روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «آویزان شدن به شاخه خشکیده!» این گونه آورده است: همزمان با اولین سالگرد تجاوز نظامی روسیه به اوکراین که در پنجم اسفند ۱۴۰۰ صورت گرفت، مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت آرا قطعنامهای را در محکومیت حمله روسیه به اوکراین تصویب کرد. این قطعنامه خواستار خروج نیروهای روسیه از اوکراین و پایان درگیریها شده است. ۱۴۱ کشور به این قطعنامه رأی مثبت، ۳۲ کشور رأی ممتنع و هفت کشور – از جمله روسیه – رأی منفی دادند. ایران، هند، آفریقای جنوبی و چین از جمله کشورهایی هستند که به این قطعنامه رأی ممتنع دادند.
کشورهای عضو سازمان ملل متحد در این قطعنامه ضمن تأکید بر احترام به تمامیت ارضی اوکراین، از روسیه خواستهاند هرچه سریعتر و بدون قید و شرط از این کشور خارج شود. نمایندگان روسیه، بلاروس، مالی، نیکاراگوئه، سوریه، کره شمالی و اریتره با این قطعنامه مخالفت کردند.
آنچه پیرامون این قطعنامه رخ داده، حاوی نکاتی است که قابل تأمل هستند. یکی از این نکات اینست که این قطعنامه مجدداً بر حمایت از «حاکمیت» و «تمامیت ارضی» اوکراین تأکید میکند و هرگونه ادعای روسیه بر بخشهایی از اوکراین که تحت اشغال دارد را رد میکند. علت این تأکید اینست که نمایندگان مجلس روسیه (دوما) در شهریور ماه امسال به الحاق غیرقانونی چهار منطقه اوکراین به روسیه رأی داده بودند. سازمان ملل با توجه به اشغال بخشهائی از خاک اوکراین، از فدراسیون روسیه خواست «فوراً، به طور کامل و بدون قید و شرط» تمامی نیروهای نظامی خود را از خاک اوکراین خارج کند و از طرفین خواست به خصومتها پایان بدهند.
نکته دیگر به رأی ممتنع ایران مربوط است. رأی ممتنع در جائی کاربرد دارد که رأی دهنده تکلیف خود را نداند و تشخیص موضوع یا جوانب و عوارض آن برایش مشکل یا ناممکن باشد. ماجرای جنگ اوکراین، موضوع مبهم یا پیچیدهای نیست. روسیه و اوکراین بر سر اینکه اوکراین متحد روسیه باشد یا به ناتو بپیوندند و متحد اروپا و آمریکا باشد با هم اختلاف داشتند و روسیه به جای اینکه این اختلاف را با توسل به شیوههای دیپلماتیک و تعامل مثبت حل کند، تجاوز نظامی را ترجیح داد با این تصور که میتواند ظرف چند روز یا حداکثر یک هفته ارتش و دولت اوکراین را از پا درآورده و تسلیم خود کند. این محاسبه غلط از آب درآمد و جنگ اوکراین تاکنون بیش از یکسال به طول کشیده و با تلفات زیادی که به نیروهای نظامی روسیه و تجهیزات نظامی این کشور وارد شد، هنوز ارتش روسیه هیچ نشانهای از پیروزی به دست نیاورده و پیشبینیها نیز اینست که ولادیمیر پوتین به اهداف خود از این جنگ نخواهد رسید. در این میان، موضع جمهوری اسلامی ایران در مورد اصل جنگ با صرفنظر از آنچه برای طرفین پیش آمده یا خواهد آمد، باید مخالفت با جنگ باشد. بنابراین، وقتی در سازمان ملل قطعنامهای مطرح میشود که خواستار خروج روسیه از اوکراین است، ایران بدون آنکه تردیدی داشته باشد باید به آن رأی مثبت بدهد. از جمهوری اسلامی ایران با توجه به قانون اساسی روشنی که دارد و تأکید بر صلح جهانی از محورهای مهم آنست، انتظار اینست که حتی از سازمان ملل نیز سبقت گرفته و برای پایان دادن به جنگ اوکراین که صلح جهانی را به خطر انداخته و مشکلات جدی زیادی برای اقتصاد جهان به وجود آورده، تلاشهای بیوقفه نماید نه آنکه به چنین قطعنامهای رأی ممتنع بدهد!
و نکته سوم، غیرقابل اعتماد بودن روسیه است که در قطعنامه اخیر سازمان ملل علیه انصارالله یمن نیز نمایان شد. سازمان ملل همزمان با قطعنامه مربوط به جنگ اوکراین، قطعنامه دیگری را درباره جنگ یمن صادر کرد که در آن انصارالله یعنی حوثیها که در برابر تجاوزات عربستان و امارات به کشورشان ایستادهاند، تروریست دانسته شدهاند. روسیه در نتیجه یک معامله سیاسی با امارات به این قطعنامه رأی مثبت داد و انصارالله یمن را قربانی منافع خود کرد. آنچه در این ماجرا قابل تأمل است اینست که انصارالله یمن سال گذشته در حمله روسیه به اوکراین، از روسیه حمایت کرد و حالا روسیه همین حامی خود را تروریست مینامد! نکته مهم در این میان اینست که روسها میدانند حمایت از انصارالله یمن، محل نزاع سیاسی ایران و عربستان و امارات است و در عین حال درست در همان زمان که ایران در حمایت از روسیه به قطعنامه ضدروسی سازمان ملل رأی ممتنع داده، روسیه که ایران انتظار داشت این قطعنامه را وتو کند، به آن رأی مثبت داد؟!
این روش دیپلماسی خارجی ایران قطعاً با موازین روابط بینالملل منطبق نیست. روابط منطقی بینالملل ایجاب میکند به دولتهائی اعتماد شود که نسبت به منافع طرف مقابل پایبندی نشان میدهند. به روسیه که ثابت کرده منافع ما را در برابر مطامع خود قربانی میکند، نباید اعتماد کنیم. این، آویزان شدن به شاخه خشک است.