آفتاب: روز گذشته که تیتر یک روزنامه درباره مصاحبه آقای رییس جمهور با خبرنگار ABC را دیدم از اینکه ایشان اینقدر با ادبیات و رفتار سیاسی دنیا بیگانهاند تاسف خوردم. تصورم بر این بود که حضور چهار ساله در این مسند باید ایشان را برای ارائه رفتاریی به واقع در اندازههای رییس جمهوری، ساخته باشد ولی زهی خیال باطل. از قدیم به ما آموختهاند که حرف را نجویده بیان نکنید. شیخ اجل، سعدی که این روزها مقارن با بزرگداشت نام و یاد اوست نیز گفته است: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد». تیتر روزنامه این عبارت رییس جمهور در آن مصاحبه بود: «احمدی نژاد: منتظر پاسخ اوباما به نامهام هستم».
نمیدانم آقای رییس جمهور با چه تحلیل، مشاوره و یا «الهامی» پیامی را که حدود پنج ماه قبل و پس از پیروزی آقای اوباما به ایشان ارسال کرد و -بهقول خودش در همین مصاحبه با اعتراضاتی در داخل مواجه شد- و تاکنون پاسخی به آن داده نشده (و احتمالا پاسخی هم داده نخواهد شد) را تکرار کرده است.
این موضع ضعف با کجای دکترین سیاست خارجی کشور که از سوی مقام معظم رهبری «عزت،حکمت و مصلحت» اعلام شده، همخوانی دارد. آیا ایشان نمیدانند که عدم پاسخ به نامه، خود نوعی تحقیر است تا چه رسد به تکرار آن و تاکید بر انتظار پاسخ در برابر یک خبرنگار آمریکایی.
موضوع دیگر در همین مصاحبه اشاره به انتظار ایشان برای حضور آقای اوباما در اجلاس ژنو است.
احتمالاً مشاوران آقای رییس جمهور به ایشان از حضور آقای اوباما در اجلاس خبرهایی داده بودند که در این مصاحبه بدان اشاره کرده است. نمیدانم آقای رییس جمهور در اجلاس ژنو به دور و بر خود نگاه کرد تا ببیند چند نفر از همتایانش از دیگر کشورها در آن اجلاس حضور دارند تا توقع حضور آقای اوباما را هم داشته باشند.
برخلاف تصور ایشان و تیم مشاورانش در دنیای سیاست، اسکناس صد دلاری را بجای یک دلاری خرج نمی کنند. هر اجلاس سطح شرکت کنندهای دارد و دهها گزارش سیاسی، تشریفاتی و البته امنیتی مقدمه حضور روسای کشورها قبل از حضور در هر اجلاسی است. اگر انتظار ایشان از حضور آقای اوباما ناشی از یک خطای مشاورهای باشد تکرار آن در پیش روی یک خبرنگار یک اشتباه فاحش سیاسی است.
ایراد اساسی دولت نهم در حوزه سیاست خارجی عدم درک صحیح از مناسبات و مراودات بینالملی است. این امر از همان روزها و ماههای اول کار دولت در تابستان 1384 مشخص شد و در اندک زمانی ادبیات نامانوس و دور از نزاکت سیاسی در قاموس سیاسی ما نمایان شد. امری که در سه دهه گذشته بهجز دوره چهار ساله اخیر که آقای رییس جمهور آن را ابداع کرد ،در دورههای اسلاف ایشان وجود نداشت.
بهطور طبیعی سخن گفتن از موضع قدرت و یا حتی تهدید با رعایت ادب دیپلماتیک و نزاکت سیاسی گفتمانی است مرسوم که از زمان شکلگیری مفهوم دولت و حکومت وجود داشت و لذا در چارچوب مناسبات بین دولتها امری است مقبول. اما ادبیات دور از نزاکت سیاسی آنهم در سطح رییس جمهور زیبنده هیچ کشور و شخصیت سیاسی نیست بهخصوص مقامات کشوری که مفتخر به ادب و «جادلهم بالتی هی احسن» است و ما را با «قالوا سلاما» در مقابل گفتار جاهلان دستور آمده است.
تصور میکنم این پدیده در حوزه سیاست خارجی برای دولت نهم را نمیتوان مشکلی حادث دانست، اشکال در جای دیگری است که بدان اشاره خواهد شد؛ مشکل در فقدان سابقه سیاسی در مردان سیاست دولت است. بهگونهایکه حتی یک دولتمرد با سابقه سیاسی قابل قبول در این شاکله یافت نمیشود.
برخلاف تصور عوامانه «و نه عامیانه» حاکم بر سیاست خارجی دولت نهم، دولتمردان در این حوزه یک شبه ظهور نمیکنند. همین امر باعث شده که رییس کشور بدون هیچگونه ارزیابی، مشاوره و یا مراجعه به سابقه موضوعاتی را در حوزه سیاست خارجی مطرح نماید که هزینههای سنگین غیر لازم را بر کشور تحمیل نماید.
معاون گردشگری رییس جمهور دخالت در سیاست خارجی را حق خود دانسته و مرتب در حال تئوریسازی برای جهان باشد و بالاترین سابقه مشاور ارشد و نفر دست راست رییس جمهورکه مسولیت عزل و نصب مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی کشور به ایشان واگذار شده، ریاست بر اداره بازرسی وزارت امور خارجه باشد و اینان بدون هیچگونه ارزیابی و مشورت برای مدیریت و آینده جهان طرح بریزند! با شجاعت آن را در هر کوی و برزنی فریاد کنند و به هنگام بروز مشکلات برای کشور به راحتی تبعات آن را به گردن استکبار جهانی و یا مخالفان داخلی بیاندازند!
پیشنهاد میکنم یک مرکز دانشگاهی یکی از رسالهها و یا موضوع تحقیقی خود را بررسی تناقضات در حوزه سیاست خارجی در دولت نهم قرار دهد. نتایج آن بسیار عجیب و آموزنده خواهد بود. به چند مورد اشاره میکنم شاید جرقهای در آن تحقیق پیشنهادی باشد؛
آقای رییس جمهور در سفر سال 1386 به امارات عربی متحده (که خود این سفر نیز از اشتباهات بزرگ ایشان بود) در رابطه با مصر تاکید نمود که اگر دولت مصر موافقت کند تا پایان ساعت کاری همان روز در سطح سفیر با این کشور رابطه برقرار خواهد کرد.
آن زمان در یادداشتی نوشتم که حتی یک دانشجوی سال اول علوم سیاسی نیز میداند که برقراری روابط دارای مقدماتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت آنهم در رابطه با کشوری مانند مصر و که 30 سال قبل رابطه دو کشور بهدلیل یک موضوع استراتژیک قطع شده است.
نمیدانم آقای رییس جمهور با چه تحلیلی این سخنان را در مقابل خبرنگاران بیان کردند و کاری هم به نیت ایشان ندارم. امروز تقریباً دو سال از آن زمان میگذرد، وضعیت روابط ما با مصر چگونه است؟ نه تنها رابطهای برقرار نشده بلکه «حسنی مبارک» زبان به تهدید ایران گشوده و همه اعراب را علیه ایران بسیج کرده است.
تردید نکنید که در قطع روابط «مغرب» با ایران نیز میتوان رد پای مصر و یک کشور دیگر عربی را پیدا کرد. آن عجله برای روابط کجا و آنهمه فحاشی به مصر در زمان جنگ غزه و شرایط کنونی روابط کجا؟
مساله دوستی ملت اسراییل که معاون آقای رییس جمهور اشاره کرده و علیرغم اعتراضات وسیع همچنان بر آن اصرار ورزید از دیگر تناقضات تیم سیاست خارجی دولت نهم است که هیچگونه همخوانی با مواضع آقای رییس جمهور ندارد.
موضوع ملوانان انگلیسی و عکس یادگاری با رییس جمهور و مشایی، اجلاس اخیر ژنو و ...نیز از جمله همین تناقضات است و نمونهها در این خصوص لا تعد و لا تحصی.
کسانیکه با الفبای سیاست آشنایند میدانند که اینگونه معوج حرکت کردن در روابط خارجی چه آسیبهای جبران ناپذیری را به اعتبار کشور میزند و چگونه آن را در ایفای نقشی بایسته فلج میکند. هر چند از منظردولت نهم اینها نه تنها مشکل نیست بلکه امتیازی است بزرگ.
اجازه دهید از این مساله بگذریم و آقای رییس جمهور را با رویاهایش تنها بگذاریم تا همچنان در انتظار باشند. شاید فرجی حاصل شد و پاسخی از آن طرف آبها رسید و تحلیل این حقیر غلط از آب در آمد.
* سفیر اسبق ایران در آفریقای جنوبی و کارشناس مسائل سیاستخارجی