آفتابنیوز : آفتاب - فروزان آصف نخعی: تحولات جامعه امروز ايران به دنبال خود دارای عقبهای از نارضايتی است . عدم رشد اقتصادی مناسب و ادامه روند منفی رشد اقتصادی تا مرز 5/0 درصد در سال 1389، موضوعی است كه میتواند لشگر بيكاران و کسانی که از مشکلات اقتصادی بغرنجی رنج میبرند و در آینده نیز بر مشکلاتشان به شدت افزوده خواهد شد، را به صف ناراضيان پس از انتخابات پيوند دهد.
انحلال نهادهايی برنامه ريز مانند سازمان مديريت وبرنامه ريزی و برچسب غربی زدن به علم كسانی كه اقدام به تدوين برنامه چهارم كردهاند و مخالفت آشكار با برنامه چهارم؛ منجر به آن شده تا ايران درتمام شاخصها از جمله اشتغال، تورم و... سقوط كند. اصولگرايان راديكال حامل اين تفكر، قادر نيستند سهم خود را از مسايل اجتماعی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی حاضر ببينند، از اين رو همه آن چه که روِی داده را بدون درنظر گرفتن اين كه قوه مجريه در دست خودشان است، به عهده توطئههای خارجی میاندازند. اين گروه مايل است سرنوشت خود را درقوه مجريه به سرنوشت نظام و انقلاب اسلامی پيوند بزند به گونهای كه هر نوع شكست دولت، شكست نظام يا انقلاب اسلامی تلقی شود. ويژگی جنبش سبز آن بوده تا با تفكيك ميان اين دو، از يك طرف به اصلاح ناكارآمدی دولت حاكم كمك كند و از طرف ديگر به حفظ پتانسيلهای انقلاب ياری رساند. يكی از راهكارهايی كه دراين راستا جنبش سبز اتخاذ كرد، دعوت به راهپيمايی سكوت در 22 بهمن بود تا فرصت دوباره برای بازسازی اوضاع سياسی پس از انتخابات ايجاد شود . اين راهپيمايی كه محصول مشترك نيروهای موافق نظام و نيروهای موافق و مخالف دولت بود، نشان داد كه با اين جهت گيری، كماكان در حفظ ارزش های انقلاب اسلامی و گسترش آن حركت میكنند. به عبارت ديگر راهپيمايی 22 بهمن حاكی از آن است كه با توجه به دعوت آيت الله هاشمی رفسنجانی، سيد محمد خاتمی، ميرحسين موسوی و مهدی كروبی و محدود ساختن جنبش سبز در چارچوب سكوت اعتراض آميز، اين جنبش نيروی حياتی و اصلی ادامه انقلاب اسلامی و نظام در جهت اصلاح دولت بوده و استمرار آن مايه حيات و استقلال كشور است. با اين رويكرد هرنوع تفسير يكجانبه گرایانه به راهپيمايی مذكور و اتخاذ راهكارهايی كه میتواند به تشنج بيشتر منجر شود، آخرين توان حمايت ميليونی مردم از انقلاب اسلامی و نظام منبعث از آن را با تقليل به دولتی ناكارآمد مستهلك خواهد كرد. اصلاح طلبان، تكنوكراتها، و اصولگرايان ميانه رو در اين ميان نقش تعيين كننده دارند. هر يك از اين نيروها با توجه به نقش و جايگاهي كه دارند موظفند از تفسير راديكال از حمايت مردم در راهپيمايی مذكور جلوگيری به عمل بياورند. تفسير راديكال در اين ميان، تقليل حمايت مردم از انقلاب اسلامی 57 به دولت كنونی و همه سياست های آن است. ضمن آن كه هر چند هر يك از جناحهای مذكور از ميزان شركت كنندگان در راهپيمايی براساس رفتار نهادی و يا مشاركت داوطلبانه به خوبی آگاه هستند، بايد به اين بينديشند كه چگونه میتوانند راه برون رفت از بحران كنونی را يافته و از تهديد موجود به يك فرصت برسند. فرصت به اين معنا كه اقتدار اجتماعی را با اصلاح شرايط دولت درايران حفظ كرده و به سرعت تلخیهای پس از انتخابات را پشت سربگذارد. رفتار شهروندان پس از انتخابات نشان داده است كه مشروعيت انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن مهمتر از مشروعيت نهادها و مشروعيت نهادها برای ايشان با اهميت تر از مشروعيت مقامات سياسی است . ضمن آن كه رفتار انتخاباتي آنان پس از انتخابات نشان میدهد كه از يك سو معتقدند سياست، ديگر از مفهوم قديمی خود برخوردار نيست، و صرفا رقابت برای كسب مناصب نبوده بلكه رقابت برای متحول كردن تمامی يا بخش موثر جامعه است كه درمعرض محروميت قرار داشته است. اين بدان معنی است كه تحت گذار به مرحله تحول، شهروندان قادرند با تشخيص بخش هايی كه گمان میرود ناشايسته عمل میكنند با برخورد اعتراضی به مسير اصلاح كشانده تا از مرحله انقلابی اجتناب شود.
رفتار سران جنبش نيز حاكی از آن است كه حتی خواهان آن هستند كه رفتار اعتراضی به رفتار مدنی تبديل شده تا شرايط اصلاح درجامعه ايران نه درسطح دولت كه درسطح جامعه و خانواده نيز اصلاح شده و مفهوم اصلاح و تغيير درسطح دولت كه به لحاظ تاريخی دارای مخاطب است به سطح اجتماعي و كنشهای فردی ارتقاء دهد. بیترديد يكی از بزرگترين نقطههای تكاملی تاريخ انقلاب اسلامی ايران كه بايد گفت رشد واقعی محسوب میشود، در اين بخش نهفته است. درك چنين وضعيتي همواره از رفتن به مرحله خشونت آميز جلوگيری به عمل آورده و شرايط اصلاح قدرت دربخش هايی كه دچار نقصان وناكارآمدی شده مانند دولت درايران را فراهم خواهد آورد. موتور تحولات در چنين شرايطی مبنی بر تحول تدريجی واصلاح بوده و هرگونه حمايت مردم از نظام با تقليل دادن به يك جناح سياسی اشتباهی استراتژيك و قلب مفاهيم فوق است. از اين منظر صرف نظر كردن از اين مرحله تاريخی با تقليل حمايت از نظام به حمايت از دولت، به معنای استقبال از بینظمی است.