کد خبر: ۷۸۴۱۷
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۳:۵۱

چراغ انجمن صنفی روزنامه نگاران همیشه روشن است

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: فردا پنج شنبه 11 صبح مجمع عمومی عمومی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران در حسینیه ارشاد برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی آفتاب، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایرانی از تمامی روزنامه‌نگاران عضو انجمن دعوت به عمل آورد تا برای پاسداشت حریم آزادی بیان و در دفاع از هویت خویش در نشست مجمع عمومی این انجمن حضور یابند.

قابل ذکر است از زمان روی کار آمدن دولت نهم محدودیت‌ها و تصمیمات علیه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران افزون کشته است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۰۰:۵۰ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
0
0
حيات‌وممات‌انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران

محمد‌شوری/عضووكانديدای‌هيأت‌مديره‌

وقتی‌سخن‌‌ازسنديكا،ياانجمن‌صنفی‌می‌شود،يعنی‌اين ‌كه‌منظور‌مجموعه‌‌‌افرادی‌‌است‌كه‌دريك‌فن‌وياحرفه‌(باهمه‌مشتقات‌آن)مشغول‌فعاليت‌‌هستند.ووقتی‌گفته‌‌‌می‌شود‌«انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران»‌(نه‌مطبوعات)‌يعنی‌اينكه ‌‌فقط‌قشری‌‌از‌‌تمامی‌‌خانواده‌مطبوعات‌منظوراست!
پس‌اين‌اولين‌نقض‌غرضی‌است‌كه‌به‌ساختارحقوقی‌انجمن‌‌‌صنفی‌ روزنامه‌نگاران‌وارد‌می‌باشد.
اماموضوع‌واشكال‌تنهابه‌اين‌امرخلاصه‌نمی‌شود.ومشكل ‌اصلی‌به‌ساختار سياسی‌نهادقدرت‌درنظام‌جمهوری اسلامی‌برمی‌گردد:
الف-ساختارنهادقدرت‌سياسی‌درايران‌‌وجود‌نهادی‌ به‌نام‌سنديكا‌‌را‌به‌رسميت‌نمی‌شناسدوچنانچه‌برحسب‌ ظاهر،اين‌اتفاق‌محقق‌شود،يك‌نهادصوری‌‌خواهد‌‌بود.
يعنی‌درنظام‌سياسی‌‌جمهوری‌‌اسلامی‌(باتوجه‌به‌محتوای‌قانون‌اساسی‌و‌تقسيم‌‌قوا‌ونهادهای‌تصميم‌گير‌ونيزنظارت‌استصوابی)هرنوع‌اقدامی‌در راستای‌ايفای‌حقوق‌صنفی‌ناكام‌خواهد‌ماند.اين‌‌جامثل ‌لهستان‌‌نيست‌‌كه«‌لخ‌والاسا»يی‌پيداشودوبراساس ‌يك‌مبارزه‌صنفی‌قدرت‌سياسی‌راهم‌‌بدست‌آورد.مثلانمونه‌اش‌سنديكای‌كارگری‌در‌ايران‌است.كه‌به‌حبس‌‌‌فردی‌به‌نام‌‌«اصانلو»،‌منجرشده‌وياناكام‌‌می‌ماند.وآنچه‌‌كه‌به‌نام «‌‌خانه‌كارگر»موجود‌است‌،‌تنهايك‌‌تشكيلات‌درچارچوب‌نهادقدرت‌ودر تبعيت‌‌ازآن‌‌است‌.
ب-همانطوركه‌احزاب‌درنظام‌جمهوری‌اسلامی‌ايران‌‌يك ‌‌حزب‌علمی‌وواقعی‌نيست.‌چون‌‌قدرت‌وتقسيم‌آن‌درقانون ‌‌‌اساسی،‌‌مبتنی‌برولايت‌مطلقه‌‌‌فقيه،‌همراه‌بانظارت ‌استصوابی‌است‌؛‌طبيعی‌است‌‌جنگ‌ا‌حزاب‌دراين‌ سيستم‌يك‌سفسطفه‌ومغلطه‌‌ای‌بيش‌نخواهد‌بود.‌احزاب ‌درايران‌فقط‌درحد‌يك‌«مشاور»‌‌تلقی‌می‌شوندوخانه‌احزاب‌‌به‌وجود‌آمده‌‌نيز‌،منبعث‌‌ازهمين‌ساختارسياسی‌است. جايی‌كه‌‌حزب‌آن‌‌برای‌حيات‌وممات‌خودنيازمند‌يارانه‌و دريافت‌كمك‌های‌نقدی‌‌‌نهادقدرت‌‌يانهادحاكميت‌باشد، نمی‌تواند‌حزب‌واقعی‌محسوب‌شود.
ج-انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران‌‌نيزازاين‌قاعده‌مستثنی ‌نيست؛يعنی‌تابع‌‌جريان‌‌‌های‌سياسی‌رايج‌ومرسوم‌‌است؛چه‌بخواهد‌وچه‌نخواهد!
اولااين‌انجمن‌از‌مجموعه‌‌كامل‌همه‌كسانی‌كه‌‌‌درمطبوعات‌فعاليت‌دارند،‌‌تشكيل‌نشده‌است.
ثانيا‌آنچه‌به‌عنوان‌اعضای‌عضو‌انجمن‌‌نيز‌مبضوط‌است‌، بخشی‌‌ازآن‌(شايد‌بخش‌قابل‌ملاحظه‌اش!)شغل‌ثانوی‌ آن‌هاروزنامه‌نگاری‌است.وفقط‌صرفا‌باچاپ‌چندمطلب‌در مطبوعات(آن‌هم‌به‌خاطرداشتن‌امكانات‌،‌ازجمله‌رانت،و مالكيت‌‌نشريه‌ومانندآن‌)روزنامه‌نگارمحسوب‌شده‌واتفاقا ‌بيشترين‌سهم‌‌‌از‌خبرپراكنی‌‌وآگرانديسمان‌شدن‌توسط ‌بنگاه‌های‌خبری‌داخل‌وخارج‌‌‌ازايران‌نيز‌نصيب‌همين‌افراد‌ می‌شود.
انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران‌‌دردوره‌ای‌ازتاريخ‌سياسی‌ ايران‌تأسيس‌شدكه‌جريانی‌موسوم‌به‌اصلاح‌طلبی‌‌وتحقق‌‌شعار«جامعه‌مدنی»‌شكل‌گرفت. جامعه‌ای‌كه‌برای‌يك‌دمكراسی‌بافرايندی‌همه‌جانبه‌‌مدنظراست،‌ولی‌اين‌‌درحالی‌است‌كه‌‌بافت‌وساختار قدرت‌درايران‌يك‌بافت‌توده‌ای ودربرخی‌مقاطع‌‌بدوی‌است!
بنابراين‌طبيعی‌است‌كه‌‌اين‌انجمن‌دردوره‌عمره‌يازده‌ساله‌‌‌خودكه‌8سال‌آن‌‌رادردوره‌جريان‌اصلاح‌طلبی‌سپری‌‌كرد،باساختارقدرت‌‌وياهيأت‌‌حاكمه‌‌‌(مثل‌وزارت‌ارشادووزارت‌كار)‌مشكلی‌نداشته‌باشد.وازامكانات‌معنوی‌و‌مادی‌آن‌نيزسود‌مكفی‌‌هم‌برده‌است‌!
آنچه‌‌كه‌اينك‌پيش‌آمده،مربوط‌به‌دوره‌بعداز8سال‌رياست ‌جمهوری‌‌آقای‌خاتمی‌است؛‌دراين‌سه‌سال‌است‌كه ‌ساختارسياسی‌حاكميت‌‌باآنچه‌كه‌‌به‌نام‌انجمن‌صنفی‌ روزنامه‌نگاران‌مطرح‌است،‌درتباين‌قرارگرفت!
بخشی‌ازاين‌تضاد،به‌همان‌جناح‌بندی‌های‌سياسی‌رايج‌درايران‌بازگشت‌‌دارد.‌وطبيعی‌‌است‌چنين‌سرنوشتی‌پيدا می‌كند.
بخش‌ديگرآن‌اين‌است‌كه‌هرچه‌ازعمراين‌انجمن‌گذشت ‌علاوه‌برثابت‌‌ماندن‌‌تعداداعضا،دراكثر‌انتخابات‌‌بعدی ‌‌هميشه‌به‌جلسه‌سوم‌ختم‌شده‌است‌وبه‌همان‌مجموعه‌يك‌سوم‌اعضاء‌بسنده‌شد!‌‌انتخابات‌كاملادمكراتيك‌‌ بود!‌چون‌:‌ازكوزه‌همان‌برون‌تراود‌كه‌دراوست!
مثل‌انتخابات‌‌مجلس‌يارياست‌جمهوری‌كه‌باطرح‌نظارت ‌استصوابی‌و‌محدودكردن‌كانديداها،(يعنی‌همان‌جمله ‌معروف‌‌مرحوم‌آيت‌الله‌آذری‌‌قمی‌در‌حق‌خريد‌وانتخاب‌،آن‌هم‌فقط‌‌بايك‌كيلو‌‌گلابی!‌)ونيزكم‌شدن‌‌آرای‌مردم‌درعرصه ‌‌انتخابات‌،بالاخره‌يك‌‌شخصی‌‌نماينده‌و‌يارئيس‌جمهورشده ‌است‌وتمام‌اين‌فرايند‌،كاملادمكراتيك‌‌است!اماانتخابات ‌رياست‌‌جمهوری‌دوره‌اول‌كجاوانتخاب‌دوره‌نهم‌كجا؟‌تفاوت ‌اززمين‌تاآسمان‌‌است.
همين‌سيروروندبرانجمن‌صنفی‌‌روزنامه‌نگاران‌نيزحاكم ‌شده‌است‌.تاجائی‌‌‌كه‌درطول‌اين‌8سال‌،‌فقط‌‌‌افراد‌ی‌يك ‌دست‌‌و‌‌بامشخصاتی‌‌‌‌ويژه!‌‌در‌مديريت‌اين‌انجمن‌نقش ‌داشتند.به‌نحوی‌كه‌برخی‌معتقدند‌اين‌انجمن‌‌واحدی،‌‌يا ‌بخشی‌از«حزب‌مشاركت»‌‌است‌وحزب‌مشاركت‌نيزپوشش‌علنی‌سازمان‌‌مجاهدين‌انقلاب‌اسلامی‌می‌باشد!
د-‌بنابراين‌آنگاه‌كه‌به‌كارنامه‌انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران ‌‌نگاه‌می‌كنيد،‌‌ملاحظه‌خواهيد‌كرد‌كه‌‌مثلاجوايزجشنواره‌ ‌‌مطبوعات‌وياانتخاب‌روزنامه‌نگار‌‌برتر،همواره‌بين‌‌خودشان ‌چرخ‌خورده‌و‌‌تقسيم‌شده‌است.‌وبه‌‌احتمال‌قريب‌‌به‌‌يقين ‌ديگرامكانات‌مادی‌آن.ازجمله‌آن‌يك‌ميليون‌دلار‌اهدائی ‌رئيس‌‌جمهوری!(كه‌خوب‌است‌گيرندگان‌آن‌بااسم‌و مشخصات ‌شغلی‌وسوابق،‌علنا‌آشكارشود).‌
انجمن‌فعلی‌‌‌هم‌چنين‌به‌كسانی‌كه‌ازنظرسياسی‌‌به‌آن‌ها ‌نزديك‌است‌وياهم‌عقيده‌‌است،‌‌ولی‌حاضرنيستند‌درزيرچتر‌انجمن‌«صُمُّ‌‌بّكمُّ»‌‌‌سينه‌بزنند‌و‌‌مطيع‌‌مطلق‌‌ورام‌باشند‌، سعی‌كرده‌است‌‌اين‌افراد‌رابايكوت‌كند.
مثلانمونه‌اش‌خودبنده‌می باشم...
من‌يك‌روزنامه‌نگار‌ازنوع‌اصلاح‌طلب‌هستم.امااصلاح‌طلبی كه‌‌می‌خواهد مستقل‌‌فكركند.وتيول‌جريانی‌نباشد.
ازابتدای‌تأسيس‌روزنامه‌سلام‌تاتعطيلی،‌به‌طورحرفه‌ای ‌فعاليت‌مطبوعاتی‌‌را‌آغاز‌‌كردم.‌كرده‌ام.روز16تير78روزنامه‌تعطيل‌و17تيرمن‌دستگيرو‌ بازداشت‌‌وزندانی‌شدم.
انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران‌هيچ‌اقدامی‌‌صورت‌نداد.حتی‌ پرس‌وجوو‌پيگری‌هم‌نكرد‌كه‌مرابه‌چه‌علت‌بازداشت‌ كرده‌اند؟
رئيس‌فعلی‌‌انجمن،‌درپاسخ‌به‌مطلب‌من‌درزيرعنوان ‌يادداشت‌‌‌‌خودش‌،به‌نام‌«وقاحت‌حد‌ومرزنمی‌شناسد»‌ نوشت‌:‌‌نظرمن‌و‌دوستان‌اين‌بود‌كه‌‌جرم‌‌شما‌مطبوعاتی‌ نبود‌ه‌است‌وشمارابه‌جرم‌‌سياسی‌و... ‌گرفته‌اند.
اين‌درحالی‌بودكه‌دراين‌دوماه‌بازداشت‌،توسط‌دوبازجو، تفتيش‌عقايد‌شدم‌وكلمه‌به‌كلمه،نوشته‌هايم‌درمطبوعات‌سين‌جين‌شد!
اصولامگر‌كارروزنامه‌نگاری‌درفضای‌سياسی‌فعلی‌‌درايران ‌می‌تواند‌‌جدای‌ازجرم‌سياسی‌باشد؟
وقتی‌ايشان‌می‌نويسند‌شمارابه‌جرم‌سياسی‌و...‌ ‌گرفته‌اند،اين‌(و...)‌يعنی‌چه‌؟يعنی‌:مفاسد‌اخلاقی؟‌زنا؟ لواط؟جاسوسی؟...‌كه‌هميشه‌دنباله‌‌جرم‌های‌سياسی‌ ‌درتاريخ‌سياسی‌عصرجمهوری‌مطرح‌بوده‌است؟!‌‌آيا‌ خوانند‌ه‌می‌تواند‌تلقّی‌‌ديگری‌ازپاسخ‌شما‌‌‌بكند؟!‌
درثانی‌الان‌10‌سال‌ازتعطيلی‌روزنامه‌سلام‌می‌گذرد‌ومن ‌‌كه‌تنها‌محل‌‌‌و‌ممر‌امرارمعاشم‌‌ازهمين‌شغل‌روزنامه‌نگاری ‌است‌،‌همچنان‌بيكار‌و‌در‌بدترين‌‌شرايط‌معيشتی،وتنهابا كمك‌دوستان‌غيرمطبوعاتی‌واستعانت‌‌و‌دلجويی‌‌معنوی‌و مادی‌‌فقيه‌عاليقدرآيت‌‌الله‌العظمی‌منتظری‌‌است‌كه‌اين‌‌ده ‌سال‌راسپری‌كرده‌ام؛‌وخودم‌می‌دانم‌وخدايم‌كه‌چه‌ كشيده‌ام....‌
ازهمه‌امكانا‌ت‌طبيعی‌ونازل‌‌برای‌يك‌فرد‌‌عادی‌هم‌برخوردار نيستم!اما‌‌هيچگاه‌‌اين‌انجمن‌صنفی‌موجود‌(كه‌صنفی‌ بودنش‌‌بايدپررنگ‌ترباشد)با‌اين‌‌كه‌‌كاملاوضعيت‌مرا‌به ‌خوبی‌‌می‌دانست،‌نيامد‌بگويد‌غازت‌به‌چندمن؟!‌واين ‌انجمن‌نه‌تنهاهيچ‌كمك‌مادی‌‌به‌من‌نكرد،بلكه‌‌‌به‌خاطرعدم‌پرداخت‌‌به‌موقع‌‌قسط‌‌‌وامی‌كه‌ازطريق‌انجمن‌دريافت‌‌كرده‌بودم‌،‌‌مراتحت‌فشارقرار‌می‌داد‌ودر‌پاسخ‌به‌درخواست‌های‌مكررمن‌مبنی‌بربيكاری‌ام،‌می‌گفت‌مگرمابنگاه‌‌كاريابی ‌هستيم؟!وبرای‌آن‌كه‌‌مرااز‌سرخودواكند،مرابه‌به‌يك‌ ‌فصلنامه‌به‌‌نام‌فصل‌نامه‌(آسانسور)معرفی‌می‌كند!!كه ‌فردی‌باداشتن‌يك‌‌تشكيلات‌كاری‌درامور‌بيمه‌گری،‌اين‌‌فصل‌نامه‌‌راهم‌راه‌اندازی‌كرده‌است‌والبته‌لابد‌عضوی‌ازاعضای‌ انجمن‌هم‌هست؟!وقس‌عليهذا....
يامثلا‌طبق‌مطلب‌مندرج‌در‌نشريه‌روزنامه‌نگار،اعضای‌ انجمن‌صنفی‌‌باكارت‌انجمن‌،حق‌ورود‌به‌طرح‌راداشتندومن‌باهمين‌اطمينان‌واردمحدوده‌ترافيك‌می‌شدم.كه‌يكباربا مخالفت‌روبروشده‌وموردضرب‌وشتم‌قرارگرفتم؛ ‌انجمن‌نه‌تنهااقدامی‌درحمايت‌ازمن‌صورت‌نداد،بلكه‌با‌نامه‌نگاری‌غلط،‌مسأله‌رابغرنج‌تركرد!‌ومن‌‌‌‌ووسيله‌نقليه‌‌من،‌تاسال‌ها‌فاقد‌امنيت‌‌اجتماعی‌‌‌بود!
درحقيقت‌كانديداشدم‌‌‌‌كه‌بتوانم‌درجمع‌اعضاءسخنم‌‌را ‌بگويم‌‌؛نه‌آن‌كه‌‌رأی‌بياورم؛‌امابه‌من‌گفته‌شد‌‌‌سخن ‌نمی‌توانيدبگوئيد.
اين‌‌نوشته‌بخشی‌ازمطالبی‌است‌كه‌می‌خواستم‌درجمع ‌‌‌اعضاء‌‌‌بيان‌كنم.
پايان‌سخن‌اين‌‌كه‌اگرقرارباشدهمان‌2000عضوموجود‌،‌فقط‌يك‌سومش‌‌حضورپيداكندو‌انتخابات‌اينگونه‌شكل‌بگيرد، بهتراست‌انجمن‌برای‌هميشه‌‌منحل‌شود!
ياآن‌كه‌‌چون‌‌در‌ساختارسياسی‌‌موجوددركشور‌‌،‌خاستگاه ‌واقعی‌انجمن‌‌صنفی‌‌درعرصه‌عمل‌به‌منصه‌ظهورنمی‌رسد‌وباآن‌متنافی‌است؛،بهتر‌است‌‌همانطوركه‌انجمن‌روزنامه ‌نگاران‌مسلمان‌وانجمن‌روزنامه‌نگاران‌زن‌‌تأسيس‌شده‌و‌از وزارت‌كشوراجازه‌فعاليت‌‌گرفت‌‌،اين‌مجموعه‌‌نيز‌همين‌كار ‌رابكند.چو‌ن‌همانطوكه‌گفتم‌انجمن‌صنفی‌موجود‌‌متعلق‌به‌همه‌كاركنان‌‌مطبوعات‌نيست!
وباتوجه‌به‌اينكه‌ساختارمطبوعات‌مانيزحزبی‌وجناحی‌ است!ومطبوعات‌‌متعلق‌به‌حاكميت‌ونهادقدرت‌هيچگاه ‌مشكل‌تعطيلی‌وياصنفی‌آنچنانی‌پيدا‌نمی‌كنند،كه‌به ‌انجمن‌صنفی‌نيازپيدا‌كنند!پس‌تنهامی‌ماند‌مطبوعات‌منتقد ‌حاكميت.كه‌همين‌امرنيزبه‌انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران‌ وجهه‌سياسی‌‌‌داده‌‌است.‌لذابايد‌ببينيم‌كفّة‌كداميك‌از روزنامه‌نگاران‌سنگين‌تراست‌.وهمين‌‌‌موضوع‌به‌انجمن ‌قدرت‌‌واقعی‌رامی‌دهد.
از‌اعضای‌مطبوعات‌درسراسرايران،تنها‌2000عضو،وازاين ‌دوهزارعضو،‌فقط‌يك‌سوم‌آن‌....‌اين‌نمی‌تواند‌شناسنامه ‌حقيقی‌‌انجمن‌صنفی‌‌روزنامه‌نگاران‌باشد!
به‌هرحال‌چون‌مادرهرحال‌‌اكنون‌هستيم‌‌و‌درشرايط‌حال‌ حاضرزندگی‌می‌كنيم‌‌وفاصله‌آرمان‌حقيقی‌‌باواقعيت‌ موجود،بسياراست‌،پس‌ازهمين‌وضعيت‌موجودنيز‌‌بايد ‌‌‌استفاده‌‌بهينه‌‌رابرد‌وازهمين‌آب‌باريكه‌‌ومَعبرتنگ‌‌،وصل‌به‌ ‌دريا‌شد‌:«من‌ماهی‌ام،نهنگم‌،عمانم‌آرزوست»!
بنابراين‌‌‌بهتراست‌انجمن‌صنفی‌روزنامه‌نگاران‌‌باتمامی ‌اعضایش‌‌دوباره‌‌‌متشكل‌شود؛چون‌به‌قول‌شاعرفقيد، شاملو:«بودن‌بِه‌ازنبودن‌است».
«وسلام‌علیه‌‌يوم‌ولد‌ويوم‌يموت‌ويوم‌يبعث‌حيا».‌
نهم‌مردادماه‌سال‌1387
http://www.assize.blogfa.com
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین