آفتابنیوز : آفتاب-مطهر امیری: پیروزی اوباما در انتخابات نوامبر 2008 ایالات متحده، اسرائیل را به تامل دوبارهای در سیاستهای خارجی خویش وادار کرد. تاملی در واکنش به دموکراسی آمریکایی و نیز تغییر در جهت گیریهای کلی سیاست خارجی آمریکا.
اسرائیل در آستانه رقابتهای انتخاباتی نخست وزیری است. انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2008 ایالات متحده، در گزینش نخست وزیر آینده اسرائیل مسئلهایست که رویکرد سیاستمداران این کشور را متاثر از خود ساخته است. فوریه آینده در اسرائیل انتخابات نخست وزیری و انتخابات پارلمانی برگزار میشود.
سیاستمداران اسرائیل نگران این موضوع هستند که اوباما واقعا بدون پیش شرط با ایران بر سر میز مذاکره حاضر شود و تهران همچنان با رویکرد فعلی در برنامههای هستهای خود با آمریکا مذاکره کند.
وزیر امور خارجه اسرائیل پذیرفتن مذاکره با ایران بدون پیش شرط را نشانهای از ضعف سیاست خارجی آمریکا تلقی میکند و اعتقاد دارد که این حرکت برای تهران اینگونه تفسیر خواهد شد که میتواند به ساخت سلاح اتمی مشغول باشد. اسرائیل تلاش میکند تا زمانی که ایران به سبک فعلی برنامههای هستهای خود را دنبال کرده یا به حال تعلیق در نیاورده است، پای میز مذاکره حاضر نشود.
چهار شنبه گذشته، بعد از راه یافتن اوباما به کاخ سفید، اسرائیل دیپلماتهای خود را روانه پنتاگون ساخت تا خواستههای اسرائیل در قبال تهران را در رویکرد جدید سیاستمداران پنتاگون تضمین کند. خواستههای مبنی بر وضع پیش شرط و در پیش گرفتن رویکردی تنبیهی در صورت امتناع تهران از پیش شرط های مورد نظر.
اسرائیل معتقد است از آنجا که «اوباما» نیز مانند آنها مجبور است ایران را از تبدیل شدن به یک نیروی هستهای بازدارد، این تلاشها به نتیجه خواهد رسید. در غیر این صورت جنگ تنها گزینه باقی مانده خواهد بود. اما همچنان این نگرانی برای آنها وجود دارد که «اوباما» با امتیاز دادن به فلسطینیها از تقابل جدی و مورد نیاز اسرائیل با جهان اسلام کنار بکشد.
«تزیپی لیونی» وزیر امور خارجه اسرائیل و رهبر حزب کادیما که روز چهارشنبه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پارلمان اسرائیل سخنرانی میکرد، گفت: «جهان باید به فرایند صلح در خاورمیانه احترام بگذارد و در عین حال نباید از اسرائیل بخواهد از خواستههای اساسی خود دست بکشد. حتی اگر سیاستهای آمریکا در قبال مسئله فلسطین تغییر کند، ما انتظار زود هنگام بودن آن را نداریم».
«اوباما» و کابینه جدید باید توجه خود را معطوف بحران اقتصاد جهانی کند. سپس به مسائلی چون عراق افغانستان و باز سازی روابط خدشه دار شده با روسیه بپردازد. اینها مسائلی که از نظر «اوباما» همگی بر مناقشه اسرائیل و فلسطین اولویت دارند.
از طرف دیگر انتخاب اوباما برای رهبران محافظه کار حزب لیکود در اسرائیل، پیش بینی شده نبود. بهخصوص برای «بنیامین نتانیاهو» که بر اساس نظر سنجیها در اقبال به دست یابی به نخست وزیری، از رقبای خود پیش است.
در سال های 1996 تا 1999 زمانی که «نتانیاهو» نخست وزیر بود تصور نمیشد که بین رهبران جنگ طلب اسرائیل ،آنانی که با ثروت هنگفت خود بر آن بودند تا بانک جهانی را پایبند به خود نگه دارند و کابینه دموکرات آمریکایی که در پی برقراری آشتی بین اسرائیل و فلسطین و بالطبع در خاور میانه بودند، تضاد منافع ایجاد شود. اما در آن سالهااختلاف بین «نتانیاهو» و «کلینتون» بر سر این موضوع، تا آنجا بود که «نتانیاهو» را مجبور به عقب گرد در برخی از خواستههای خود میکرد.
«لیوینی»، اصلیترین رقیب انتخاباتی نتانیاهو هشدار داده است که اگر «نتانیاهو» بار دیگر نخست وزیر شود، ممکن است رابطه اسرائیل و «اوباما» دوباره به چالشهای پیشین باز گردد. وی که در پارلمان اسرائیل سخنرانی میکرد ، تاکید کرد: «اگر اسرائیل خود را کشوری مخالف جریان صلح در خاورمیانه نشان دهد، آن موقع دنیا به رهبری آمریکا جریان صلح را در خاور میانه پیش خواهد برد».
«نتانیاهو» البته احتمال چنین قضیهای را منتفی دانست و در نامه تبریکی که به مناسبت پیروزی اوباما در انتخابات، در روزنامه «ییدیت آکرونات» چاپ اسرائیل منتشر شد اشاره کرده است که او و اوباما در دو دیداری که در واشنگتن داشتهاند، هر دو به توافقاتی بر لزوم فشار هرچه بیشتر بر ایران اذعان داشتهاند و در این راستا به توافقاتی نیز رسیدهاند.
وی همچنین اشاره کرده است که اوباما جولای گذشته در بیت المقدس در دیدار خود با وی علاقه خود را به پیشبرد صلح در خاورمیانه بهخصوص بین فلسطین و اسرائیل ابتدا از طریق برنامههای اقتصادی اعلام کرده است.
انتخابات اوباما همچنین نشان داده است که اسرائیل باید منتظر فشارهای آمریکا در پی برگزیده شدن احتمالی «نتانیاهو» بهعنوان نخست وزیر آینده اسرائیل باشد.
«لیونی» که تظاهر به چهرهای صلح طلب را در دستور کار خود قرار داده، تمایل دارد که زبان مشترکی در سیاست خارجی با «اوباما» اتخاذ کند. وی که در جولای گذشته همراه با اوباما از حصار شهرک یهودی نشین «سدروت» بازدید میکرد گفت که اوباما کسی است که برای اسرائیل امنیت و توسعه را به ارمغان خواهد آورد. در ملاقاتهای بین آن دو «اوباما» نشان داده است که درک عمیقی از موقعییت و نیازهای اسرائیل دارد.
«ایهود باراک» وزیر دفاع کابینه اسرائیل، رهبر حزب کارگر و سومین رقیب انتخاباتی مطرح نیز بر هماهنگی در رویکردهای در پیش گرفته توسط دو دولت برای تامین منافع متقابل تاکید کرده است. اما باراک بر این اعتقاد است که «اوباما» باید رویکرد خود را در موضوع اعراب-اسرائیل از مسئله فلسطین به سوریه انتقال دهد. جایی که امکانات بالقوه بسیاری برای صلح در خاور میانه وجود دارد. اوباما در جریان انتخابات اشاره کرده بود که از مذاکرات بین اسرائیل و فلسطین حمایت خواهد کرد. اما اشارهای به چگونگی آن یا پیشنهادهای مورد نظر نکرده است.
در میان این سه رقیب انتخاباتی گویا تنها این نتانیاهو است که در تقابل با رویکرد اتخاذ شده توسط آمریکا از آسیب پذیری بیشتری برخوردار است. در این بین مسئله این است که رقبای وی تا چه اندازه از این اختلاف رویکرد بین «نتانیاهو» و دولت آمریکا به نفع خود بهره برداری میکنند.
آمریکا و اسرائیل به عنوان دو متحد سر فصلهای مشترکی در برقراری امنیت و صلح در خاورمیانه دارند. با تغییر دو رئیس کابینه این اشتراک میتواند به رکود یا به قوت هرچه بیشتری بیانجامد.
«تزینی لیونی» که جانشین «ایهود المرت» رهبر سابق حزب کادیما شده است، از رقبای جدی انتخابات نخست وزیری در اسرائیل است. اگر چه تلاش او در به دست آوردن حمایت حداقل 61 کرسی از 120 کرسی پارلمان اسرائیل و ایجاد ائتلاف انتخاباتی چندان ثمر بخش نبوده است. در صورتی که وی نتواند حمایت اکثریت پارلمان را بدست آورد با موقعیت دشواری روبرو میشود. از آنجا که «بنیامین نتانیاهو» رهبر حزب لیکود و نخست وزیر پیشین اسرائیل دیگر رقیب قدرتمند انتخابات نخست وزیری در فوریه آینده است.
«لیونی» شناخته شدهترین چهره طرفدار «مذاکرات به اصطلاح صلح» در کابینه فعلی اسرائیل است و برخی مقامات اسرائیلی معتقدند که تحت رهبری وی این امکان وجود خواهد داشت که تلاشهای جدیتر و گستردهتری برای دستیابی به صلح در منطقه صورت پذیرد. از زمانی که «اوباما» به کاخ سفید راه یافته است، از رویکرد به اصطلاح صلح جویانه «لیونی» به عنوان یکی از نقاط قوت وی برای دستیابی به پست نخست وزیری یاد میشود.
یکی از نکات مورد توافق این دو نامزد انتخاباتی، چیزی است که از آن با عنوان خطر تلاشهای ایران برای دستیابی به انرژی هستهای و تبدیل آن به سلاحهای هستهای و در نهایت استفاده از آن علیه اسرائیل یاد میشود. اما علی رغم این توافق، این دو شیوهای متفاوت در مواجهه با این موضوع در پیش گرفته اند. شیوهای که در همسویی با کاخ سفید اقبال دستیابی به مقام نخست وزیری را برای هرکدام از آنها کم یا زیاد میکند.
در حالی که «نتانیاهو»، ایران را با تندترین الفاظ به برهم زدن نظم منطقه متهم میکند و اصرار بر توقف بیدرنگ فعالیتهای هستهای ایران دارد، «لیونی» ترجیح میدهد تا زمانی که امکان گزینههای دیگر منتفی نشده است، تصمیم نهایی و غیر قابل تغییری در برخورد با ایران اتخاذ نکند.
البته هر دو بر این عقیده هستند تا زمانی که دلیل محکم و قاطعی برای جنگ وجود ندارد، با ایران وارد جنگ نخواهند شد. و اینها همه در حالیست که «اوباما» به کاخ سفید راه یافته و اسرائیلیها نگرانند که او بدون پیش شرط با ایران وارد مذاکره شود.