آفتابنیوز : 
در مطبوعات و عملکردهاي آنان آزادي وجود دارد. در اينجاست که بايد گفت اين کشور به کجا ميرود، همين اواخر رئيس جمهوريمان، کالوردي ملو، مجبور شد به خاطر تهمت فسادي که روزنامهها به او زده بودند استعفا کند. به خاطر پهناور بودن اين کشور، فقط مطبوعات منطقهاي ميتوانند به نيازهاي آن منطقه دست يابند. به همين دليل مطبوعات، واسطه مهمي براي اطلاعرساني و شکل دهي به آراء و نظرات مردم هستند. بسياري از روزنامههاي ملي نظير Afolhade.s.paulo و مجلاتي نظير Veja ضميمههاي منطقهاي چاپ ميکنند.
به گفته برخي از خوانندگان، بعضي از روزنامهها به دليل کيفيت و محتوايي که دارند، در منطقه خود از اهميت بيشتري نسبت به روزنامههاي ملي يا سراسري برخوردارند. روزنامهاي نظير A Tribuxa de santos با تيراژ پنجاه هزارتايي خود، نماينده يک کانال تلويزيوني و سه ايستگاه راديويي بوده و در بيش از بيست شهر بزرگ برزيل خواننده دارد روزنامه Afolhade.s.paulo بيش از 500 هزار تيراژ دارد. البته اين تيراژ تنها در روزهاي دوشنبه تا شنبه است و در روزهاي يکشنبه تيراژ آن دو برابر ميشود.
نقد تئاتر در برزيل هميشه روشنفکران جامعه را به سوي خود جلب کرده است. نويسندگان مشهوري همچون ماشادو دآسيس از اولين منتقدان کشور ما محسوب ميشود. با وجود آنکه شرايط فرق چنداني نکرده اما ساباتو ماگالدي(Sabato Magaldi ) يکي از منتقدان تئاتر کشورمان در همين اواخر عضو آکادمي ادبيات برزيل شد. ماگالدي همه عمر ادبي خويش را صرف نقد تئاتر کرده است. در زمان ديکتاتوري نظامي برزيل(1989- 1964) هم نقد تئاتر نقش مهمي بر عهده داشت. زيرا در برابر سانسور عمومي، نقش نيروي تعديل کننده و افشاگر شيوههاي خشونتبار پليس سياسي را ايفا ميکرد.
معمولا نقد تئاتر با مدرن بودن، کيفيت تئاتر و تحقيقات و فرهنگ کشور در ارتباط است. منتقد تئاتر همانند مدافع تئاتر است. همانند فانوسي که استقلال فرهنگ را هدايت ميکند و در مقابل خطراتي که سبب آن فرهنگ تودهها و کمبود هويت منطقهاي است، ميايستد. اگر ستونهاي نقد تئاتر را با سانتيمتر هم اندازه بگيريم، متوجه ميشويم که نقش تئاتر و نقد آن همواره رو به گسترش است. اما اگر تماشاگران بزرگترين شهرهاي برزيل همچون سائوپولو و ريودوژانيرو را هم در نظر بگيريم، ميبينيم که تعداد آنها هنوز هم کم است. مثلا در سائوپولو هر ماه 50 تئاتر توليد ميشود. اگر همه رسانهها با هم هماهنگي داشته باشند، فقط 60 درصد اين تعداد نمايشها مورد نقد قرار ميگيرند. در واقع چهل درصد تئاترهايي که فقط در سائوپولو توليد و اجرا ميشوند، هرگز نقد نميشوند. اين شرايط در کل کشور بدتر است. بدون داشتن جشنوارههاي تئاتر آماتور، بخش مهمي از اين تئاترها ناشناخته باقي ميمانند.
مجله قديمي و وزين Revista de Theatre de SBAT مهمترين نشريه تئاتري کشور برزيل محسوب ميشود. قدمت اين مجله به 70 سال ميرسد و تا چندي پيش چهارصد و نود و چهارمين شماره خود را منتشر کرد. اين مجله در سراسر کشور برزيل منتشر ميشود و سالي چهار بار توسط انجمن نويسندگان تئاتر برزيل به چاپ ميرسد. اين مجله در راهنماي نشريات بينالمللي اولتريخ(Ultrich) نيز به ثبت رسيده است. روزنامههاي مهم برزيل، منتقد حرفهاي تئاتر را جذب خود کردهاند. علاوه بر اين نقد آزاد هم وجود دارد؛ يعني اينکه تضميني وجود ندارد که همه منتقدان تئاتر به يک صورت درباره تئاتري نقد و مطلب بنويسند. به دليل وجود قانون کار در برزيل، منتقدان تئاتر علاقه دارند روزنامهنگار باشند تا بتوانند شغل ثابتي در روزنامه مشخصي داشته باشند. همين مساله سبب ميشود که نقد تئاتر در برزيل به دو صورت نقد روزنامهاي يا ژورناليستي و نقد آکادميک يا علمي وجود داشته باشد. افراد گروه اول توسط روزنامهها و دانشکده روزنامهنگاري آموزش ميبينند و گروه دوم در رشته تئاتر تحصيل کرده و در دانشگاهها آموزش ديدهاند. اما علاوه بر اينها گروه سومي هم وجود دارد که به صورت تجربي کار ميکنند و مربوط به محافل تئاتري هستند. اما آزادي بيان مسالهاي کلي است که در برزيل وجود دارد. در طول بيستوپنج سالي که من در کار نقد تئاتر بودهام، هرگز موردي برايم پيش نيامده که حتي در سختترين مواقع دچار محدوديت شوم؛ چه زماني که در روزنامهها بودم يا در تلويزيون و چه زماني که در مجلات يا راديو نقد تئاتر نوشتهام. با اين همه در زمان ديکتاتوري برزيل، متون نقد تئاتر هم مثل همه مقالات و مطالب ديگري که نشريات چاپ و منتشر ميشدند، توسط اداره سانسور فدارال برزيل، سانسور ميشدند. اين مساله سبب به وجود آمدن اعتراضهايي از سوي روزنامههايي شد که ميخواستند وجود سانسور را نشان دهند. روزنامهها، در زمان سانسور، قسمتهاي سانسور شده مطالب را با شعر يا جملات ديگر جايگزين ميکرد تا اين سانسور را عملا به خوانندگان نشان دهند.
اما منتقدان تئاتر برزيل به مثابه مورخين عمل ميکنند. مثلا در خصوص تحول فرهنگي تئاتر مطلب و يادداشت مينويسند يا رابطه تئاتر را با واقعيتهاي داخل کشور و نيز هنرهاي ديگر بررسي کرده و ميسنجند و مثل معلمان راهها و روشها و اشتباهها و موفقيتها و ... را نشان ميدهند. اين افراد همانند واسطه، توليدات تئاتر و کم و کيفهاي آن را منعکس ميسازند. براي من نقد تئاتر به معناي واقعي انساني و فرهنگي آن وسيلهاي براي تکامل شخصي خودم بوده است. من در طول بيستوپنج سال گذشته به عنوان منتقد تئاتر روزنامه، عاشق کارم بودهام. اين تداوم در کار سبب شده است تا با خوانندگانم به نوعي صميمي باشم، دائما با آنها در گفتوگو باشم و هميشه از کارم لذت ببرم. در طول تحقيقاتم هميشه حقايق را يادداشت ميکنم و کتابهايي مينويسم که شايد براي کساني به خصوص دانشجويانم که ميخواهند تاريخ فرهنگي و هويت برزيل را منعکس کنند، مفيد واقع شود. مقالات پراکندهاي که در روزنامهها و نشريات برزيل به چاپ ميرسند، به خاطر محتوا و کاري که ويراستار روي آن انجام ميدهد، ارزشمند هستند. نقش من در اين شرايط نظير صنعتگر يا توليدکننده است. اما من اين نقش را کم اهميتتر از آن منتقدي ميبينم که همان مردم را هر روز ميبيند و با آنها تبادل نظر ميکند حال چه در مورد تئاتر باشد چه در مورد زندگي.
«کارمليندا گيماراس» روزنامهنگار و منتقد تئاتر کشور برزيل است که بيش از 25 سال به طور حرفهاي در اين کشور به نقد تئاتر ميپردازد. او در اين مقاله وضعيت فرهنگي و به خصوص نقد تئاتر در روزنامهها و نشريات برزيل را بررسي ميکند. او موفقيت در کارش را تداوم و استمرار و نيز عشق عنوان ميکند و به همين دليل با خوانندگانش صميمي است و هميشه از کارش لذت ميبرد.