در حالی دولت سیزدهم اولین روز ملی فناوری هستهایش در قرن پانزدهم را برگزار میکند که مذاکرات هستهای با توقفی ۲۹ روزه مواجه است. به دنبال این توقف، هجمه کنگره چه از سوی جمهوریخواهان و چه از سوی دموکراتها علیه دولت بایدن با هدف عدم احیای برجام پررنگتر میشود. اگر چه برخی از تحلیلگران این واکنش تند کنگره را متاثر از انتخابات میاندورهای نوامبر (آبان) میدانند، ولی به موازات تشدید مخالفت کنگره شاهد تغییر موضع دولت بایدن در قبال مذاکرات نیز هستیم. در این رابطه علاوه بر متهم کردن تهران در توقف مذاکرات از سوی جین ساکی، سخنگوی کاخ سفید و ند پرایس، سخنگوی دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هم نسبت به آینده مذاکرات چندان خوشبین نیست. در عین حال ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده هم در جلسه استماع کنگره با خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا (F.T.O) مخالفت کرد. اما در آن سوی داستان نیز صدای مخالفان داخلی مبنی بر ادامه مذاکرات توسط دولت رئیسی بیشتر شده است. علاوه بر ارسال نامه ۱۹۰ نماینده مجلس شورای اسلامی به رئیسی برای اخذ تضمینهای محکمتر از طرف مقابل و حفظ خطوط قرمز نظام در مذاکرات وین، پیشتر کمیتهای ۵ نفره موسوم به کمیته «ضدبرجام»، مخالفت خود را با حصول توافق اعلام داشتند. افزون بر نکات یاد شده طی روزهای اخیر برخی نمایندگان با ادعای دسترسی به متن ۲۷ صفحهای از توافق صورت گرفته در وین، فضایی تخریبی را برای توقف کامل مذاکرات ایجاد کرده اند. تمامی این نکات به موازات تاخیر در ادامه مذاکرات، شرایطی را به وجود آورده است که بیم انسداد و شکست کامل احیای برجام میرود؛ در گفت و گویی با اساتید دانشگاه و کارشناسان به دنبال کالبد شکافی دقیقتر دلایل توقف مذاکرات پرداخته است. در این گپ و گفتها ضمن بررسی تاثیر تقابل پارلمانی (مجلس شورای اسلامی و کنگره آمریکا) بر عقب گرد دولتهای تهران و واشنگتن از ادامه مذاکرات، نگاهی به سناریوهای احتمالی در صورت شکست کامل مذاکرات شده است که در ادامه میخوانید:
**محافظه کاری بایدن در امتیازدهی به تهران
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل: ابتدا باید بگویم که من شرایط کنونی را یک بن بست نمیدانم. وضعیت سیاسی داخلی در آمریکا به خصوص فشارهای اخیر کنگره بر دولت بایدن هم نمیتواند مانع جدی بر سر راه احیای برجام باشد. چرا که اگر دولت بایدن با توجه به ترکیب فعلی سنا به دنبال احیای برجام باشد، کنگره نمیتواند مانعی جدی باشد. برای مثال، نمایندگانی که این روزها در پی تصویب قانونی برای موکول کردن خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا موسوم به اف تی او هستند، به ۶۰ رای در سنا نیاز دارند. چون ۵۰ کرسی سنا در اختیار جمهوریخواهان است برای عبور از «فیلی باستر» (Filibuster) و تصویب طرح مذکور باید ۱۰ سناتور دموکرات هم به جمهوریخواهان بپیوندد که بسیار دشوار است. به فرض اینکه ۱۰ سناتور دموکرات هم به جمهوریخواهان بپیوندند و نهایتا شاهد تصویب چنین طرحی هم باشیم، رئیس جمهور آمریکا میتواند آن را وتو کند، مگر اینکه سنا بتواند با ۶۷ رای، یعنی دو سوم اعضا سنا این طرح را تصویب کند که توان وتو کردن رئیس جمهور را خنثی کند. البته بسیار بعید است مخالفان احیای برجام بتوانند ۶۷ رای در سنا را برای این مهم داشته باشند. به طور کلی قوه مجریه در آمریکا دارای اختیارات وسیعی در سیاست خارجی است و کنگره مشکل میتواند مانع اجرای سیاستی در این حوزه توسط رئیس جمهور شود.
این دیپلمات پیشین کشور در ادامه بیان داشت: با این حال، تحولاتی که در کنگره و سیاست داخلی ایالات متحده در جریان است فارغ از مباحث حقوقی و فارغ از اینکه قانونی در کنگره تصویب بشود یا نشود میتواند با توجه به در پیش بودن انتخابات میان دورهای کنگره فشار سیاسی را بر کاخ سفید افزایش دهد. چون این احتمال وجود دارد که دموکراتها اکثریت خود را هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان از دست بدهند و، چون این مسئله از نظر سیاست داخلی برای کاخ سفید مهم است به منشاء فشار سیاسی مضاعفی بر دولت بایدن بده شده است؛ لذا این شرایط باعث میشود که دولت بایدن از نظر دادن امتیاز به ایران قدری محتاطانه و محافظه کارانه برخورد کند.
وی در ادامه خاطر نشان کرد که اگرچه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خود نسبت به آینده توافق هستهای چندان خوشبین به نظر نمیرسید و پیش از آن هم ند پرایس، سخنگوی دستگاه سیاست خارجی آمریکا مواضع مشابهی را مطرح کرده بود، اما نمیتوان این سخنان را دلیلی قطعی مبنی بر بن بست در مذاکرات احیای برجام به شمار آورد، چرا که این دست مواضع میتواند با هدف مانور سیاسی و فشار دیپلماتیک و با توجه به مخاطبین متعدد مطرح شده باشد. از این رو فکر میکنم هم چنان بخت نیل به توافق بالا است و تحقق آن به تلاش دو طرف در تهران و واشنگتن برای غلبه بر موانع و مشکلات جاری بستگی دارد. البته واقعیت این است که هنوز برخی موانع و چالشها در داخل هر دو کشور ایران و آمریکا و نیز شاید برخی تحولات بین المللی بر سر راه احیای برجام وجود داشته و دارد. در نتیجه نه سخنان تقریبا منفی مقامات آمریکایی و نه خوشبینی مکرر مسئولین در داخل کشور را نمیتوان مبنا و ملاک قضاوت نهایی برای مذاکرات برجام در نظر گرفت.
این کارشناس مسائل بین الملل در ارتباط با موانع موجود مشخصا به بحث خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا و تحریم برخی از مقامات و شخصیتهای کشور که به بهانه حقوق بشر، برنامه موشکی و تروریسم اشاره کرد و افزود: یکی دیگر از موانع، شاید همچنان بحث تضمین باشد. در این رابطه آقای حسین امیرعبداللهیان دو هفته پیش به «تضمین اقتصادی» اشاره کرد، اگرچه وزیر امور خارجه در خصوص تضمین اقتصادی توضیحی نداد، اما تا پیش از آن تضمینی که مد نظر بود، (حداقل آنچه که کارشناسان و افکار عمومی برداشت کرده بودند)، تضمین حقوقی آمریکا برای عدم خروج از برجام بود؛ تضمین حقوقی که آن هم معلوم نبود عملی باشد، چون آمریکا تاکید داشت که دولتهای ایالات متحده نمیتوانند برای دولتهای بعدی تعیین تکلیف کنند. اکنون مطرح شدن تضمین اقتصادی این سوال را ایجاد میکند که آیا منظور وزیر امور خارجه ایران ایجاد مثلا برخی منافع اقتصادی است که آمریکا را در ادامه و حفظ برجام ذینفع کند یا چیزی دیگری مد نظر تهران است؟! البته اگر منظور عدم تسری آثار خروج احتمالی آمریکا در آینده به قراردادهای اقتصادی موجود باشد، این امر در برجام و در قطعنامه ۲۲۳۱ مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین ظاهرا هنوز برخی اختلافات جزئی در بحث ترتیب و توالی اجرای تعهدات طرفین ذیل برجام وجود دارد. یعنی اینکه ایران و آمریکا در چه مقاطعی و به چه ترتیبی به تعهدات برجامی خود عمل کنند.
مضافا مانع دیگری که در یک مقطع احیای برجام را به تعویق انداخت، درخواست روسیه برای گرفتن تضمین از آمریکا با هدف مستثنی شدن روابط تهران – مسکو در همه حوزهها از تحریمهای ایلات متحده در ارتباط با بحران اوکراین بود. البته اندکی بعد روسیه اعلام کرد که تضمینهای لازم را از آمریکا برای کار در ارتباط با برجام دریافت کرده و به این ترتیب آن مشکل به خصوص برطرف شد. با این حال چنانی که برخی از مقامات اروپایی مانند جوزف بورل هم به آن پرداخته اند هنوز این فرض وجود دارد که کرملین مایل است مادامی که جنگ اوکراین در جریان است مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسد تا بتواند از این مسئله به عنوان اهرم فشاری علیه غرب استفاده کند و نیز اینکه بازگشت نفت ایران به بازار که میتواند موجب کاهش قیمت نفت شود، به تعویق بیفتد. مضافا تا زمانی که مذاکرات احیای برجام به حصول توافق نینجامد قطعاً دغدغه و نگرانی غرب در منطقه خاورمیانه به قوت خود باقی خواهد ماند. از این رو اگر مذاکرات وین به نتیجه برسد نگرانی غربیها بابت پرونده فعالیتهای هستهای ایران مرتفع خواهد شد و در این صورت آمریکا فرصت بیشتری برای تمرکز روی چین و روسیه خواهد داشت.
دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل افزود: با این حال، چون روسیه بعد از یک ماه و نیم جنگ در اوکراین هنوز نتوانسته به پیروزی چشمگیری دست پیدا کند، از این پس نیز بسیار بعید است که بتواند به یک موفقیت ملموس، قابل اتکا و شایانی در اوکراین برسد. در عین حال روسیه ضمن درگیر شدن در یک جنگ فرسایشی با مجموعه گستردهای از تحریمهای اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و ... دست و پنجه نرم میکند. ضمن اینکه طی روزهای اخیر فشار و تهدید جامعه بین المللی به محاکمه مقامات روسی به خاطر ارتکاب جنایات جنگی در اوکراین نیز شرایط را برای روسیه و شخص پوتین پیچیدهتر و بغرنجتر کرده است. به خاطر مجموعه این شرایط، ممکن است روسها نتوانند در کوتاه مدت و میان مدت وضعیت و جایگاه خود را در جامعه جهانی بازسازی و احیا کنند. در نتیجه کرملین برای موازنه سازی با غرب ممکن است سعی دارد وضعیت بلاتکلیف در مذاکرات برجام ادامه پیدا کند. اما چون تکلیف جنگ اوکراین تقریبا روشن شده است، بسیار بعید است تهران بخواهد مذاکرات وین را به جنگ اوکراین ربط دهد.
**انسداد، نتیجه مستقیم تداوم تاخیر مذاکرات در وین
یوسف مولایی، استاد دانشگاه، حقوقدان و تحلیلگر حوزه حقوق بین الملل در ابتدا پیرامون تاثیرات مخرب توقف مذاکرات و عدم احیای برجام اذعان داشت که هر مذاکرهای یک ظرف و بازه زمانی مشخص و منطقی را میطلبد. مسئله پیگیری مذاکرات احیای برجام هم نمیتواند خارج از یک مقطع و دوره زمانی معین پی گرفته شود. یعنی برای حصول توافق در وین یک زمان منطقی و در عین حال محدودی وجود دارد. اگر در آن محدوده زمانیِ منطقی این توافق حاصل نشود دیگر آن مذاکرات فایده و موضوعیت خود را از دست میدهد. در این صورت دیگر طرفین تمایل و علاقه فعلی را برای پیگیری مذاکرات و اجرای تعهدات ندارند. پس توقف یک ماهه در مذاکرات وین در شرایطی که تا پیش از آن بسیاری از تحلیلها و اخبار واصله حکایت از نزدیک بودن توافق داشت قطعاً سبب خواهد شد که مذاکرات وین در یک مسیر پیچیده تری قرار بگیرد، خصوصا که نزدیک به حدود ۱۳ ماه از آغاز مذاکرات وین گذشته است؛ بنابراین به نظر میرسد این بازه محدوده زمانی برای پیگیری مذاکرات قدری کشدار و خارج از منطق شده است. در نتیجه هر چه شاهد تاخیر بیشتر در حصول توافق باشیم قطعاً خاصیت مذاکرات را از آن سلب میشود. چون مخالفان بستر رشد پیدا میکنند؛ لذا امکان تحقق اهدافی که مذاکرات وین برای آن شکل گرفت کم رنگتر خواهد شد. در چنین شرایطی امکان دارد آمریکا دوباره به مسیر دونالد ترامپ بازگردد و سیاست فشار حداکثری را که اکنون با برخی معافیتها در خصوص فروش نفت ایران همراه شده است را پی بگیرد و در آن سو تهران هم به شکل پررنگتری توان هستهای خود را گسترش دهد. در این صورت مدیریت فضای کنونی خارج توان دو طرف خواهد شد. با توجه به مجموعه این نکات اگرچه من اکنون توقف یک ماهه در مذاکرات وین را انسداد نمیدانم، اما تداوم این تاخیر میتواند به انسداد منجر شود، ولو آنکه هدف هر دو طرف ایران و ایالات متحده خواهان انسداد در سایه توقف مذاکرات نباشند. در یک جمله چه بخواهیم و چه نخواهیم تداوم تاخیر در حصول توافق بی شک به انسداد منجر خواهد شد.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: تقابل مجلسین دو کشور ایران و آمریکا برای عدم احیای برجام اگر چه لزوما به شکست مذاکرات منجر نمیشود، اما حصول توافق را پیجیدهتر و طولانیتر میکند. چرا که پارلمانهای هر دو کشور طبق قانون میتوانند به همه فعالیتهای قوه مجریه یا همان دولت ورود پیدا کنند، کما اینکه کنگره آمریکا و مجلس شورای اسلامی اکنون در سایه منافع سیاسی احزاب متشکل سعی دارند مذاکرات را در مسیر مدنظر خود پیش ببرند، به ویژه کنگره ایالات متحده که در آستانه انتخابات میان دوره قرار دارد و همین مسئله، هم شرایط را برای سنا و هم مجلس نمایندگان قدری پیچیده و حساس کرده است. از این رو طی روزهای اخیر شاهد تقابل پررنگ تره قوه مقننه آمریکا در برابر دولت بایدن هستیم. البته در آن سوی داستان مجلس شورای اسلامی هم طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی خود را مقید به ورود در مذاکرات هستهای میکند، چون طبق قانون اساسی هرگونه توافق، معاهده، قرارداد و ... با طرف خارجی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. حال نکته اینجاست که در دوره روحانی با وجود توافق بین ایران و ۱+۵ و تایید مجلس نهم، برجام به عنوان قانون به تصویب نرسید؛ لذا سند برجام در قالب سند تعهدات متقابل طرفین در پرونده فعالیتهای هستهای تلقی شد که باید طبق بندها و مصوبات هر کدام تعهدات خود را به اجرا برسانند و، چون برجام به صورت قانون در مجلس تصویب نشد دیگر آن چالشهای مربوط به الزام اجرایی کردن قانون در کشور وجود نداشت. هرچند که مجلس ایران و کنگره آمریکا در جریان جزئیات مذاکرات، توافقات صورت گرفته و تعهدات طرفین بوده و هستند، اما این ورود و نظارت اهرم حقوقی را ایجاد نمیکند. از این رو اکنون هم مجلس شورای اسلامی و هم کنگره آمریکا برنامههای خاص خود را برای پیشبرد مذاکرات در مسیر مدنظر خود را دارند که در صورت توافق بتوانند آن را به صورت یک قانون تصویب کنند. البته قانونی کردن مسئله احیای برجام چالشها و الزامات خاص خود را برای دولتها ایجاد میکند. از این رو به نظر میرسد قوه مجریه، هم در ایران و هم در آمریکا سعی میکنند توافق را مجزا از تصویب مجلسین دو کشور به سرانجام برسانند. چون تصویب جزئیات و بندهای این توافق در پارلمانهای دو کشور یک پروسه طولانی خواهد بود در صورتی که برجام یک سند جامع اقدامات عملی است که باید در کمترین زمان ممکن با نظارت شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر نهادهای نظارتی اجرایی شود. البته مجلس شورای اسلامی و یا کنگره آمریکا به خصوص سنا با توجه به اهرمهای قانونی میتوانند بر نحوه اجرای تعهدات و پیشبرد توافق نظارت داشته باشند.
این حقوقدان خاطر نشنا کرد که عنصر اصلی در پیشبرد مذاکرات به قدرت چانه زنی طرفین برای گرفتن امتیاز بیشتر باز میگردد. به معنای روشنتر کلمه همه چیز در مذاکرات تابعی از موازنه قوا است؛ لذا ایران به تناسب قدرتی که در اختیار دارد توان چانه زنی دیپلماتیک را برای گرفتن امتیازات در دستور کار قرار میدهد. یکی از ابزارهای قدرت آفرینی برای ایران در تقویت توان چانه زنی به نگرانی جامعه جهانی از نقطه گریز هستهای ایران باز میگردد. از این رو به نظر میرسد اروپاییها و آمریکا برای اینکه ایران را حتی المقدور از نقطه گریز هستهای دور کنند در تلاشند که کماکان مذاکرات ادامه پیدا کند، ولو آنکه امکان دارد این مذاکرات در کوتاه مدت به یک توافق منجر نشود. اما چون از نگاه غرب تداوم مذاکرات میتواند اهرمی برای مدیریت تهران در حوزه پرونده فعالیتهای هستهای باشد سعی میکند مذاکرات با شدت و ضعف تداوم داشته باشد، حتی اگر خبری از نشستهای حضوری مشترک در وین نباشد.
تحلیلگر مسائل بین الملل در ادامه تاکید داشت: علیرغم آنچه که گفته شد پروسه مذاکرات از یک بازه زمانی منطقی خارج شود بی شک به سمت به انسداد کشیده میشود. در این صورت قطعاً نوع تقابل غرب با ایران متفاوت از شرایط کنونی خواهد بود. چون اگر شاهد شکست مذاکرات باشیم ابتدا به ساکن ایران افزایش سطح غنیسازی، بالا بردن میزان ذخایر اورانیوم و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر را اجرایی میکند که به نقطه گریز هستهای برسد، اما این نقطه پایان کار نیست چرا که در ادامه مطمئناً لحن و نوع برخورد غرب هم متفاوت از مذاکرات وین است. مضافا مسئله مکانیسم ماشه هم مطرح است؛ لذا نباید فریب شرایط کنونی را خورد که دولت بایدن برای احیای برجام قدری پیچ تحریمها برای فروش نفت را شُل کرده است. ضمن اینکه در ادامه احتمال بروز رفتارهای فراسیاسی و فرادیپلماتیک حتی تا مرز اقدامات نظامی هم وجود دارد. از این رو اهرم فشار ایران ذیل رسیدن به نقطه گریز هستهای تا زمانی کارساز است که برای غرب قابل تحمل باشد. اگر غرب به این یقین برسد که کیفیت و کمیت فعالیتهای هستهای ایران از حالت صلحآمیز خارج شده است و تهران به دنبال نظامی کردن قدرت هستهای خود است شاهد تغییر معنادار خواهیم بود.