کد خبر: ۹۲۵۵۹
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۳:۲۳

رابطه جنبش سبز و فلسطین

صادق زیباکلام
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: این‌هم از شگفتی‌های روزگار است که در تظاهرات به‌نفع فلسطین در یک کشور اسلامی، آن‌هم کشور اسلامی به‌نام جمهوری اسلامی ایران، که در میان پنجاه‌ و چند کشور اسلامی جلودار حمایت از فلسطین و قیام مردم فلسطین علیه اسرائیل می‌باشد، شماری از مردمش در سردادن شعار در حمایت از فلسطین هم دچار تعلل شوند و از آن عجیب‌تر آن‌که همان مردم به‌جای شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، شعارهای مرگ بر روسیه و مرگ بر چین بگویند.

ممکن است که در برخی از کشورهای اسلامی مردم اجازه تظاهرات و راه‌پیمایی روز قدس را نداشته باشند، ممکن است که در برخی از کشورهای اسلامی، شمار اندکی از مردمشان حاضر شوند در تظاهرات روز قدس شرکت کنند. همه این‌ها ممکن است اما از آنچه‌که غیر ممکن است آن ‌است که در یک کشور اسلامی برخی از مردمشان حاضر نشوند، در حمایت از مردم فلسطین در روز قدس شعار بدهند.

اما گویا این غیرممکن اتفاقاً در جامعه ما تحقق پیدا کرده و بخشی از تظاهر‌کنندگان که طرفداران جنبش سبز یا به‌تعبیری دیگر، طرفداران خاتمی، موسوی و کروبی بودند، حاضر نشدند به‌طرفداری از فلسطینی‌ها شعار دهند. اتفاقاً آنان حاضر نشدند به‌طرفداری از حزب‌الله لبنان هم شعار دهند!

حاجت به گفتن نیست که این پدیده آنچنان غریب و شگفت‌انگیز می‌نمود که جملگی خبرگزاری‌های خارجی آن‌را منعکس کردند، تا جایی‌که آنها در گزارش‌های‌شان آورده‌اند: «شعاری که راهپیمایان می‌دادند، عجیب بود: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران».

سوال مهمی که در اینجا مطرح می‌شود آن‌است که آیا به‌راستی طرفداران جنبش سبز حاضر به طرفداری از فلسطینی‌ها نیستند؟ آیا به‌راستی طرفداران جنبش سبز حاضر به حمایت از شیعیان لبنان و حزب‌الله نیستند؟

واقعیت آن‌است که این‌گونه نیست. اگر حتی ملاحظات دیگر، همچون اشتراک دینی و غیره را هم در نظر نگیریم، صرفاً از باب این‌که مبارزه فلسطینی ‌ها مبارزه‌ای رهایی‌بخش و علیه ظلم و بیداد اسرائیلی‌ها می‌باشد، مبارزه مردمی است که حکومت اسرائیل از هیچ سرکوبی علیه‌شان فروگذار نکرده‌، مبارزه‌ای برای به‌دست آوردن حق حاکمیت افراد بر سرنوشت خویش می‌باشد، مبارزه‌ای برای تحقق حقوق مدنی و شهروندی می‌باشد که اسرائیلی‌ها از آن دریغ کرده‌اند، حرکت آنان اتفاقاً برای جنبش سبز کاملاً محسوس و ملموس است.

مگر خود جنبش سبز به‌دنبال چیست؟ مگر خود جنبش سبز به‌دنبال چیزی به‌جز تامین حقوق شهروندی و حاکمیت قانون است؟ 

بنابراین همانند همه جنبش‌های دموکراتیک و آزادی‌خواهانه، در اساس یک پیوند آرمانی مشترک میان جنبش سبز و جنبش فلسطینی‌ها وجود دارد. دست‌کم از این بابت جنبش سبز نمی‌تواند نسبت به فلسطینی‌ها و انتفاضه‌شان خصومتی داشته باشد. بنابراین برای یافتن علت آنچه‌که به عدم حمایت «سبز»ها از فلسطینی‌ها تعبیر شده، بایستی به دنبال دلایل دیگری بود.

به‌گمان راقم این سطور دو دلیل اصلی و فرعی برای این پدیده وجود دارد. دلیل اصلی باز می‌گردد به اینکه مدافع فلسطینی‌ها در ایران، خیلی مورد علاقه و ستایش جنبش سبزی‌ها نیست. فی‌الواقع مدافعین فلسطینی‌ها در ایران از اعمال هرگونه بی‌مهری و تعدی سیاسی و اجتماعی نسبت به جنبش سبز ظرف چند ماه گذشته فروگذاری نکردند. 

جنبش سبز متهم به تبانی با آمریکا و انگلستان برای ایجاد انقلاب مخملی یا کودتای مخملی گردید؛ هم‌ردیف خس و خاشاک قرار گرفت و مورد ضرب‌و شتم و انواع آزار و اذیت‌ها واقع شد؛ برخی از سرانش در دادگاه وادار به اعتراف علیه خودشان شدند و اینکه چگونه با کمک‌ خارجی‌ها می‌خواستند فتنه و آشوب به‌پا کنند؛ روزنامه‌هایشان توقیف و سایت‌هایشان فیلتر شدند، خون برخی از اعضا و طرفداران جوانش بر روی آسفالت‌ خیابان‌های تهران جاری گردید؛ برخی از اعضای جوان دیگرش در بازداشت آنچنان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که جان باختند؛ خوابگاه دانشجویی‌اش در نیمه‌های شب مورد یورش قرار گرفت و دانشجویان آنچنان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که بیش از یکصد تن از آنها به بیمارستان‌ها منتقل شدند و با گذشت سه ماه هنوز معلوم نشده که مسئولیت آن اعمال با کدام نهاد و دستگاه بود و مسئولین نظامی و انتظامی کشور اظهار بی‌اطلاعی از شناسایی مسببین آن فاجعه می‌کنند!

مسئولین با طرفداران جنبش سبز به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که آنان مشتی عناصر خود فروخته و مزدور بیگانه هستند و نه فرزندان این آب و خاک و ... طبیعی است که جنبش سبز نسبت به هرگروه و جریانی که مورد تائید و تصدیق کسانی قرار می‌گیرد که با وی آنگونه رفتار کرده‌اند، نمی‌تواند خیلی مشتاق عزت و احترام به آن گروه و جریان باشد، بالاخص وقتی در نظر بگیریم که رهبران آن گروه و جریان جزء نخستین کسانی بودند که پیروزی مخالفین جنبش سبز را تبریک و تهنیت گفته و برای‌شان موفقیت‌های چشم‌گیر و روزافزون دیگری آرزو کردند. به‌بیان دیگر، نه جنبش سبز مخالف فلسطینی‌ها است و نه لزوماً بغض و کینه‌ای علیه حزب‌الله لبنان دارد. اما از بد حادثه رهبران هردو این جریانات نزدیکان مخالفین جنبش سبز هستند. آن‌هم مخالفینی که از هیچ بی‌مهری و عداوتی نسبت به جنبش سبز دریغ نورزیدند.

شاید اگر رهبران فلسطینی و حزب‌الله، اندکی خویشتنداری و اندکی مصلحت‌اندیشی از خود نشان داده‌بودند، جایگاه‌شان در نزد مردم ایران، امروز این‌گونه نمی‌شد، شاید اگر رهبران فلسطینی و حزب‌الله اندکی هم‌دردی و همراهی با ایرانیان جنبش سبز نشان داده‌بودند، یا دست‌کم اگر مهر و محبتی به آنان ابراز نمی‌کردند، این‌گونه با مخالفین آنان رفیق گرمابه و گلستان نمی‌شدند و اندکی جانب بی‌طرفی را در پیش می‌گرفتند، امروز هزاران جوان ایرانی در روز قدس فریاد برنمی‌آوردند که «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران».

البته رهبران فلسطینی و حزب‌الله هم در وضعیت دشواری هستند، چرا که صاحبان قدرت در جنبش سبز نیستند بلکه مخالفین آنان هستند. بنابراین آنان نیز خیلی قدرت مانور ندارند. اما به‌هرحال هنر سیاست‌ورزی اتفاقاً در چنین شرایط دشوار و متضادی است که خود را نشان می‌دهد و ارائه این هنر به‌عهده رهبران فلسطینی و حزب‌الله است که بتوانند واقعیت‌های جامعه ایران را درک کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین