کد خبر: ۹۱۲۶۴
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۵:۳۹

حکومت عالمان، توانمندی مردمان؛ توسعه جاودان

دکتر محمد اسماعیل اکبری*
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: کشور پادشاهی مالزی در سال 1336 به استقلال رسید و توانست از یوغ استعمار انگلیس رهایی یابد. در همان روزهای نخستین که مردمان مالزی جشن پیروزی را برپا داشته بودند سران جزیره همسایه یعنی سنگاپور که در آن زمان کشور هم نبود بلکه جزیره‌ای فقیر بود نزد حاکمان مالزی آمدند و درخواست کردند به عنوان بخشی از کشور مالزی پذیرفته شوند.

اما دولت مالزی‌ این الحاق را به صلاح کشورش ندانست و آن را نپذیرفت. سنگاپور می‌بایست همچنان فقیر بماند و فراموش شود و یا فکر جدیدی برای بقای خود بنماید. در همان دهه شصت رهبر فوق العاده‌ای در سنگاپور قد علم کرد. آقای «لی کوان یو» که قبلا مشاور‌ایده‌پرداز واحدهای حزب کمونیست بود از آنها جدا شد و به عنوان یک حاکم دلسوز و عالم تصمیم بزرگی گرفت. تصمیم گرفت مردمش را آموزش داده آنها را توانمند سازد دولتش را متحول کند و آن را برای خدمت به مردم بکار گیرد دانش بیشتری را جذب و کار را سرعت بخشد.

در سال 1354 شرکت جنرال الکتریک بزرگترین کارفرمای کشور سنگاپور شد و‌این کشور پیشرو در صنایع الکترونیک در جنوب شرقی آسیا شناخته شد.علت‌این امر توانمندی مردمان برای راه‌اندازی صنعتی بود که جنرال الکتریک عاشقانه در آن سرمایه‌گذاری کرد. در سال 1357 زبان انگلیسی به عنوان زبان کاری سنگاپور قلمداد شد و در سال 1364 هر سنگاپوری 8116 دلار تولید داشت .

در سال 1379 سنگاپوری‌ها از انگلیسی‌هایی که روزی مستعمره آنها بودند ثروتمندتر شدند و سال‌های طولانی است که مردمش با درآمدی بسیار بیشتر از مالزی زندگی می‌کنند. امروز تقریبا از تمامی‌کشورهای اروپایی سرانه درآمدی بالاتری دارند.‌این اتفاقی است که در یک کشور مستعمره پیش آمد کشوری که در سال 1339 سرود ملی نداشت و در طول عمر یک نسل 3 سرود مختلف: انگلیسی (خدا ملکه را حفظ کند) ژاپنی (کیمیگایوم ) و مالزیایی (نگاراکو) به جای سرود ملی می‌نواختند.

مهمترین کاری که حکومت عالمانه لی کوان یو انجام داد توانمند کردن مردمش برای زندگی کردن و قدرتمند کردن آنها به علوم روز بود.

تایوان هم مثال جالبی است. کمتر از 50 سال پیش بزرگترین کشور قاچاق مواد مخدر در منطقه بود و حکومت قاچاقچی او هم تامین کننده مواد مخدر برای چین و ماچین بودند تایوان فقیرترین کشور منطقه بود. اما در سال 1353 اتفاق جدیدی افتاد حکومت عالمانه دلسوز در تایوان بر پا شد امتحانات سختی را برای ورود به دانشگاه‌ها که ظرفیت محدود داشتند برگزار کرد و آموزش‌های هدایت شده‌ای را برای مردمش طراحی کرد آنها را توانمند کرد و شروع به تولید رقابت و صادرات نمود.

در دهه 1370 مسافران تایوان می‌دیدند که در دست فروشی‌های تایوانی فروشندگان با صدای بلند مردم را برای خرید محصولاتشان دعوت می‌کردند و فریاد حراج حراج از هر گوشه‌ای بلند بود در‌این بازار دست فروشان سیب زمینی و پیاز نمی‌فروختند بلکه تراشه‌های کامپیوتری می‌فروختند که انقلابی در بازار کامپیوتر دنیا ‌ایجاد کرده بود و تولید و فروش تراشه‌های کامپیوتری را از فروشگاه‌های لوکس آمریکا و اروپا به دست فروشگاه‌های بازارهای سنتی تایوان آوردند.

امروز تایوانی‌ها چندین برابر چینی‌ها تولید ثروت می‌کنند و حداقل 4 بار از مکزیکی‌ها که روزی بسیار فقیرتر از آنها بودند ثروتمندهستند. ‌اینجا هم دو مولفه حکومت عالمان و توانمندی مردمانی که عامل توسعه جاودانه هستند تجلی پیدا کرد. این دو کشور مبنای توسعه خود را بر توسعه علمی ‌استوار کردند همانگونه که کشورهای آمریکای شمالی و اروپائی و ژاپن و... کرده بودند.

امروز نهایت بنیان حاکمیت علمی ‌بر علوم ژنتیک و دیجیتال استوار است اما طبیعی است که توانمندسازی جامعه به مقدمات علمی ‌دیگری نیز بر حسب ضرورت لازم است. آنچه مهم است سطح‌بندی علم برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ملی و جهانی است. لازم نیست که همه کارگزاران عالم در حد اجتهاد باشند بلکه ضروری است که عالمان جاهد بتوانند علم خود را در حدی سطح‌بندی کنند که آخرین نفر عملیاتی نیز گوشه‌ای از وظایف آنها را انجام دهد. اگر حکومت شما عالمانه نباشد تولید معنی پیدا نمی‌کند و مهمتر از آن ‌اینکه تولید بر مبنای دانش شکل نمی‌گیرد در سال 1384 جشن خودکفایی گندم گرفتیم در سال 1387 بزرگترین وارد کننده گندم در جهان شدیم و در سال 1388 وزیر محترم کشاورزی اعلام کرد که انشاالله و به یمن باران‌های موسمی ‌امسال هم در گندم خودکفا می‌شویم ‌این یک مثال روشن از اقتصاد و یا کشاورزی غیر علمی‌ و مبتنی بر فیزیک جوی و زمینی است اگر به درون حبه گندم وارد می‌شدیم می‌دانستیم چه بذری برای چه سالی و چه زمینی مناسب است و همیشه در گندم خودکفا بودیم نه‌ اینکه مهمترین قوت مردم را به هوا و میزان باران واگذار کنیم. آن وقت انتقال یارانه آرد به تولید گندم مناسب ملی معنی بهتری پیدا می‌کرد.

اگر به مثال سنگاپور و تایوان بر گردیم چقدر به دانشگاهیان فضای پاسخگویی به نیازهای اساسی جامعه دادیم چند درصد فارغ التحصیلان کشاورزی کشور سئوال بالا را می‌شناسند و یا توان پاسخ به آن را دارند و یا فضایی برای آنها آماده کرده‌ایم تا بتوانند پاسخ سئوال را بدهند. همین گونه است برای بقیه محصولات کشاورزی اعم از زمینی درختی و یا باغی. نتایج چنین حکومت‌داری را می‌توانیم در بازارها ببینیم و تعیین کنیم که نیازمند تغییراتی عالمانه برای توانمند کردن مردمانمان هستیم. شما اگر مولد دانش نباشید به عنوان کشوری در حال توسعه قادر خواهید بود تورم را پایین آورید از فساد مالی بکاهید یارانه‌ها را قطع کنید خصوصی سازی کنید ولی هنوز قادر نیستید ثروتمند شوید. چون دانش تولید نمی‌کنید محصول می‌سازید و بین‌ این دو رفتار تفاوت زیاد است. 40 درصد کل صادرات شیلی را دو کالای مس و پنبه تشکیل می‌دادند. ‌این صادرات با فناوری خیلی کمی ‌همراه است وضع ما هم با صادرات نفت همین طور است. صدور نفت بدون فناوری یعنی عقب گرد کردن و از دست دادن سرمایه. امروز نسبت صادرات با ارزش افزوده به صادرات فیزیکی کالا معرف اقتصاد مبتنی بر دانش است اگر نسبت حاصل بزرگتر از یک باشد آن کشور محصولات با پایه دانش فنی بیشتری نسبت به مواد اولیه صادر می‌کند.

اگر کمتر از یک باشد اقتصاد نسبت به چرخه‌های کالا آسیب پذیر باقی خواهد ماند هر چند صادرات حجیم و بالایی داشته باشد. اگر قرار است نفت به عنوان سرمایه ملی مبنای اصلی تولید ما باشد باید سرمایه گذاری‌های بسیار بیشتری بر روی عالمان نفت بکنیم و آن را با ارزش افزوده متعادل امروز صادر کنیم همان گونه که هلندی‌ها برای دانشمندان کشاورز خود که گل پرورش می‌دهند و مبنای تولید اصلی آنها را بر پایه دانش قرار داده‌اند رفتار می‌کنند. واقعا چقدر برای تولید نفت و گاز برای توانمندی مردمان کوشش کرده و یا می‌کنیم. آیا آنقدر که برای بهره‌گیری از سرمایه خارج از کشور تلاش کرده‌ایم به توانمندی مردمانمان ‌اندیشیده‌ایم. هیهات که تولید بتواند مبنای توسعه ما باشد مگر پایه‌های آن بر‌اندیشه‌ها و افکار و اعمال دانشمندان‌ایران استوار شود. شاید موضوع انرژی هسته‌ای تا حدودی مثال مناسبی بر‌این مبنا باشد.

منظور از حکومت عالمانه و یا توانمند کردن مردم چیست؟
سنگاپوری‌ها تایوانی‌ها و بعد از آن ژاپنی‌ها و امروز کره‌ای‌ها و قبل از آنها آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها چه کردند و آنها که فقیر شدند چه کردند یادمان باشد که بین النهرین مهد تمدن جهان بوده است و یادمان باشد که چین تولید کننده اول باروت اسلحه و توپ بوده است. اما چگونه است که عراق به جز جایگاه سیاسی از نظر اقتصادی و اجتماعی از جهان حذف شده است و چین اصلا کشور خیلی مهمی‌در تولید سلاح نیست. تفاوت‌ها در دیدگاه‌های علمی ‌است. دیدگاههای علمی ‌حاکمان کشورهاست؛ دو نوع دیدگاه برای اداره علمی ‌مملکت وجود دارد دیدگاه سنتی که به فیزیک تولید توجه می‌کند و دیدگاه علمی‌که به معنای تولید توجه دارد. برای تبیین ‌این مصداق‌ها می‌خواهم دو مثال بزنم؛ یکی مثال پرتقال و دیگری مثال سی دی و یا فلش مموری. پرتقال همانند بقیه (که بدن انسان هم از آن تبعیت G T C A محصولات کشاورزی دارای معنایی است که در هسته آن نهفته است و از رموزی تبعیت می‌کند) ‌این رموز هستند که پرتقال را آنطور که باید بر درخت می‌نشانند و یا در سبدهای بازار میوه نشان می‌دهند. و بستگی دارد که مدیران اجتماعی به پرتقال نگاه کنند و یا به هسته پرتقال. به سی دی نگاه کنند و یا به رموز درون سی دی که مجموعه‌ای از اعداد صفر و یک است.

پرتقال دو وجهه دارد: فیزیکی شامل ‌اندازه، رنگ، مزه و حتی شکل آن ولی همه‌ اینها ماهیت واقعی پرتقال نیستند. ماهیت واقعی در درون آنها است که می‌گوید پرتقال چه فیزیکی داشته باشد چه رنگی چه ‌اندازه‌ای چه G T C A هسته پرتقال نهفته است و توالی ژنها مزه‌ای داشته باشد.
حالا اگر بخواهیم تولید کننده پرتقال باشیم چه می‌کنیم هسته‌های پرتقال‌های مختلف را در زمین‌های مناسب می‌کاریم و آب و کود و نور می‌دهیم یا وارد هسته می‌شویم و با تغییر توالی ژنها پرتقالی را می‌سازیم که می‌خواهیم. ما به او می‌گوئیم ترش باشد یا شیرین کوچک باشد یا بزرگ. اختلاف جوامع امروز در همین انتخاب است و اختلاف مدیریت‌های اجتماعی هم در همین دیدگاه‌هاست.

در مورد سی دی و یا فلش مموری هم عین پرتقال است وقتی یک سی دی را می‌بینید یا می‌شنوید به او چگونه نگاه می‌کنید؛ مثل پرتقال و یا مثل هسته پرتقال. وقتی فقط صداهای آن را می‌شنویم و یا خط‌های آن را می‌خوانیم مثل‌ این است که به فیزیک پرتقال نگاه را تشکیل داده‌اند فکر می‌کنیم مثل‌ این است که به هسته پرتقال CD می‌کنیم. اما وقتی به رمزهای صفر و یک که هم وجود و ماهیت ‌این نگاه کرده‌ایم و آنرا شناخته‌ایم .

همه کشورها و همه حکومت‌ها و دولت‌ها تفاوتشان در همین است که به پرتقال نگاه کنند یا به هسته پرتقال به سی دی گوش بدهند و یا به رمزهای صفر و یک بیاندیشند و چگونگی جابجایی صفرها و یک‌ها را برای نتیجه بهتر برنامه ریزی کنند. فنلاند سنگاپور و تایوان چنین ‌اندیشیده‌اند و عمل کردند و موفق شدند. اما خیلی‌ها یاد نگرفتند به این زبان جدید بخوانند و یا بنویسند و با وجودی که کالاهای بیشتری تولید کردند شرکت‌ها و دولت‌ها را بازسازی کردند، یارانه‌ها را قطع کردند و مالیات‌ها را افزایش دادند. کارخانه‌ها و ساختمان‌های بزرگی را ساختند اما بسیار فقیرتر شدند. ‌این معنی را بارها در کلام مقام معظم رهبری یافتیم اما به آن عمل نکردیم و باید پاسخگو باشیم .

در کشوری نیش پشه مالاریا بیماری و مرگ می‌آفریند و در جای دیگر تنها یک نفر متفکر به ‌این می‌اندیشد که چگونه همان نیش پشه را به عامل حیات بخش تبدیل کند که انسانها را از خیلی از بیماری‌های دیگر مصون کند. چه کند که انسان سرطان نگیرد و یا به مرض قند مبتلا نشود. مگر همان تغییر ژنها نیست که ‌این بیماری‌ها را می‌سازند حال می‌توان به دو صورت به نیش پشه نگاه کرد یکی‌ اینکه عامل مرگ و بیماری است و دیگری‌ این که عامل سلامت است و شادابی.

علم دیجیتال و کامپیوتر هم همین وضعیت را دارند. کامپیوتر بر اساس رمزبندی «یک»‌ها و «صفر»‌ها کار می‌کند. اگر ترکیب و یا تعداد ‌این رمزها عوض شود حروف تغییر می‌کنند. نوشته‌ها به موزیک و یا تصویر تبدیل می‌شوند. و نوشته‌ها پیام‌های گوناگونی را نشان می‌هاو فلش‌ها ظروفی هستند که‌این صفرها و یک‌ها را حمل می‌کنند و‌این بار‌ این ظرف‌های کوچک بارهای سنگینی را حمل CD دهند می‌کنند که در نظام‌های سنتی علمی ‌در طول سالها و در حجم وسیع کتابها باید جمع آوری شوند. باکتری‌ها حشرات گیاهان ) نوشته شده است . A G C T حیوانات و انسان‌ها هم از توالی رموزی برخوردار هستند‌این توالی کامل با یک رمز 4 حرفی (و کامپیوترها یاد گرفته‌ایم نتیجه حیات را عوض CD اگر یاد بگیریم که محتوای‌ این رمزها و توالی آنها را تغییر دهیم آنگونه که در خواهیم کرد. مثلا می‌توانیم از باکتری‌ها آنتی بیوتیک بسازیم از حشرات عوامل سلامت زا از گیاهان آهن تولید کنیم و حیوانات و انسان‌ها را آن طور که باید بازسازی نمائیم. در همه موجودات یکی است. می‌تواند آنها را با هم مخلوط کرد و نتیجه‌ای را بدست آورد که مورد G C T A زبان ژن‌ها یعنی همان رموز دلخواه است. شناخت علم ژنتیک یعنی همین رموز خلقت و علم دیجیتال یعنی ابراز نشانه‌ها‌این دو مبنای علوم روز هستند هر شرکت و یا هر کشوری با‌این رموز آشنا شد متحول گردید ولی خیلی‌ها یاد نگرفتند به‌این زبان جدید بخوانند و بنویسند. اگر چه مهم است و کالای بیشتری تولید کردند و اگر چه دولتهایشان را بازسازی کردند و اگر چه بودجه‌های اضافی را قطع کردند اما فقیرتر شدند.
در سال 1317 ثروتمندترین کشور به ازای نفر در آسیا فیلیپین بود و در سال 1333 برمه به عنوان خوش آتیه‌ترین کشور اقتصادی آسیا لقب گرفت اقتصاد هر دو کشور متکی بر کالا باقی ماند آنها خیلی تولید کردند و حتی صادر کردند اما از انقلاب دیجیتالی بدور ماندند و امروز اصلا جز کشورهای پیشرفته آسیائی نیستند.

امروزه ثروت و قدرت در مغزهای انسان‌ها در علم مدیران و در اخلاق اجتماعی نهفته است نه در کشورهای بزرگتر و یا با جمعیت بیشتر . امروز شیوه‌هایی که با آنها تولید ثروت می‌شود بسیار متفاوت‌تر از گذشته است در 200 سال قبل شخصی که در غنی‌ترین کشور دنیا کار می‌کرد 5 بار از شخصی که در فقیرترین کشور کار می‌کرد ثروتمندتر بود. اما انقلاب صنعتی اتفاق افتاد و ‌این تفاوت‌ها تغییر کرد امروز‌ این اختلاف به یک و 450 رسیده است. یعنی ارزش کار یک فرد در دو نقطه از دنیا یک به 450 است.

امروز انقلاب صنعتی قدیمی ‌شده انقلاب اطلاعات در پشت پرده قرار گرفته و صنعت دیجیتال و ژنتیک که رمز یابی حیات و ابراز آن را به عهده دارند نمادی از توسعه علمی‌شده‌اند. در سال 1219 چین و هند 40 درصد تجارت دنیا را در اختیار داشتند و امروز تنها 3 4 درصد تجارت دنیا را در دست دارند. ‌این در حالی است ‌این دو کشور بیشترین میزان صادرات و تولید را در جهان سوم در اختیار دارند اما محتوای صادراتی آنها از علم روز به دور است و بهمین میزان سهم آنها از تجارت دنیا کمتر است. امروز اختلاف در آموزش و بویژه در ادبیات علمی ‌می‌تواند بسیار وسیع به تغییرات خارق العاده منجر شود و کسانی می‌توانند سردمدار جهان شوند و بر دنیا حکومت کنند که زبان و ادبیات علمی‌ را یاد گرفته باشند و حکومت‌های عالمانه آنها مردمانشان را برای سیادت بر جهان توانمند کرده باشند.

چین و هند با همه عظمت در تولید و صادرات خیلی زود است تا تاج سیادت بر جهان را بر سر بگذارند. مرسوم است که می‌گویند پس از اختراع گاوآهن 5000 سال کشاورز باقی ماندیم سپس 150 سال کارخانه‌داری کردیم و اکنون در حال تجارت فکر و‌ایده هستیم. ‌ایده پردازان می‌توانند حاکمان جهان فردا باشند. پروژه ژنوم انسانی مهمترین پروژه‌ آینده جهان است که دنیا روی آن کار می‌کند به شکل‌های مختلفی سعی در توالی یابی ژنتیک انسانی دارد؛ یعنی رمزهای درون انسان را کشف و منظم کند‌این گران‌ترین و مهمترین سرمایه‌گذاری بشر است تقریبا همه دولت‌ها روی آن کار کردند و بخش‌های مختلف خصوصی روی آن کار می‌کنند. بیش از یکصد موسسه علمی‌دنیا بطور خصوصی کنسرسیوم تشکیل داده‌اند. که از مشرقی‌ترین کشور جهان تا غربی‌ترین آن در آن عضویت دارند‌. ایران باید عضو ‌این کنسرسیوم باشد یا خیر؛ در حال حاضر انسانی و خالص سازی آن را در کشور انجام می‌دهیم. چه به تنهایی و چه با مشارکت کشوردیگر اما DNA به شکل‌های مختلفی تولید مدیریت علمی‌بر‌ این ساختار نداریم یعنی نه عضو کنسرسیوم بین‌المللی هستیم تا سهمی‌از آن داشته باشیم و نه خود مدیریت جامعی در‌این رفتار داریم تا امکان دست یابی به تابلو ژنوم انسانی را داشته باشیم. تفاوت مدیریت عالمانه و مدیریت کارگرانه در همین ‌اندیشه‌هاست .

همین اتفاق در ژنوم میوه‌ها و گیاهان هم جاری است چه می‌گویم حتی در درون مولکول‌ها و اتم‌های معادن و کوه‌ها هم واقعیت دارد ما می‌توانیم میلیون‌ها تن شمش فولاد بسازیم اما محتاج چند کیلو آلیاژی باشیم که نیازمند توجه به ساختار اتمی‌ و ملکولی آنها است. هدایت عالمانه جامعه ‌این امکان را فراهم می‌کند. ما واقعا می‌توانیم و امروز وقت آن رسیده است که حکومت عالمانه شود تا از‌این همه نیروی کارآمد که اصلا قابل قیاس با کشورهایی که توانستند از‌ این سد بگذرند نیست به خوبی بهره‌گیری شود. امروز نفی انسان‌ها و عالمان و باتجربگان خلافی نابخشودنی است و هدر دادن سرمایه‌های اصلی ملت است.

در 5 خرداد 1389 کلینتون رئیس جمهوری آمریکا پایان توالی یابی ژنومیک انسانی را اعلام کرد و گفت: «ما در حال یادگیری زبانی هستیم که خدا با آن حیات را خلق نمود. بدون شک‌ این مهمترین و رمز آلودترین نقشه‌ای است که بشر تا به حال ساخته است». این در حالی بود که هنوز نیمی‌ از ژنها نا شناخته مانده بودند. امروز می‌دانیم که تا فتح قله‌های تابلوهای ژنومیک انسانی و گیاهی و سایر تولید است فاصله زیادی نداریم هر کس در قله نباشد در دره‌های فراموشی جای می‌گیرد. سرمایه‌گذاری برای حرکت‌های علمی ‌واقعا با آنچه عمل کرده‌ایم متفاوت است. چندین پتنت گیاهی و جانوری توسط یک یا دو کشور تاکنون ثبت شده است و اتوبان‌های ثروت را به ‌این کشورها باز کرده است در همین زمان کشورهای فقیر حتی قدرت حرکت از کوره راه‌های بقا را ندارند و دیری نمی‌گذرد که یک به یک باید به فراموشی سپرده شوند. ملت‌ها بسیار با عزت از ‌این هستند که حاکمان چنین رفتارهایی با آنها داشته باشند و امروز زمینه‌های علمی‌ در کشورمان الحق و الانصاف توان چنین پروازهایی دارد. خداوند‌این توفیق را از مدیران اجتماعی سلب نکند.

و اما‌ آینده به چه چیزی فکر می‌کند ادغام ‌این دو علم با یکدیگر آن چیزی خواهد بود که دنیای فردا را می‌سازد مگر نه ‌این است انسانی هر روز و هر لحظه هزاران اطلاعات حیاتی را از هسته سلول انسانی می‌گیرد و آنها را تغییر می‌دهد و یا نگهداری می‌کند. DNA که و یا به نسل‌های بعدی منتقل می‌کند کدام ساختار دیجیتال چنین توانی دارد. حالا ‌اندیشه‌های فردا به فکر ادغام ‌این دو علم هستند علم ژنتیک و علم دیجیتال ـ آنوقت حرف‌ها عوض می‌شود همه چیز بر مبنای شواهد موجود انسان‌ها در روی زمین شکل می‌گیرد یعنی همه چیز بر مبنای رموز خلقت متعالی متجلی می‌شود. حتی سلیقه‌ها هم بهتر شناسایی می‌شوند نیازهای آسان‌تر معلوم می‌شوند و پاسخ به نیازها هم مشخص تر و عملی‌تر می‌شوند. علم بازاریابی متحول می‌شود و علم اقتصاد معنی جدیدی پیدا می‌کند. زمان و مکان ظروفی متفاوت و شفاف می‌شوند تا دنیای ژنتیک انسانی را با علم دیجیتال معرفی کنند. ‌این دنیای جدید قوانین جدیدی را می‌طلبد و زمان برای شرکت‌ها و موسسات و کشورها روز به روز خطر ناک‌تر می‌شود. شرکت‌ها و دولت‌هایی که تصور می‌کنند غالب باقی خواهند ماند بزودی برتری رقابتی خود را حتی با شرکت‌ها و دولت‌هایی کوچکتر اما علمی‌تر از دست خواهند داد.

علم و فن آوری در عین تاثیر گذاری بیرحم است، صبر نمی‌کند حتی پرواز هم نمی‌کند، بلکه در لحظه جابجا می‌شود به حدی که ثبت تغییرات قابل تصور نیست. یکی دو مثال کوچک از کشورمان بزنیم و با پیشنهادی ختم مطلب کنیم .

ما در دولت‌های مختلف یکی از مبانی توسعه را تولید تلقی کردیم و به شکل‌های مختلف در‌این امر سرمایه گذاری کردیم در آخرین رفتارها تقدیم وام به بنگاههای زود بازده با هدف ‌ایجاد اشتغال و افزایش تولید و پاسخگویی به نیازهای ملی و بعضا بین‌المللی بود. اما مدتی بعد اعلام کردیم که ‌این سیاست شکست خورده است و مولفه‌ای برای افزایش تورم شده است؛ یعنی سرگنجبین صفرا افزوده است .

نفس دادن سرمایه برای تولید قدم درستی است اما نکته‌ای را که فراموش کردیم و با عمل نکردن به آن به توسعه لازم نرسیدیم توانمند کردن مردمان بود. نباید تصور کنیم آنها که وام‌ها را گرفتند جملگی افرادی بودند که هدف «میل» وام‌ها را داشتند بلکه باید بدانیم که حکومت احساس تکلیفی برای توانمند کردن آنها نکرد و بودجه‌ها و شخصیت‌ها و حتی ساختارهای اجتماعی «حیف» شد. ‌این روش برخورد بسیار متفاوت است با آنچه در کشورهایی می‌بینیم که توانسته‌اند خود را بالا بکشند و زندگی کنند. آن علمی‌ که مقام معظم رهبری طلب می‌فرمایند و انتظار دارند تولید ثروت کند تغییر رفتاری عالمانه است تغییر رفتاری که اول باید در حاکمان پیش‌اید سپس در مردمان تا ماحصل آن بشود توسعه‌ای جاودان .

مثال دوم موضوع بنزین در کشور است ما اگر چه صاحب منابع اصلی تولید بنزین هستیم، اما کشوری واردکننده‌ایم و به حدی به ‌این واردات وابسته‌ایم که سیاست‌های استکباری جهان همیشه به عنوان حربه‌ای از آن علیه ما کار کرده است و همیشه یکی از مطالبی بوده است که به عنوان چماق بالای سر ما نگه داشته‌اند. حکومت عالمانه می‌تواند‌ این معنا را به حربه‌ای متفاوت تبدیل کند آیا واقعا توان ‌این را نداریم که نفت خام صادراتی خود را در حداقل در حد تولید بنزین بازپروری کنیم و یا ‌اندیشه آن را نداریم. بر اساس اخبار رسانه‌ای از رادیو ‌ایران کشور ما دو برابر کشور هند بنزین مصرف می‌کند حالا مقایسه کنید تعداد کارخانه‌های تولیدی نیازمند انرژی در هند را با ‌ایران و یا جمعیت قریب یک میلیاردی هند با جمعیت هفتاد میلیونی ‌ایران را ما چه می‌کنیم واقعا به جز علم و دلسوزی چنین بنیانی را می‌توان در‌ این مملکت حل کرد.

آیا ‌این است توجه به دستور مقام معظم رهبری که بر حسب شریعت و قانون تبعیت از آن فرض است مطمئنا نه. می‌دانیم براساس آنچه از حضرت باری تعالی آمده است تغییر مبنای پیشرفت است اما هیچ قومی‌تغییر نمی‌کند مگر از فرد (افراد)‌این تغییر شروع شود. توفیق ‌این تغییر سخت نیست قدم اول مشکل است. 

اما پیشنهاد آخر:
به مدیران اجتماعی فردا عرض می‌کنم مهمترین مولفه برای تجلی پیروزی در ‌این کشور الهی عالمانه‌ اندیشیدن و عمل کردن است بجای ‌اینکه بشکه‌های نفت صادراتی را بشماریم به ملکول‌ها و اتم‌های آن توجه کنیم. بجای‌ اینکه فقط برای چگونگی توزیع نفت و گاز و بنزین و. .. در کشور برنامه‌ریزی کنیم چگونگی بهره‌گیری درست از آنها را هم هدف قرار دهیم عدالت را در پیشگیری از اسراف مقرر نمائیم .‌این دیدگاه مطمئنا آسان‌تر فراگیر می‌شود.

بجای توزیع پول و مایحتاج آن هم در زمان‌های خاص برای پاسخگویی به نیازهای مردمان که صوری‌ترین روش برای حل مشکل است به آسیب شناسی اجتماعی بپردازیم و آنگونه که باید مشکل را حل کنیم . از امام صادق علیه السلام روایتی است که مضمون آن چنین است: «روزی فردی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد ‌ای پسر رسول خدا (ص ) من کاسبی بلد نیستم کار دستی هم نمی‌دانم و از هنر هم بهره نبرده‌ام، کمکم کن که معاش خود و خانواده‌ام را تامین کنم. حضرت فرمود برو و «طبق‌کشی کن» الله اکبر از ‌این مدیریت اجتماعی نفرمودند ‌این مقدار پول را بگیر و خرج زن و بچه کن حتی برای انسانی که هیچ توان ساختاری و ‌اندیشه‌ای ندارد شغلی تعیین می‌کند که جایگاه اجتماعی او در آن روز است. ‌این راه حل اشتغال زایی است‌ایا ما حتی برای جامعه تحصیلکرده خود چنین می‌اندیشیم هیهات که معمولا گاهی هم از تعداد تحصیلکردگان بیکار گله می‌کنیم. یعنی ناتوانی مدیریت اجتماعی را با نابودی توان مردمی‌ جبران می‌کنیم .

اما خاطره‌ای از فرزند امام صادق علیه السلام بنیانگذار جمهوری اسلامی ‌ایران حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه؛ بزرگواری نقل می‌فرمودند که پشت سر امام از پله‌های ساختمان قدیمی ‌منزل ‌ایشان بالا می‌رفتم مردی که شال سبزی بر کمر داشت و حکایت از سید بودن او می‌کرد با ما آمد. دامن امام را گرفت و گفت که پنج تومان به من بده محتاجم. امام فرمودند: «ندارم» ،گفت: «دامنم را رها کن». مرد سید گفت که دامنت را روز قیامت هم رها نمی‌کنم. امام فرمودند که عیب ندارد؛ ‌اینجا رها کن و روز قیامت رها نکن. مرد امام را تا داخل اتاق تعقیب کرد و گوشه‌ای نشست و خواسته خود را تکرار کرد. امام (ره ) سئوال کردند: «شغلت چیست»، گفت: «الاغی داشتم که با آن بار حمل می‌کردم. امروز الاغم را به دلیل احتیاج فروخته‌ام و شغلی ندارم» . پس از گفت و شنود امام (ره ) دستور دادند الاغی که آن روزها 200 ـ300 تومان قیمت داشت خریداری شود و به او بدهند. چشم و دل حاضران در تعجب ماند که چگونه امام (ره ) پنج تومان نمی‌دهد سیصد تومان می‌دهد. او فرزند امام صادق علیه‌السلام است و اقتصاد را از معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین گرفته است او ماهیگیری را آموزش می‌دهد نه توزیع ماهی را.

دو نوع دیدگاه برای اداره علمی‌ کشور وجود دارد دیدگاه سنتی که به فیزیک تولید توجه می‌کند و دیدگاه علمی‌ که به معنای تولید توجه دارد
امروز انقلاب صنعتی قدیمی‌شده و انقلاب اطلاعات در پشت پرده قرار گرفته و صنعت دیجیتال و ژنتیک که رمزیابی حیات و ابراز آن را بر عهده دارند نمادی از توسعه علمی‌شده‌اند.

ما واقعا می‌توانیم و امروز وقت آن رسیده است که حکومت عالمانه شود تا از‌ این همه نیروی کارآمد که اصلا قابل قیاس با کشورهایی که توانستند از ‌این سد بگذرند نیست به خوبی بهره‌گیری شود. به جای توزیع پول و مایحتاج آنهم در زمانهای خاص برای پاسخگویی به نیازهای مردم که صوری‌ترین روش برای حل مشکل است به آسیب‌شناسی اجتماعی بپردازیم و آنگونه که باید مشکل را حل کنیم.

*استاد دانشگاه و معاون اسبق وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۱۳:۵۹ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۸
0
0
در کشوری که [...]جای همه تصمیم بگیرد [...] وضع همین می شود. وقتی که رای مردم منزلتش را از دست می دهد وضع همین است. .... چه شاه باشه چه .... !
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین