کد خبر: ۸۲۸۲۹۰
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۲

بحران بس! وقت زندگی عادی مردم کی فرامی‌رسد؟

گویی ما در محاصره انواع بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی هستیم و تردیدی نیست که این همه نفس‌ها را به شماره می‌افکند. اگر تحقیق گسترده میدانی از وضعیت روح و روان مردم انجام گیرد چه بسا نتایج بهت‌آوری حاصل شود!
بحران بس! وقت زندگی عادی مردم کی فرامی‌رسد؟
آفتاب‌‌نیوز :

جعفر گلابی نوشت: سریال مسمومیت دانش‌آموزان دختر همچنان ادامه دارد و هر روز ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد. این ماجرا در نوع خود بی‌سابقه است و واقعا اغراق نیست اگر بگوییم به یک نگرانی ملی منجر شده است.

انتظار این است که دستگاه‌های مربوطه با بسیج همه امکانات خود هر چه سریع‌تر و به نحو اطمینان‌بخشی افزون بر شناسایی و دستگیری عاملان این تهاجم تروریستی با هر هدف و انگیزه‌ای که دارند همه ابعاد ماجرا را کشف کنند و میلیون‌ها دانش‌آموز و اولیای‌شان را از نگرانی و تشویش بحقی که دارند خارج کنند.

بعد خروج از این بلیه مولمه شدت، گستردگی و خسارات انبوه ناشی از آن که قطعا خسارات روحی و روانی هم متوجه جامعه کرده است این سوال را به وجود می‌آورد که چرا ما بی‌وقفه در معرض انواع بحران‌ها قرار می‌گیریم و آیا راهی وجود ندارد که حداقل برای چند صباحی یا چند ماهی یا چند سالی از شر بحران‌ها رها شویم و یک زندگی معمولی داشته باشیم؟ قربان خداوند بروم که از نظر طبیعی کشورمان یکی از بلاخیزترین کشور‌های جهان است و چه بسیار که رحم او شامل حال‌مان شده و همچنان سرپا ایستاده‌ایم. اما بلایای طبیعی تنها بخشی از بحران‌ها هستند که دامان ما را رها نمی‌کنند.

گویی، چون دو امدادی یک بحران چوب امداد را به بحران دیگر می‌دهد و بحران جدید با انرژی تازه کار خود را آغاز می‌کند تا به بحران بعدی برسد! پس از اعتراضات پاییزی، زلزله خوی از راه رسید و پس از آن برف سنگین صد‌ها روستا و حتی چند شهر را دربر گرفت. همزمان ترمز افزایش قیمت ارز و طلا بی‌سابقه شد و همه را میخکوب خود کرد.

همزمان شاهد برخی عملیات پهپادی علیه مراکز حساس بودیم که خود بالقوه نگرانی از تشدید اصطکاک‌ها را دامن می‌زند. در همین حال می‌دانیم که سیل مهاجرت از کشور ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است و درنتیجه درگیری با کرونا افت تحصیلی هم داشته‌ایم، همزمان ایران‌ستیزان بیرونی اقدامات گسترده‌ای علیه کشور داشته‌اند تا هر چه در توان دارند تحریم‌ها را بیشتر کنند و فشار‌ها افزایش یابند... خلاصه گویی ما در محاصره انواع بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی هستیم و تردیدی نیست که این همه نفس‌ها را به شماره می‌افکند. اگر تحقیق گسترده میدانی از وضعیت روح و روان مردم انجام گیرد چه بسا نتایج بهت‌آوری حاصل شود!

نکته بسیار مهم و کلیدی این است که به هر حال تاکنون از انواع بحران‌ها عبور کرده‌ایم و حتی برخی مقامات عبور از آن‌ها را مایه فخر و مباهات قلمداد می‌کنند. البته پس زدن بحران‌ها نشانه قدرت است ولی روشن است که هیچ بحرانی بدون خسارت ازسر نمی‌گذرد و اگر همه خسارت‌های مستقیم و غیرمستقیم بحران‌ها را محاسبه کنیم اعداد بزرگی چشم‌های‌مان را خیره می‌کند.

مدیریت و کنترل بحران‌ها البته خود هنری است ولی اساس و اصل آن است که اولا چگونه بحران‌ها را سپری می‌کنیم و دوم تلاش کنیم بحرانی پدید نیاید و همه مساعی معطوف آن شود که زمینه ایجاد بحران‌ها به حداقل خود برسند. طبیعی است که دشمنان و رقیبان منطقه‌ای و جهانی هیچ‌گاه از فشار به کشور دست برنمی‌دارند ولی این ما هستیم که نباید اجازه بحران‌آفرینی به آن‌ها بدهیم.

اولین و استراتژیک‌ترین اقدام آن است که از دشمنان خود بکاهیم، حساسیت روی کشور را به حداقل برسانیم و به این نتیجه احتمالی برسیم که هدف اصلی بیگانگان درگیری دایمی کشور با انواع مشکلات و شخم زدن اعصاب مردم ایران است. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم شاید بتوان نتیجه گرفت که ایران‌ستیزان از فروپاشی کشور و عواقب آن سخت در هراسند و از آن استنکاف دارند ولی موذیانه تلاش می‌کنند که تهران را همیشه در بحران‌های تودرتو قرار دهند.

در این صورت می‌توان ادعا کرد که آن‌ها به هدف خود رسیده‌اند. اگر چنین هدفی وجود دارد که همه قرائن و شواهد نشان‌دهنده این معناست نقطه مقابل این هدف شوم تلاش گسترده و همه‌جانبه و به هر قیمتی آن است که کشور در آرامش کامل به‌سر ببرد. متاسفانه به نظر می‌رسد که برخی در داخل کشور با وجود ادعا‌های آتشین دشمن‌ستیزی نه تنها جلوی این کید دشمن نمی‌ایستند بلکه از آن استقبال می‌کنند و گاهی بهانه‌های خوب به بیگانگان می‌دهند! گویی عده‌ای عادت کرده‌اند که ما در بحران به‌سر ببریم تا مکررا و با افتخار اعلام کنند که از فلان بحران هم خارج شده‌ایم! باید از آن‌ها سوال کرد پس وقت زندگی عادی مردم کی فرامی‌رسد؟ آیا نمی‌دانیم که تولید و خلاقیت و رفاه و دانش و سرمایه‌گذاری و برخورداری از عزت و رسیدگی به هزار مشکل و معضل کوچک‌تر نیاز به آرامش ممتد کشور دارد.

چرا باید کار به جایی برسد که حتی نابینایان و معلولان دردمند هم از شدت مشکلات و نواقص و کمبود‌ها تجمع کنند و از مردم و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران استمداد کنند که صدای‌شان را به مسوولان برسانند؟! اگر روزی تصمیم‌گیران کشور با رویکرد عدم اجازه به بروز بحران‌ها برسند و تصمیم بگیرند که زمینه ظهور مشکلات را از راه‌های اساسی آن ازبین ببرند آن روز، روز بزرگی برای ایران خواهد بود و دوران جدیدی از زیست عادی ولی خلاقانه و اطمینان‌بخش فراخواهد رسید.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین