آفتاب: مسعود درخشان گفت: «هرگونه انعقاد قرارداد برای صادرات گاز بدون داشتن مدل جامع انرژی و بدون طراحی دقیق از تراز گاز کشور با منافع ملی و به ویژه منافع نسلهای آینده کشور سازگار نیست».
به گزارش خبرنگار اقتصادی آفتاب، مسعود درخشان استاد برجسته اقتصاد کشور که در نشست تخصصی «مسایل استراتژیک بخش انرژی کشور» که دوشنبه 30 دیماه در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد، درباره منافع بین نسلی در بهرهبرداری از ذخایر هیدروکربنی سخنانی را ایراد کردند که در پی میآید:
درخشان هدف از برگزاری این جلسات را تدوین و جمعبندی برخی از مسایل استراتژیک در بخش انرژی کشور عنوان کرد و گفت: «به این مساله از دو زاویه میتوان نگاه کرد اول اینکه چگونه از درآمد حاصل از بهرهبرداری از ذخایر هیدروکربنی استفاده کنیم تا اقتصاد را رونق دهیم و در فرآیند بلند مدت از طریق رونق اقتصاد کشور منافع نسلهای آینده را تامین کنیم».
وی درمورد دیدگاه دوم که مدنظرش بود، اظهار داشت: «دیدگاه دیگر این است که چگونه ارزش اقتصادی ذخایر هیدروکربنی را در خلال زمان به حداکثر برسانیم به طوری که نسل آینده بتواند با برنامهریزی دقیق از این ارزشهای اقتصادی در راه توسعه اقتصادی کشور استفاده کند».
درخشان بحث اصلی خود را حول محور حداکثرسازی ارزش ذخایر هیدروکربنی در زمان عنوان کرد و ادامه داد: «طراحی یک مدل جامع انرژی و قرار گرفتن در چارچوب آن میتواند چارهساز باشد و اگر غیر از این باشد ما نمیتوانیم منافع نسلهای آینده را در حداکثرسازی ذخایر هیدروکربنی تامین کنیم».
وی اضافه کرد: «آنچه ما به عنوان ذخایر هیدروکربنی داریم متشکل از ذخایر نفتی و گازی و بعد از آن برق است. ما برای اینکه ارزش اقتصادی این ذخایر را ماکزیموم کنیم اولین نکته استراتژیک این است که قبول کنیم که گاز جدای از نفت نیست وحلقه اتصال نفت و گاز در این است که از ذخایر گاز برای افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفتی استفاده کنیم».
درخشان با بیان اینکه ارزش اقتصادی ذخایر نفتی تابعی است از اینکه به چه میزان از ذخایر گازی استفاده میشود، افزود: «در زمینه بازیافت ثانویه و اینکه حجم عظیم نفت که رقم بسیار بالایی است؛ بالای 600 بشکه باید بتوانیم درصد بالاتری را قابل استحصال کنیم. پس این حلقه واسطهای است که نفت و گاز را در کشور بهم متصل میکند».
این اقتصاددان ادامه داد: «همین نشاندهنده آن است که بحث تزریق گاز به میادین نفتی از اولویت درجه یک در حداکثر سازی ارزش اقتصادی ذخایر است».
درخشان اظهار داشت: «نکته مهم دیگر این است که بدانیم مخازن کشور در چه وضعیتی قرار دارد و سپس در این مدل جامع مخازن نفتی کشور را به دقت ارزیابی کنیم؛ مخازنی که از اولویت تزریق برخوردارند را مشخص کرده و همچنین حجم تزریق به این مخازن را حساب کنیم که این مهمترین استراتژی برای بخش انرژی کشور است».
وی با بیان اینکه بعد از این اقدامات باید به سراغ ذخایر گازی کشور رفت، افزود: «در این بخش الویت قطعا باید برداشت از ذخایر مشترک باشد؛ نه ذخایر مستقل چرا که ذخایر مستقل را میتوانیم بعدها توسط نسلهای آینده مورد بهره برداری قرار دهیم».
درخشان با اشاره به این نکات، الویت را در پارس جنوبی دانست و ادامه داد: «اگر سرعت استحصال از ذخایر گازی بیش از حد اپتیموم باشد و فشار مخزن از یک میزان معینی پایینتر برود، در حدود 30 درصد از حجم میعاناتی که در میدان است از دست خواهد رفت و در پارس جنوبی این حجم، رقم عظیمی است. بنابراین ارزش اقتصادی ذخایر به نحو قابل ملاحظهای کم شده و در نتیجه منافع نسلهای آینده را به خطر میاندازد».
این استاد برجسته اقتصاد افزود: «بنابراین با توجه به اینکه ما پارس جنوبی را داریم و باید حداکثر تولید را انجام دهیم شاید حرف درستی باشد اما به چه قیمتی؛ به قیمت از دست رفتن حجم عظیمی از درآمد اقتصادی کشور که در این مورد از جمله مسائل استراتژیک همکاری نزدیک با قطر است و رقابت در پارس جنوبی باعث افت ارزش اقتصادی هم برای ایران و هم برای قطر میشود».
درخشان ادامه داد: «با توجه به اینکه از گاز برای تولید برق نیز استفاده میشود در نتیجه باید نیاز کشور به برق در بخش خانگی، تجاری، صنعت هم در افق چشمانداز و هم بعد از افق مشخص شود».
وی با بیان اینکه مساله استراتژیک دیگر، استفاده از این ذخایر برای تامین فرآوردههای داخلی است، گفت: «باید در کشور میزان عرضه و تقاضا در این فرآوردهها را پیشبینی کنیم. در بحث تقاضا باید نیاز داخلی، بخش حمل ونقل، بخش خانگی و صنعت به این فرآوردهها را داشته باشیم و زمانی که در مدل جامع به این بخش رسیدیم بحث عرضه مطرح میشود که شامل استفاده از پالایشگاههای داخلی و واردات است که باید به تفکیک مشخص شود تا یک افق روشنی از عرضه و تقاضای فرآورده بدست آوریم».
درخشان اضافه کرد: «در بخش گاز نیز باید نیازهای ما مشخص شود بعد از آن در تراز گاز کشور که هنوز هم مسالهای به زمین ماندهای است و به لحاظ استراتژیک از اهمیت خاصی برخوردار است و هنوز هیچ پاسخ دقیق و کارشناسی در مورد آن نداریم این مسائل باید مطرح شود، آنگاه معلوم میشود حجم بهینه صادرات گاز ما چقدر است».
وی با بیان اینکه هرگونه انعقاد قرارداد برای صادرات گاز بدون داشتن مدل جامع انرژی و بدون طراحی دقیق از تراز گاز کشور با منافع ملی و به ویژه منافع نسلهای آینده کشور سازگار نیست، گفت:«اینکه ما ذخایر عظیمی داریم و باید جایگاهی در بازار صادرات گاز پیدا کنیم یک حرف ایدهآلیستی که با واقعیتها سازگاری ندارد. بعد از این مطالعات است که معلوم میشود که چقدر میتوان گاز صادر کرد».
وی اظهار داشت: «آخرین نکته استراتژیک این است که نگاهی به تحولات بازار جهانی نفت و گاز،تحولات انرژیهای جایگزین یعنی انرژیهای غیرفسیلی داشته باشیم و در پرتو اینها یکبار دیگر کل این فرآیند گفته شده را بازنگری کرده تا یک الگوی بهینه بدست آید و در این الگو مشخص میشود حجم سرمایهگذاریها چه قدر باید باشد، چرا که ما در هر قسمتی نیاز به سرمایهگذاری داریم و از این طریق است که میتوان منافع نسلهای آنیده را تامین کرد».