این روزها که بحث کاندیداهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داغ است و آنها تاکید بسیار به مسائل سیاسی و اقتصادی، توسعه یافتگی و معیشت دارند، به باور بسیاری از کارشناسان باید به اصول دیگر نیز توجه کرد. بحث مربوط به توسعه و شاخصهای توسعه یافتگی اصولا با توجه به تاریخ بشریت بحث جدیدی است که از اواسط قرن بیستم مورد توجه قرار گرفته و روز به روز به اهمیت آن افزوده میشود.
در ابتدای مسیر این مساله بیشتر در بعد مادی و اقتصادی مورد توجه بود، یعنی اینکه کشورها از نظر اقتصادی در چه شرایطی قرار دارند و اگر درآمد ناخالص ملی کشوری بالا بود جزو کشورهای توسعه یافته قلمداد میشد، اما به تدریج مشخص شد که صرفا درآمد ناخالص ملی، درآمد کلی و کلان جامعه معرف توسعه یافتگی جامعه نیست. ممکن است کشوری درآمد ناخالص و سرانه بالایی داشته باشد، اما بخش قابل توجهی از مردم آن محروم باشند. با وجود این، آمارها نشان میدهد در برخی کشورهای با درآمد بالا، مردم به شدت عقب مانده هستند. این در حالی است که در کنار شاخص اقتصادی، شاخصهای فرهنگی، اجتماعی و … هم قرار گرفتند و در بعضی زمینهها رشد کرده و اهمیت مضاعف پیدا کردند.
ضمنا اینکه شاخصها مکمل هم هستند. اوایل انقلاب بین کارشناسان بحث و جدل بود که اولویت با شاخصهای فرهنگی است یا با شاخصهای اقتصادی؟ اما بعدها به این اتفاق نظر رسیدند که شاخصها در مجموع مکمل هم هستند، نسبت به هم برتری ندارند و باید همزمان مورد توجه دست اندرکاران و مسئولان قرار گیرند؛ بنابراین باید ببینیم که منظور از شاخصهای توسعه در رابطه با محیط زندگی است یا نه؟ چرا که در این صورت به شغل، زندگی خانوادگی، محیطی که در آن رفت و آمد میشود و محیطی طبیعی که در آن زندگی میکنیم هم مربوط میشود.
در این رابطه محمد زاهدی اصل، استاد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه به «آرمان امروز» میگوید: «لازمه توسعه یافتگی این است که در ابعاد مختلف تحقق یابد و انسانها از لحاظ محیط خانوادگی، کاری و زندگی در امنیت، رفاه و سلامتی باشند. برای مثال اگر امروزه بحث از سلامتی میشود، صرفا سلامت جسمانی و روانی مدنظر نیست، بلکه منظور سلامت اجتماعی است.
با وجود این، در محیط اجتماعی که تصادف، آلودگی هوا و … وجود دارد اگر مردم ساعاتی از کار مفید روزانه خود در ترافیک باشند، احساس ناامنی در جامعه افزایش یابد، چنین کشوری در زمره کشورهای توسعه یافته نیست، چرا که امروزه مهمترین شاخص توسعه یافتگی بحث امنیت و احساس امنیت است و اینکه چه عواملی این احساس را در شهروندان یک جامعه تقویت یا تضعیف میکند. با وجود این، ابعاد منفی شاخصها هم مدنظر است.»
وی در ادامه میافزاید: «وقتی در محیط اجتماعی با انواع بزهکاری، متکدیان، معتادان و … روبهرو باشیم و سرمایههای اجتماعی در حداقل باشند، بی اعتمادی بالا میرود و احساس رضایتمندی نمیکنیم. این احساس آسیب جدی به پیکره جامعه میزند. همچنین محیط زیست هم از مهمترین شاخصهای توسعه یافتگی است که اگر برای کشوری که از بعد اقتصادی در سطح بالایی است، سالم نباشد و در آن آلودگی صوتی، تنفسی و اجتماعی وجود داشته باشد آن کشور نمیتواند ادعای توسعه یافتگی داشته باشد.»
«در دنیای امروز توسعه و شاخصهای مربوط به آن ابعاد گستردهای دارد و به هم پیوسته هستند. اگر کشور با سکانداری رئیس جمهور جدید بخواهند در راستای بهبود آن حرکت کند و اثرگذار باشد، باید به مجموعه آن توجه کرد، چون این بحث یک بحث فرابخشی است و همدلی، مشارکت و همکاری میخواهد تا یک جامعه بتواند به فضیلت برسد و در سطح دنیا معرفی شود.» اینها زاهدی اصل میگوید و در ادامه گفته هایش میافزاید: «برای رسیدن به توسعه یافتگی کار باید به دست کاردان باشد.
باید کارشناسان زبده، طراز اول و با تجربه دست به دست هم بدهند و سازمانهای ذیربط به جای مچ گیری و مساله سازی همدل شوند نه اینکه هر زور پدیدهای را علم کنند که مانع از رسیدن جامعه به توسعه شوند. برنامهها باید اصولی و منطبق بر جامعه باشند. ما هنوز در برنامه هفتم توسعه که قرار است وضعیت کشور را در ابعاد مختلف مشخص کند، مشکل جدی داریم. چرا که همدلی کمتر شده و این وظیفه رئیس جمهور جدید را سخت میکند که مسیر موجی که رئیس جمهور شهید ایجاد کرد را ادامه دهد و کشور را به پیشرفت و ترقی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برساند.»