مانند یوان چین و روبل روسیه و ارز تمام کشورهایی است که خواهان پیوستن به این نظام مالی هستند و گفته می شود که طی پنج سال آینده سلطه دلار به پایان خواهد رسید.
نویسنده در پایان با اشاره به فروپاشی امپراتوری بریتانیا و فرانسه نوشته است: بحران اوکراین میتواند پیامدهایی برای ایالات متحده آمریکا به دنبال داشته باشد، زیرا این بار دشمن آنها تصمیم گیرنده بلامنازع است و او خواهان احیای امپراتوری شوروی و انتقام از کسانی است که این امپراتوری را ذلیل و تجزیه کردند، او کرامت و اعتماد بنفس زیادی دارد و وارد جنگی نشد مگر اینکه پیروز از آن خارج شد و مساله خطرناکتر به گفته نزدیکانش این است که او اگر مجبور شود، در فشار دادن دکمه بمب هستهای تردید نمیکند.