آفتابنیوز : آفتاب: سرمقاله روزنامه آفتاب یزد روز دوشنبه تاریخ 4/3/88 به شرح ذیل میباشد:
رئيس دولت نهم و كانديدای دهـمـين دوره انتخابات رياست جمهوری، دو روز قبل در گفتگو با خبرنگاران داخلی، ضمن هشدار به رقبا و منتقدان دولت و تاكيد بر مـجـرمـانه بودن برخی اظهارات آنان، گفت: «آنها دو خطا میكنند، يكی اين كه كسی طبق قانون حق ندارد كسی را تخريب كند و طبق قانون، تخريب جرم است. اهانتهايی را كه وارد میكنند نمیتوانند اثبات كنند...» او همچنين به سكوت دولت خود در چهار سال گذشته به خصوص سه ماهه اخير در برابر منتقدان اشاره كرد. البته او در بخش ديگری از سخنان خود به منتقدان هشدار داد كه پرونده آنها را افشا میكند.
اين اظهارات نشان داد كه ظاهراً آقای رئيس جمهور، خيلی زود دچار فراموشی شده است و به ياد نمیآورد كه جدیترين تخريبها و اتهام افكنیها عليه افراد و دستگاههای رسمی، در چه زمانی آغاز شد و آغاز كننده، چه فرد يا افرادی بودند؟
الـبته شايد حاميان اين كانديدای رياست جمهوری بتوانند با استناد به برخی اظهارنظرها، به مظلومنمايی بپردازند و بخشی از آرای از دست رفته خود را بازيابی كنند اما آيا با اين كار، تغييری در واقعيات ايجاد میشود؟ آيا احمدی نژاد و دوستان او میتوانند تكذيب كنند كه از نخستين روزهای فعاليت دولت نهم - و حتی قبل از آن - اتهام افكنیهای سخاوتمندانه عليه رقبای اين دولت، آغاز شد؟ اگر كسی در ميان صفحات روزنامهها و در لابهلای اخبار منتشر شده توسط مراكز خبری جستجو كند دهها و صدها نمونه پيدا میكند كه نشان میدهد آنچه باعث دلخوری امروز احمدینژاد شده است بسيار رقيقتر و لطيفتر از اتهاماتی است كه توسط او و يارانش، نسبت به انبوهی از عناصر سياسی ، اجرايی ، تقنينی و قضايی كشور بيان شده است.
هنوز تركيب كابينه نخست احمدی نژاد تكميل نشده بود كه او برای معرفی فرهاد رهبر، به سازمان مديريت رفت. رئيس دولت نهم بدون آنكه برای اظهارنظر خود، محدوده زمانی قائل شود گفت: «در طول برنامهريزیهای كشور، عدالت مغفول مانده است». يک روز بعد، احمدی نژاد در جمع علمای حوزه علميه قم اين ادعا را مطرح كرد كه «برخی مسئولان، سد بزرگی در برابر اهداف انقلاب ايجاد میكنند. حتی اينها بسياری از رسانهها را در اختيار خود قرار دادهاند. آنها استفاده از بيتالمال را نه تنها مال خود میدانند بلكه آن را ترويج هم میكنند». تنها يک روز پس از انعكاس اين سخنان در رسانهها، اظهارات رئيس دولت نهم در جمع دانشجويان منتشر شد كه در بخشی از آن آمده بود: «در مجموعه تصميمگير نظام، برخی افراد هستند كه تمام ذهن و دل آنها به سمت آن سوی مرزها رفته و متأسفانه مدعی انقلاب و امام نيز هستند».
در آبانماه 84 كه برخی انتقادات ملايم نسبت به تـصـمـيم گـيـریهـای اقتصادی دولت مطرح شد، احمدینژاد فرصت حضور در جمع ائمه جمعه را غنيمت شمرد و بدون آنكه بين منتقدان تفكيكی قائل شود گفت: «شخصی كه در 15 هيئت مديره عضويت دارد و از هر كدام 2 ميليون تومان دريافت میكند، طبيعی است كه عليه اين دولت حرف بزند». او پيش از آن، برای آنكه ناراحتی از عدم رای اعتماد مجلس به يار ديرينه خود - علی سعيدلو - را ابراز كند سخنی گفته بود كه مفهومی جز متهم كردن اكثريت مجلس به تاثيرپذيری از تلاش باندهای خاص نداشت: «در وزارت نفت، داستانهای فراوانی وجود دارد و باندهايی هستند كه تلاش فراوانی را سازمان دادند تا وزير نفت رای نياورد». اين سخنان، آنگاه مهفوم دقيقتری پيدا میكرد كه در كنار ادعای چند نمايندهحامی دولت در مجلس هفتم قرار میگرفت. آنها پس از ناكامی سعيدلو در اخذ رای اعتماد، از تلاش مافيای نفتی برای جلوگيری از تصدی وزارت نفت توسط سعيدلو سخن گفته بودند.
احمدی نژاد تا پايان سال 84 نيز اظهار نظرهای مشابهی داشت. اما در سال 85 اين گونه ادعاها، هم به لحاظ تعداد دفعات گسترش يافت و هم از نظر گستره افراد مورد اتهام. 19 خرداد 85 او با اشاره به آنچه ويژه خواریها در دولتهای گذشته میناميد اين ادعا را مطرح كرد كه «كشيده شدن خط مترو به كرج، به خاطر وجود منزل بعضی مسئولان در آن شـهـرسـتـان بـوده اسـت». احـمـدینـژاد، مـعمولاً در اظهارنظرهای خود، نگاه ويژهای به عملكرد دولتهای قبل از خود داشت كه يكی به دولت توسعه اقتصادی مشهور بود و ديگری به دولت توسعه سياسی.
او در زمستان 85 در جمع مردم خوزستان اظهار داشت: «اگر روزی شرايط فراهم شود كه بتوانيم جنايتهای اقتصادی برخی از اين افراد و گروهها را فاش كنيم مشخص خواهد شد كه با شعار توسعه، چه بلايی سر مردم میآوردند». اندكی بعد از اين سخنرانی، اكبر هاشمی رفسنجانی، مهدی كروبی، حسن روحانی و سيد محمد خاتمی تقريباً به صورت همزمان نگرانی خود را از برخی تحولات در موضوع هستهای ابراز داشتند. پاسخ احمدینژاد به اظهار نگرانیهای داخلی نيز شنيدنی بود: «دشمنان با فضاسازی و استفاده از عناصر زبون، بلندگو به راه انداختهاند تا ملت ايران را نگران كنند». قطعاً كسی نمیتواند بگويد كه مقصود رئيس جمهور از عناصر زبون، چهرههای ناشناخته در كشور بودهاند زيرا آنها بلندگويی در اختيار ندارند كه بتوانند در مردم نگرانی ايجاد كنند.
تنها دو سال بعد از انتخاب احمدی نژاد به رياست جمهوری و در حالی كه از استقرار نظام جمهوری اسلامی، بيست و هشت سال و سه ماه میگذشت، رئيس دولت نهم در يک سخنرانی عمومی اظهار داشت: «فردی 28-27 سال است كه در اين مملكت هميشه مسئول بوده است. اين فرد چطور فرصت كرده كار اقتصادی كند و چند صد ميليارد در كيسهاش است؟ آخر از كجا آورده است؟» البته احمدینژاد نامی از اين فرد نبرد اما برخلاف ليست مفسدان اقتصادی گمنام- كه احمدینژاد به توصيه دوستان شفيق از معرفی آنها خودداری كرده بود- شناسايی كسی كه تا آن زمان، 28-27 سال هميشه مسئوليت داشته، بسيار آسان بود و كسی نمیتوانست ترديد كند كه او رقيب انتخاباتی سال 84 بوده است!
در تابستان 86، يک سوژه اداری مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اين سوژه، اعتراض همزمان دادستانی كل كشور و تعدادی از نمايندگان اصولگرای مجلس به «تعلل وزارت بهداشت در تهيه دستگاههای زباله سوز بيمارستانی بود». جنس پاسخ احمدی نژاد به اين اعتراضات هم، با بسياری از پاسخگويیها در دولت نهم تفاوتی نداشت. احمدی نژاد روز 18 تيرماه 86 در پاسخ به اعتراضات منسجم و مقامات قضايی و تقنينی اظهار داشت: «جديداً مافيا حركت نويی را انجام میدهد كه من يک مثال میزنم. موضوع زبالههای بيمارستانی را كه اخيراً مورد توجه رسانهها قرار گرفته، چند روز پيش با وزير بهداشت مطرح كردم. وزير بهداشت گفت: فردی يک زباله سوز وارد كرده و خواستار خريد آن توسط ما بوده كه ما در بررسی متوجه شديم اين زباله سوز، استاندارد نيست و نخريديم. حالا اين فرد در رسانهها فضاسازی میكند». رئيسجمهور به خوبی می دانست آنچه كه در رسانهها منعكس شده، چيزی نيست جز اظهارنظر مقامات رسمی قضايی و اعضای كميسيون بهداشت مجلس اصولگرا! ضمن آنكه يک مقام دولتی - مدير كل سلامت سازمان مديريت - نيز با دستگاههای قضايی و قانونگذاری همراهی كرده و تاكيد نموده بود كه: « با وجود تخصيص 2 ميليارد و يكصد ميليون تومان اعتبار، هنوز وزارت بهداشت اقدامی برای تهيه دستگاههای زباله سوز انجام نداده است».
البته، اين اظهارات نه نخستين ادعای غيرمستند عليه رسانهها بود و نه آخرين ادعا. رئيس دولت نهم هنگامی هم كه با حجم وسيع انتقادات غيرجناحی از زبان نمايندگان مجلس، ائمه جمعه و اقتصاددانان در خصوص گرانیهای لجام گسيخته مواجه شد ديواری كوتاه تر از رسانهها پيدا نكرد و گفت: «رسانه های ملی و غيرملی به جو دروغ گرانی دامن میزنند».
هر چه از عمر دولت نهم گذشت و رئيس اين دولت، نسبت به برخی پشتيبانیهای حكومتی و رسانه ای از خود مطمئنتر شد برحجم ادعاها عليه افراد حقيقی و حقوقی افزود. تا جايی كه در ابتدای سال 87 او سخنی را بر زبان آورد كه قبلاً توسط مشاورانش مطرح میشد. احمدی نژاد تا اواخر سال 86 تلاش میكرد كه برخی ديدگاههای خود در مورد ساير قوای كشور را در قالب توصيه های ظاهراً دوستانه بيان كند. مثلاً او در آبان ماه 86 هنگامی كه با ابراز مخالفت جدی نمايندگان مجلس با «ساختارشكنی دولت نسبت به بودجهريزی ساليانه» مواجه شد تلويحاً اين مخالفت را مرتبط با بعضی فشارهای بيرونی دانست و اظهار داشت: «اميدوارم مجلس محترم اجازه ندهد فشار بعضی باندها، اين كار بزرگ را مخدوش كند». اما با فرارسيدن سال پايانی رياست جمهوری، او با صراحت بيشتر، شركای حكومتی خود در مجلس و قوه قضائيه را مورد مهرورزی قرار داد. رئيس دولت نهم در بهار 1387 در جمع مردم قم اظهار داشت: «برخی شبكههای انحصار، قدرتمند هستند و حتی در مراجع تصميمگيری و قانونگذاری، آن چيزی را كه خودشان میخواهند به تصويب میرسانند».
نمونههايی كه به آنها اشاره شد همگی از سخنان احمدینژاد استخراج شده است. دهها برابر اين نمونهها را میتوان در ميان سخنان همكاران و ياران نزديک او يافت. كسی كه در سالهای اول انقلاب كودكی بيش نبوده است سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران در بيست سال قبل از دولت نهم را انفعالی ناميد، وزير خارجه دولت احمدینژاد به خود حق داد حاميان سهم 50 درصدی ايران در خزر را در رديف دشمنان كشور قرار دهد، يک مشاور او در برابر اعتراض مراجع تقليد به يک تصميم احمدینژاد آنچنان برآشفته شد كه آنها را به «زدن گردن علما توسط امام زمان (عج )» يادآوری كرد، مشاور ديگر او، طرح مجلس برای استقلال بانک مركزی را «تلاش برای مخفی ماندن نام دو سه هزار نفر رانت خوار» ناميد و يار ديگر او، اعتراض نمايندگان مجلس به گرانی گوجه فرنگی را «نعرهخجالتآور» لقب داد و نفر دوم و سوم دولت احمدینژاد هم مبانی برنامههای دراز مدت كشور كه توسط عالیترين مراجع رسمی كشور تصويب و تاييد شده بود را «خجالت آور» دانستند.
آيا ذكر نمونههای فوق كافی نيست كه نشان دهد برخلاف ادعای رئيس جمهور، اولا شروع كننده و ادامه دهنده اهانت و اتهام افكنی، دولتیها بودهاند؟ ثانياً حجم و محتوای اتهام افكنی دولتیها عليه رقبا، به هيچ وجه با ادعايی كه رئيس جمهور در خصوص «سخنان مجرمانه منتقدان دولت» مطرح میكند، قابل مقايسه نيست! رئيسجمهور كه از اهانت احتمالی به خود و همكارانش تا اين حد نگران شده است آيا میتواند نشانهای در اختيار مردم بگذارد تا مشخص شود از اهانت به ساحت مقدس پيامبر اعظم اسلام (ص) در يک آزمون رسمی دولتی و توهين به كلامالله مجيد - به تشخيص مراجع تقليد - در حضور معاون رئيسجمهور نيز عصبانی شده و عصبانيت خود را در حضور خبرنگاران، بروز داده است؟
آيا عكس العملهای اخير، نشان نمیدهد كه برخی سكوتها در برابر انتقادهای پيشين، نه نشانه سعهصدر دولتیها بلكه دليلی بر بیاعتنايی و عدم نگرانی ايشان نسبت به تاثيرگذاری اين انتقادات در جامعه بوده است و هشدارهای فعلی، متاثر از تاثير نگران كننده همين انتقادات برسرنوشت انتخابات!؟