آفتابنیوز : آفتاب- سرویس بینالملل: شمار زیادی از مردم ساکن منطقه خاورمیانه –که مسلمانان در آن اکثریت قاطع دارند- از پیروزی شما خوشحال هستند؛ به امید و انتظار تغییر لازمی در سیاست خارجی ایالاتمتحده در قبال این منطقه.
دهها سال سیاستهای گمراهانه و غیربیطرفانه امریکا در قبال این منطقه، چهره آن را در اذهان مردم معمولی این منطقه مهم جهان خدشهدار کرده است. حال سطح انتظار آنها بهطور کمسابقهای از دولت امریکا بسیار بالاست. در یک کلام میتوان گفت آنها امیدشان را در شعاری «تغییر»ی که قول آن را در مبارزات انتخاباتی داده بودید سرمایهگذاری کردهاند.
انتظار ساکنان خاورمیانه از شما به عنوان چهل و چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده که با چنان پیروزی تاریخیای در انتخابات امریکا به این مقام برگزیده شدید، این است که بهجای تکرار سیاستهای گذشته و گوش سپردن به طیف خاصی از بانگها که منافع خاص خود را دنبال میکنند، راغبانه به خواستههای مردم از طیفهای گوناگون ساکن منطقه خاورمیانه گوش فرا داده و تغییری را در جهت واقعیترسازی روند سیاستگذاری ایالات متحده شکل دهید.
گفتگوی دوطرفه (دیالوگ)، بهجای تکگویی و عدمتوجه به سخنان طرف مقابل، چیزی است که اکنون جای خالیاش بهشدت حس میشود؛ و عدم پاسخ به نامه تبریک فرستادهشده توسط محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، شاهدی بر این قضیه است.
شما چه احساسی میداشتید اگر نامه تیریکی برای یکی از سران کشورهای خاورمیانه ارسال میکردید تا از آن به شکل شاخه زیتونی در راستای برطرفسازی تنشها میان دو ملت بهره بگیرید، بدون اینکه پاسخی دریافت کنید و یا حتی پیامی مبنی بر اینکه نامهتان دریافت شده است؟ در دید سنتی مردم خاورمیانه، چنین رفتاری بهمثابه نوعی بیاحترامی مغرورانه است.
گیر افتادن دولت امریکا در باتلاقهای مرگبار مناطق مختلف خاورمیانه تا حدی زائیده طرز فکر تاریخی و اشتباهاش درباره این منطقه است.
سیاست خاورمیانهای امریکا نیاز به خانهتکانیای دارد که طی آن طرز فکر مغرورانه و قدیمی جای خود را به رفتار پسا-استیلاجویی دهد که در آن حق حاکمیت کشورهای منطقه به رسمیت شناخته شود. این امیدی است که از دولت شما در تغییردادن و بهبود مشخص و بارز طرز برخورد امریکا میرود.
خاورمیانه، یکی از مهدهای تمدن، زادگاه سه مذهب یکتاپرستی دنیا؛ یهودیت، مسیحیت، و اسلام، یکی از نقاط اتکا و منابع تأمین انرژی جهان، در حال حاضر به اندازه کافی پهناور است و اصطلاحات گمراهکنندهای چون «خاورمیانهای پهناورتر» و «خاورمیانهای نو» دلالت ضمنی بر این دارد که این منطقه به اندازه کافی پهناور و مهم نیست و یا اینکه جهان وکالتنامهای مبنی بر حق انجام تغییرات علوم اجتماعی کاربردی در این منطقه در دست دارد.
این اصطلاحات بوی استعمار غربی قرن نوزدهمی میدهد، و یک تغییر واقعی در قبال خاورمیانه نباید منحصر به سطح سیاست باشد، بلکه بایست در فرضیات شناختشناسی، اصطلاحات خاص زبانی، و ادبیات خاص آن که نشان از نئو-استعمارگرایی دارد. سمزدایی و تغییر اساسی در لحن کوچکشمارانه و حتی تحقیرآمیز، و ادبیات قیممأبانه امریکا پیشنیاز بهبود روابط امریکا و این ناحیه است.
مخالفت مستقیم شما با نظریه برخورد و جنگ تمدنها میتواند گام مهمی در ساخت پلهای اعتمادی بین ایالات متحده و مردم مسلمان خاورمیانه باشد که 90 درصد جمعیت منطقه را تشکیل میدهند. همانها که، به درست یا به اشتباه، فکر میکنند منافعشان توسط امریکا فدای اسرائیل، که تنها 5 درصد جمعیت و مساحت منطقه را دارد، میشود. ایجاد تعادل در سیاستهای امریکا در قبال منافع یهودیان و مسلمانان منطقه و ارزش مساوی قائلشدن برای منافعشان یکی از بزرگترین انتظارات از دولت و کابینه شماست.
متاسفانه گروه سیاست خارجیای که بهکار گرفتهاید، نوید از این تغییر نمیدهد و به همین دلیل شاهد کمرنگتر شدن آن تمایل و هیجان آشکار برای پیروزی شما در منطقه هستیم. و بدبینی حاکی از اینکه سیاستهای خارجی متأثر از گروههای اسرائیلدوستی است که ترجیحشان بر برگرداندن حواس جهانیان از رنجها و بیداد مردم فلسطینی و معطوفکردن دیدگان جهانیان به دیگر مسائل خاورمیانه است.
از این رو، اگر کابینه شما در تصحیح کاستیهای قبلیهایتان که در برقراری صلح در منطقه موفق نبودند و برای عملی کردن آن فشار لازم را بر اسرائیل اعمال نکردند، ناموفق باشد، شما اعتماد اکثریت مردم مسلمان منطقه، و به دنبال آن همه مسلمانان جهان را از کف خواهید داد. کماهمیتکردن مشکلات فلسطینیان تحت لوای عطف توجهات به «ایران تهدیدگر» بایست علیرغم فشارهای وارده بر شما، توقف یابد.
حقیقت امر این است که گفتار و رفتار اسرائیل متفاوت است. آنها سخن از کشور مستقل فلسطین به میان میآورند، اما در عمل همه تلاشهای لازم برای مانعتراشی بر سر راه تحقق آن را انجام میدهند، مخصوصاً در قبال ناحیه فلسطین مجاور که این روزها صحنه تقسیم آنها توسط اسکان بیرحمانه و غیرقانونی یهودیان در اراضی فلسطینیان و نقض مستقیم پیمان صلح اسلو 1993 است.
تجربه نشان داده است اسرائیل تنها در صورتی درخواست ایالات متحده برای رعایت پیمان صلح امضاشدهاش را اجابت کرده است که کمکهای مالی و نظامی امریکا به او کم یا متوقف شده باشد. بنابراین بهجز در حالتی که پیام آشکاری به اسرائیل بفرستید که حالا دیگر اوضاع عوض شده است و ایالات متحده دیگر تخلف و تجاوز به حقوق مردم فلسطینی را تحمل نمیکند، اسرائیلیها سکوت شما را چراغ سبزی تصور خواهند کرد تا اعمالشان را ادامه دهند؛ اعمالی که جیمی کارتر، رئیسحمهور سابق ایالات متحده، آن را بدتر از آپارتاید خوانده و تقبیح کرده بود.
دیگر تبعیض آشکار در خاورمیانه، تبعیض در برنامه اتمی است که شما آن را نیز بایست در نظر بگیرید. جایی که در آن زرادخانههای هستهای اسرائیل بیخطر درنظر گرفته میشود و بیربط به افزایش تنشها در خاورمیانه. شما باید به اسرائیل بفهمانید که رویای مونوپولی هستهای بیانتهایش در خاورمیانه توهمی بیش نیست و به نفعاش است که دست از این روند برداشته و در هماهنگی با خواست سازمان ملل متحد برای منطقهای عاری از سلاح هستهای بکوشد.
سیاست امریکا بهطور غیرمستقیم باعث افزایش تروریسم هستهای در منطقه است و مرهم آن بهکار بستن روندی جامع است که تشویش میلیونها مسلمان را از زرادخانه هستهای اسرائیل برطرف کند. انتظار این است که تدبیر شما بیش از صرفاً اعلام حمایت از اسرائیل و امنیت آن باشد. بلکه تا حدی این حمایت از روندی کورکورانه به روندی تغییر دهد که از انتقاد از اسرائیل در مواقع ضروری نهراسد و سر باز نزند.
امروزه، اسرائیل ایران را به حمله نظامی به تأسیسات هستهایاش تهدید میکند، که طبق گزارشهای اخیر توسط رئیسجمهور بوش بازداشته شده است. هر گونه ماجراجویی نظامی ضد ایران تأثیر ویرانگری بر صلح منطقهای و جهانی خواهد داشت و اقتصاد بیمار کنونی جهان را شدیداً به قهقرا روانه خواهد کرد.
اسرائیل «تهدید نابودی»ای از سوی ایران ندارد؛ مقامات ایرانی از تواناییهای اتمی اسرائیل آگاهند و همچنین اسرائیل جایی در اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایران ندارد. سیاست خارجی ایران بیشتر نگران و در تکاپو در قبال مسائل موجود در همسایگی خود است.
ایران نگرانی بهجا و قانونیای بابت امنیت ملیاش دارد؛ بهخاطر گسترش نبردهای بهوجودآمده پس از 11 سپتامبر 2001 و رشد نمایی حضور نظامی امریکا در مجاورتاش. این مسأله به سود دولت شما نیست که اعمال فشارها بر ایران را بدون درنظرگرفتن نگرانیهایش از امنیت ملیاش ادامه دهید.
ایران به عنوان یکی از قویترین عناصر خاورمیانه، به پشتوانه تاریخ استوار و نفوذش در منطقه، امروزه مهره قدرتمندی است که بایست مورد تصدیق و احترام قرار گیرد. ایالات متحده و ایران در وضعیت موجود صاحب «منافع مشترک» هستند. این دیدگاه «ویلیام برنز»، معاون وزیر خارجه کنونی امریکا، نیز هست. سیاست خارجی زیرکانهای برای امریکا این خواهد بود که روابطش با ایران را با توجه به آن منافع نرمال کند و دست از عطف توجه به منافع تفرقهاندازانهاش بکشد.
تصمیم قاطعی از سوی کاخ سفید لازم است تا عنوان «اتحاد شر» (معروفشده به محور شرارت) را به زبالهدان تاریخ بیاندازد. ایران «اتحاد تشریک مساعی» با عراق و افغانستان بر پا کرده است. با تغییر در سیاست خارجی امریکا در قبال ایران، نتایج بهتری مخصوصاً در مورد نبردها و کشمکشهای جاری در عراق و افغانستان حاصل خواهد شد.
در مسأله عراق، شرایط برای دور جدیدی از گفتگوی ایالات متحده و ایران در مورد امنیت عراق آماده است، و با توجه به تمایل ایران برای کنارگذاشتن مخالفتاش با توافقنامه امنیتی عراق با امریکا، چنین گفتگویی برای تصریح موفقیتآمیز آن توافقنامه در مورد خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق در سال 2011 حیاتی خواهد بود.
بدون تفاهمی دوجانبه بین ایران و امریکا، احتمال اینکه امریکا از انجام توافقنامه امنیتی عراق سر باز بزند وجود دارد؛ با اعلام اینکه ایران در عراق مداخله میکند. اما سهم زیادی از چیزهایی که امریکا آن را دخالت میخواند، در نتیجه نزدیکی و روابط قوی مذهبی و تاریخی بین ایران و عراق است. با خاطره تلخ حمله سال 1980 عراق به ایران و جنگ هشت ساله، سردمداران ایران نمیتوانند به تغییرات و تحولات سیاسی در عراق بیتفاوت باشند؛ جایی که ریسک دوباره بعثی شدن رژیم در آن وجود دارد. دولت شما میتواند ایران و ایالات متحده را در مسائل عراق و افغانستان همسوتر و نزدیکتر کند؛ با مطمئنکردن ایران از اینکه هرگونه مصالحه با طالبان و باقیمانده رژیم بعث در برنامه کاری شما نیست.
در افغانستان که تولید مواد مخدر در آن از سال 2000 افزایشی نجومی داشته، ایران و امریکا منافع مشترکی با داشتن دشمنی در شکل تجارت و عبور و مرور مواد مخدر دارند. ایران احتمالاً با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همکاری مستقیمی خواهد داشت و علیرغم بیم از گسترش آن از شرق، اجازه ورود و عبور و مرور به نمایندگانش را در محدودهاش خواهد داد. در راستای این هدف، امریکا باید سیاست خارجیاش در قبال ایران را از تهدید و اجبار، به تشریک مساعی تغییر دهد. این کار اعتمادسازی امنیتی را هم بهطور غیرمستقیم و هم مستقیم برای بنبست هستهای بهدنبال خواهد داشت.
افزون بر اینها، ایران تمایلش را به موافقت با درخواست بازشدن دفتر کنسولی امریکا در ایران نشان داده است. اعلام چنین درخواستی از سوی دولت شما بهیکباره یخ روابط را تا حدی خواهد شکاند و پیشزمینهای برای ایجاد روابط حسنه خواهد بود.
در نتیجه، پس از سالها سیاستخارجی گمراهانه، نامتناسب، و خودزخمیکننده امریکا در مورد خاورمیانه، فرصت طلایی تازهای چون پنجرهای به روی فرصتها در نتیجه انتخاب شما در انتخابات باز شده است. قاپیدن یا از دست دادن این فرصت توسط دولت شما به ادامهدادن یا ادامهندادن سیاستهای گذشته بستگی دارد. امید است شما با تصمیم درست امیدهای میلیونها نفر مردم خاورمیانه را بارور کنید.
چرا در اخبارتان به مسپله غزه نمي پردازيد؟
مگر به نظرتان خبري مهمتر از آن هموجود دارد؟
چرا طبق ميل دشمنان عمل مي كنيد؟