کد خبر: ۷۶۱۳
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۸۴ - ۱۱:۱۱

از فروشندگان کوکایین تا اقتصاد کلان!

آفتاب‌‌نیوز : استيون لويت، اقتصاددان دانشگاه شيکاگو و سردبير ژورنال اقتصاد سياسی بخاطر آن که اقتصاد و مشخصا آمار را هيجان انگيز ساخته، هم در آمريکا و هم در اروپا به شهرت رسيده و تمجيد شده است.

در کتابش با عنوان "اقتصاد غريب: اقتصاددانی خودسر جنبه پنهان هر چيز را می کاود" اثری از شاخصهای بورس نيست، در عوض آقای لويت اقتصاد را در زندگی روزمره بکار می گيرد.

کتابش که رويکردی نسبتا سورئاليستی به آمار دارد، اعداد و ارقام را تجزيه و تحليل می کند تا پاسخ پرسشهايی التقاطی را بيابد، از جمله: چرا فروشندگان کوکائين در نهايت با مادرشان زندگی می کنند؟ چرا بخت شغل يابی مردی که دوشان ناميده می شود، با مردی ديگر به نام جيک تفاوت دارد؟

جنجال برانگيزترين پرسش اين کتاب اين است: آيا تعداد فزاينده سقط جنين با کاهش ميزان جرم بستگی دارد؟ (اگر برای دانستن پاسخ همه اين سوالها بی تاب شده ايد، غصه نخوريد؛ تا لحظاتی ديگر همه را خواهيد خواند.)

اينديانا جونز اقتصاد

کتاب "اقتصاد غريب" جنجال براه انداخته، در دنيا پرفروش شده و برای خود پيروانی گردآوری کرده است. اين کتاب در صدر کتابهای پرخريدار روزنامه نيويورک تايمز و جدول کتابهای غير تخيلی کانادا قرار گرفته و حتی روزنامه معمولا خشک وال استريت ژورنال، آقای لويت را "اينديانا جونز" علم اقتصاد لقب داده است.

وی در جريان سفر گذرا و طاقت فرسای خود به لندن برای تبليغ اين کتاب به بی بی سی گفته است: "کاری که انجام داده ام، واقعا ساده است. کتابم نشان می دهد که می توان به کمک آمار، دنيای مدرنی را که فوق العاده پيچيده به نظر می آيد، درک کرد. اگر به برخی از ابزارهای اقتصاد و نيز آمار مجهز باشيد، می توانيد در درک جهان و پديده های غريبش قدری پيشرفت کنيد."

حالا به سراغ سه پرسشی می رويم که در ابتدا مطرح شد. آقای لويت با تحليل آماری قاچاقچيان مواد مخدر دريافت دليل زندگی فروشندگان کوکائين با مادرشان اين است که اين کم هزينه ترين شيوه زندگی برای آنهاست.

يافته های وی حاکی است که باندهای قاچاق کوکائين معولا سازمانی هرمی شکل و کاملا بيرحم دارند. کسانی که در راس هرم نشسته اند، پول هنگفتی به جيب می زنند ولی کسانی که اين ماده سفيد افيونی را در گوشه خيابانها توزيع می کنند، معمولا کمتر از ميانگين دستمزد آمريکا به دست می آورند.

آقای لويت آمار همچنين بازار کار را تجزيه کرد تا نشان دهد کسانی که نام "سياه" دارند که مورد پسند خانواده های آمريکايی آفريقايی تبار است، احتمالا بدتر از کسانی که نام "سفيد" دارند، مانند جيک، کار می يابند.

چرا؟

وی در کتاب "اقتصاد غريب" می نويسد: "والدينی که پسرشان را جيک می نامند، اغلب در همان محله ای زندگی نمی کنند که پدر و مادر کودکی به نام دوشان ساکن هستند و همان شرايط اقتصادی را ندارند. فردی به نام دوشان احتمالا از درآمد اندک و تحصيلات پايين رنج برده و سايه فقط پدر يا مادر را بالای سر داشته است. نام وی شاخص بازده اش است، نه علت آن. "

کشتن مجرم در رحم

سپس نوبت به تحليل اقتصادی آقای لويت درباره سقط جنين و ميزان بيکاری می رسد که آمريکا را بهت زده کرده است. وی ادعا می کند هشدار آخر الزمان گونه بيل کلينتون، رييس جمهور سابق آمريکا، درباره موج جنايت در دهه ۱۹۹۰ به دليل حکم تاريخی سال ۱۹۷۳ ديوان عالی اين کشور که سقط جنين را در ايالات متحده قانونی اعلام کرد، تحقق نيافت.

اين نويسنده استدلال می کند که زنانی که احتمالا بيشتر از بقيه از قانون بهره گرفتند، زنانی فقير و مجرد بودند که فرزندانشان، چنانچه به دنيا می آمدند، چه بسا "زندگی غمبار و احتمالا مجرمانه" می داشتند.

متوجه هستيد اين استدلال به کجا ختم می شود؟ کوتاه سخن اين که کتاب "اقتصاد غريب" با اتکا به آماری که نشان می دهد ۲۰ سال بعد از تصويب آن قانون، ميزان جرم در آمريکا کاهش يافته، ادعا می کند سقط جنين قانونی، بسياری از تبهکاران آينده را کشت. اين ادعايی نامطبوع است و خشم بسياری را در آمريکا برانگيخته است. اما آقای لويت پای حرف خود ايستاده است.

وی به بی بی سی گفته است: "ما صرفا از آمار پيروی کرديم و به اين نتايج رسيديم. کتاب من از نظر سياسی بسيار ناپسند است، ولی ما فقط با اعداد کار کرديم، بدون توجه به اين که نتايج ما ممکن است توهين آميز تلقی شود."

اين مساله مضمون مشترک کتاب آقای لويت است. در حقيقت وی می گويد که اتکا به آمار برای درک چيزهای عجيب و غريب "تنها مضمون اتحاد بخش ميان مسايل اين کتاب" است.

بازی اعداد

اما آيا ما واقعا می توانيم اميدوار باشيم که دنيا را از طريق آمار، اعداد، درصد و جداول درک کنيم؟ آيا می توان درک کردن جامعه و رفتار مردم را به بازی اعداد تقليل دهيم؟

آيا اين خطر وجود ندارد که آقای لويت نيروهای سياسی و اجتماعی و اين واقعيت را ناديده گرفته باشد که مردم می توانند تقديرشان را به گونه ای شکل بخشند که بتوان بشريت را به چيزی تبديل کرد که بتوان زير ميکروسکوپ مطالعه کرد؟

اين نويسنده به بی بی سی گفته است: "هيچ فردی نمی تواند اميدوار به توضيح کليه اتفاقات دنيای مدرن باشد، ولی ما می توانيم اين تصوير را ارايه دهيم که چرا برخی رويدادها رخ می دهند. آمار می تواند خيلی چيزها را درباره مردم و زندگی شان فاش کند."

اين اتکا به آمار هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف کتاب آقای لويت است. همين مساله است که کتاب وی را جذاب و عجيب می سازد و راه های تازه ای برای بررسی مشکلات قديمی ارايه می دهد. اما در عين حال اتکا به اعداد بدين مفهوم است که پديده های اجتماعی، بجای آن که تحليل يا در نهايت حل شوند، صرفا توصيف می شوند، آن هم از منظر باريک ارقام.

در حقيقت وقتی به آقای لويت می گوييم که برخی از مسايل کتابش را می توان تحليل سياسی کرد و گاهی اوقات دوشان شغلی به خوبی جيک می گيرد، وی پاسخ می دهد: "بله، ما نمی توانيم طرحی نو برای جامعه دراندازيم، زيرا از نظر سياسی بی ثبات و بسيار پرهزينه خواهد بود. شايد کسی باهوش تر از من، يکی از همان دانشوران کاربلد، بتوانند به شما بگويند که دنيا بايد چگونه باشد. ولی من در مقام اقتصاددان علاقه دارم مهارتهايم را برای توصيف دنيا بکار گيرم."
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین