همه ما این "احساس غریزی" را تجربه کرده ایم که یک حس بصری که ما را از طریق تصمیمات و چالشها هدایت میکند. اما اگه اون احساس روده فقط شهود نباشه چی؟ اگر این یک خط مستقیم برای انعطاف پذیری ذهنی و مدیریت استرس شما باشد چه؟
یک دیدگاه کاملا جدید در مدیریت استرس و انعطاف پذیری ارائه شد مبنی بر اینکه میکروارگانیسمهای ساکن در سیستم گوارش ما ممکن است نقش مهمی در سلامت روانی ما داشته باشند.
ارتباط روده و مغز یک مفهوم جدید نیست. ما میدانیم که روده ما سیگنالهایی را در مورد گرسنگی، سیری و حتی هوس به مغز ما میفرستد. اما این مطالعه اخیر نشان میدهد که رابطهای عمیقتر وجود دارد، رابطهای که به حوزههای سلامت عاطفی و روانی ما میپردازد.
محققان بیش از ۱۰۰ بزرگسال بدون بیماری روانی را بررسی کردند و سطح انعطاف پذیری آنها را از طریق نظرسنجیها و اسکنهای MRI ارزیابی کردند. آنها همچنین نمونههای مدفوع را تجزیه و تحلیل کردند تا یک عکس از میکروبیوم روده هر شرکت کننده بگیرند.
نتایج جالب بود. افراد با نمرات انعطاف پذیری بالاتر، به این معنی که آنها برای مقابله با استرس و سختیها مجهزتر بودند، همچنین میکروبیومهای روده سالم تری داشتند.
باکتریهای روده آنها مواد شیمیایی مرتبط با التهاب پایینتر و یک مانع قویتر روده را تولید میکنند که برای جذب مواد مغذی و مسدود کردن سموم ضروری است.
آرپانا گپتا، نویسنده ارشد این مطالعه گفت: تاب آوری واقعا یک پدیده کل بدن است که نه تنها بر مغز شما بلکه بر میکروبیوم شما و متابولیتهایی که تولید میکند نیز تأثیر میگذارد.
محققان معتقدند که این ارتباط از محور روده - مغز، یک سیستم ارتباطی دو طرفه بین این دو، سرچشمه میگیرد. روده سالم میتواند بر عملکرد مغز تأثیر مثبت بگذارد، در حالی که استرس و احساسات منفی میتواند میکروبیوم روده را مختل کند و چرخهای شیطانی ایجاد کند.
این تحقیق امکاناتی هیجان انگیز برای مراقبتهای شخصی سلامت روان را فراهم میکند. با درک باکتریهای خاص رودهای مرتبط با انعطاف پذیری، ما به طور بالقوه میتوانیم مداخلات هدفمند را برای تقویت سلامت روانی توسعه دهیم.
ما کل جامعه میکروبها را در روده خود داریم که این خواص درمانی و مواد بیوشیمیایی را از خود خارج میکنند، بنابراین من مشتاقانه منتظر ساخت این تحقیق هستم، " دکتر دزیری دلگادیلو، نویسنده مطالعه گفت.
آیندهای را تصور کنید که در آن پروبیوتیکهای شخصی یا مداخلات غذایی میتوانند انعطاف پذیری ما را افزایش دهند و به ما کمک کنند تا بهتر با استرس مقابله کنیم. این یک چشم انداز جذاب است، چشم اندازی که میتواند در نحوه برخورد ما با سلامت روان انقلابی ایجاد کند.
در حالی که این مطالعه به طور خاص افراد بدون تشخیص بیماری روانی را مورد بررسی قرار داد، یافتهها اهمیت گسترده تری دارند. آنها بر اهمیت یک رویکرد جامع به رفاه روانی که شامل سلامت روانی و جسمی است، تأکید میکنند.
این تحقیق نشان میدهد که حفظ یک میکروبیوم روده سالم از طریق یک رژیم غذایی متعادل، تکنیکهای موثر مدیریت استرس و احتمالا پروبیوتیکهای شخصی میتواند اجزای ضروری در افزایش انعطاف پذیری و بهبود سلامت روان به طور کلی باشد. این به عنوان یادآوری است که نقش روده فراتر از هضم است و نقش مهمی در سلامت و رفاه کلی ما دارد.
بهبود میکروبیوم روده شامل ترکیب غذاهای متنوع و غنی از فیبر در رژیم غذایی شما است. میوهها، سبزیجات، غلات کامل و حبوبات زیادی بخورید تا رشد باکتریهای مفید را ترویج دهید.
غذاهای تخمیر شده مانند ماست، کفیر، کلم ترش و کیمچی پروبیوتیکهایی را معرفی میکنند که باکتریهای خوبی هستند که به هضم غذا کمک میکنند و ایمنی بدن را تقویت میکنند. غذاهای فرآوری شده و اقلام پر قند را محدود کنید، زیرا میتوانند به فلور روده شما آسیب برسانند.
هیدراته ماندن و مدیریت استرس نیز از روده سالم حمایت میکند. ورزش منظم با افزایش تنوع میکروبی سلامت گوارش را افزایش میدهد. مصرف یک مکمل پروبیوتیک با کیفیت بالا را در نظر بگیرید، اما ابتدا با یک متخصص مراقبتهای بهداشتی مشورت کنید تا بهترین گزینه را برای شما پیدا کنید.
همانند هر تحقیق قابل توجه، محدودیتهایی وجود دارد. این مطالعه شامل شرکت کنندگان با شرایط سلامت روان نبود و تحقیقات بیشتری برای تأیید یافتهها در جمعیت گستردهتر لازم است.
با این حال، پتانسیل این تحقیق غیرقابل انکار است. این موضوع جنبهای از سلامت روانی ما را که قبلا دست کم گرفته شده بود، روشن میکند و راههای جدیدی برای اکتشاف و مداخله باز میکند.
گپتا گفت: اگر بتوانیم تشخیص دهیم که مغز و میکروبیوم سالم و مقاوم چگونه است، میتوانیم مداخلات هدفمند را برای کاهش استرس در این زمینهها توسعه دهیم.
سفر به درک ارتباط روده و مغز در حال انجام است، اما یک چیز روشن است: احساس روده ما ممکن است بیش از یک احساس باشد. این میتواند بازتابی از انعطاف پذیری ذهنی ما باشد، یک قدرت پنهان که منتظر است تا مورد استفاده قرار گیرد.
این مطالعه در مجله Nature Mental Health منتشر شده است.