وارد کردن خودرو از خارج، فینفسه برای ایجاد رقابت با خودروسازان داخلی اقدام مفیدی است، ولی واردات خودروهای خارجی گرانقیمت، ثروت هنگفتی به جیب سرمایهداران خاص سرازیر خواهد کرد، همانها که با پولهای بادآورده شان امکان وارد کردن چنین خودروهائی را دارند و با زد و بندهائی که میتوانند در دستگاههای مربوطه داشته باشند، آنها را به هر قیمتی که بخواهند میتوانند به فروش برسانند. مشتریهای این قبیل خودروها هم دستهای دیگر از ثروتمندان هستند که فاصله طبقاتیشان با مردم محروم و پابرهنهها هر روز کیلومترها بیشتر میشود. از این نمد نهتنها کلاهی برای محرومین درست نمیشود، بلکه کلاه گشادی به سر آنها میرود.
حذف ارز ترجیحی، به معنای افزایش جهشی قیمت کالاها –نه فقط کالاهای اساسی– بلکه تمام کالاها خواهد بود که فشار وحشتناکی به اقشار ضعیف جامعه وارد خواهد کرد. وعدههائی از قبیل جبران تفاوت قیمتها از طریق کالابرگ و کارت اعتباری نیز افسانههائی هستند که سالهاست به گوش خلقالله خوانده میشوند، ولی هرگز هیچ مشکلی را از سفره هر روز در حال کوچکتر شدن آنها حل نکردهاند. سال ۱۴۰۱ را با اتفاقی که در جهش یکباره قیمتها خواهد افتاد، باید سال مشکلات فزاینده برای اقشار محروم جامعه دانست و خدا میداند با این تصمیم عجیب چه به روز کشور خواهد آمد و تابآوری مردم در برابر اینهمه فشار چه میزان خواهد بود.
فروش روزانه ۱/۳۰۰/۰۰۰ بشکه نفت توسط بخش خصوصی در کنار فروش ۱/۴۰۰/۰۰۰ بشکه که توسط دولت قرار است به فروش برسد، تصمیم بسیار عجیب دیگری است که علاوه بر فسادزا بودن، اهرم پرقدرت دیگری برای افزودن بر فاصله طبقاتی میان ثروتمندان و اقشار ضعیف جامعه است. بخشی از این یک میلیون و سیصد هزار بشکه نفت توسط نهادها و ارگانها فروخته خواهد شد هم خلاف ضوابط حکمرانی است و هم موجب رواج فساد در این دستگاهها خواهد شد. بخش دیگری از آن هم که توسط افراد عادی به فروش خواهد رفت، نهتنها چیزی عاید اقشار ضعیف جامعه نخواهد کرد، بلکه سود آن به جیب ثروتمندانی میرود که قدرت به دست آوردن مجوز فروش نفت را دارند و فروش نفت آنها را ثروتمندتر خواهد کرد.
فروش روزانه ۱/۳۰۰/۰۰۰ بشکه نفت به معنای فروش سالانه ۴۷۴/۵۰۰/۰۰۰ بشکه توسط بخش خصوصی خواهد بود. اگر فقط ۱۰ درصد قیمت این مقدار نفت را به عنوان سود درنظر بگیریم، ببینید در سال چه پول هنگفتی نصیب کسانی خواهد شد که همین حالا در خانههای اشرافی و با ثروتهای افسانهای زندگی میکنند و هنگامی که چنین سودی هم به جیب آنها سرازیر شود، فاصله آنها با مردم چند برابر آنچه هماکنون هست خواهد شد.
حالا این تصمیمات عجیب و غریب را کنار سخن رئیسجمهور رئیسی قرار دهید که گفته است به فقر نباید اجازه بدهیم تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کند بلکه تا آخر همین امسال باید ریشهکن شود.
ریشهکن ساختن فقر، آرمان بسیار خوب و جذابی است که از ۴۰ سال قبل همواره توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی مطرح شد و چیز تازهای نیست، ولی متأسفانه همواره در محدوده شعار باقی ماند و حضرات نتوانستند آن را از خانههای محرومین بیرون کنند. مسئولان قبلی بدون اینکه یکباره سه تصمیم مافیاپسند بگیرند، در فقرستیزی توفیقی به دست نیاوردند، اکنون که چنین تصمیمات فقیرسازی گرفته شده، چگونه میتوان به طرح ریشهکنی فقر که آقای رئیسجمهور مطرح کرده است، امیدوار بود؟ آیا روزی خواهد رسید که دولتمردان ما از عالم تخیل جدا شوند و به عالم واقعیت سری بزنند؟!
اگه نظرم درج بشه...