حسین علایی در مطلبی با عنوان”لزوم آموزش پلیس” در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: با انتشار خبر کشته شدن آقای محمد میرموسوی پس از بازداشت توسط پلیس لاهیجان که گفته میشود بر اثر کتککاری برخی از افراد پلیس رخ داده است، این سؤال در ذهن بعضی از مردم بوجود میآید که چرا هر از چند گاهی چنین اتفاقاتی رخ میدهد؟
همین چند وقت پیش هم بود که یک خانم جوان بر اثر تیراندازی پلیس به حالت کما فرو رفت و هنوز خانواده وی نگران سلامت جانش هستند. در پائیز سال ۱۴۰۱ هم همه دیدند که ماجرای مهسا امینی که در بازداشتگاه پلیس اتفاق افتاد چه بلایی بر سر کشور درآورد و علاوه بر کشته شدن تعدادی از مردم در خیابانها در اعتراض به آن ماجرا، کمحجابی خانمها گسترش یافت و تمام ارکان کشور گرفتار آن رفتار پلیس شدند.
شاید این اتفاقات مسئولین کشور را متوجه این موضوع کرده باشد که باید کارکنان نیروی انتظامی از صدر تا ذیل همگی آموزش رفتار درست با مردم و در شرایط عصبی سخت را ببینند تا با حفظ آرامش خود، موجب آرامش و آسایش جامعه نیز بشوند.
آنها حتی باید آموزش چگونگی سخن گفتن و گفتار را هم ببینند تا با نحوه سخن گفتن و با بهرهگیری از جملات زیبا و کلمات نرم، موجب تسکین مردم شوند.
خداوند به پیامبر خود میفرماید: فبما رحمت من الله لنت لهم و ان کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک.
همین چند شب پیش پیاده از خیابان پاسداران نبش اخوان عبور میکردم، دیدم خودروی پلیس مسیر مستقیم را بسته است و خودروها را وادار میکند تا از یک خیابان فرعی حرکت کرده و از کوچه بعدی خود را به خیابان اصلی برسانند، در حالی که در خیابان اصلی ترافیکی وجود نداشت ولی این اقدام پلیس موجب قفل شدن تردد در تمامی خیابانهای فرعی اطراف شده بود. جلو رفتم و با سلام به فرمانده خودروی پلیس گفتم که اگر راه را باز کنید، ترافیک برطرف میشود. او گفت برو پی کارت ما کار خودمان را بلدیم. من هم تشکر کردم و رفتم و از دور وضعیت را تماشا میکردم. پس از مدتی که خیابان اصلی هم قفل شد، خودروی پلیس مجبور شد از جلوی عبور و مرور خودروها کنار برود و اجازه دهد تا راه باز شود.
بنابراین خوبست با تغییر دولت در ایران، تغییری هم در رفتار و گفتار پلیس پدید آید و رفتار و گفتار خشونتآمیز از سوی بعضی از افراد خدوم پلیس به رفتار و گفتار تولیدکننده مهربانی تبدیل شود. باید توجه داشت که با زبان نرم میتوان مار را نیز از سوراخش بیرون کشید.