کد خبر: ۹۶۳۷
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۸۴ - ۲۲:۲۲

تحلیل علل حمله احتمالی امریکا به ایران

آفتاب‌‌نیوز : سطح تحلیل نخست: سطح تحلیل گفتمانی
نخست ببینیم اقتضای طبیعت گفتمانی یک بازیگر جهانی ( امریکا)، در شرایط کنونی چه می تواند باشد. با تاملی گذرا در ایدئولوژی حکومتی و گفتمان مسلط امریکا، می توان « دقایق» زیر را از آنان استخراج نمود:
ـ داعیه و انگیزه هژمونی جهانی؛
ـ تعریفی فرا اصلی از منابع امنیت ملی امریکا؛
ـ استراتژی فرا اصلی از منافع و امنیت ملی امریکا؛
ـ استراتژی اقدام نظامی پیش گیرانه ( تهدید و تغییر رژیم)؛
ـ منطق نظامی گری(جنگ پایان سیاست نیست)؛
ـ جهان بینی مبتنی بر دوانگاری متضاد( در طول تاریخ، انسان ها به دو دسته تقسیم شده اند: آنها که از نیکی حمایت می کنند و آنها که از پلیدی حمایت می کنند. مومنین باید علیه عوامل شیطانی و شرور اعلام جنگ نموده و اجازه ندهند آنها به مقاصد پلید خود دست یابند؛
ـ توجیه الهی ـ مذهبی قدرت ( خداوند متعال جایگاه ویژه ای برای امریکا در میان دیگر ملل در نظر گرفته است و بهترین مواهب و نعم را به مردم امریکا اعطاء کرده است)؛
ـ سویه استراتژیک یک جانبه گرایی( گشودن بندهای ضعیف چند جانبه گرایی لی لی پوت ها ( اروپا و سازمان ملل) از دست و پای گالیور)؛
ـ تقدم منافع و اهداف ملی بر مقررات بین المللی؛ ایجاد حفظ یک نظم جهانی به رهبری امریکا؛
ـ بیشینه سازی کنترل امریکا بر نظام بین المللی از طریق جلوگیری از ظهور قدرت های بزرگ و رقیب در اروپا و شرق آسیا؛
ـ بیشینه سازی کنترل بر مناطقی که از اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک برخوردارند؛
ـ از بین بردن تهدیدات بالقوه قبل از بالفعل شدن آنها به مثابه یک هدف استراتژیک؛
ـ ناسیونالیسم گرایی افراطی و لیبرال دموکراسی مبتنی بر اقتصاد بازار به مثابه ایدئولوژی؛
ـ سیاست خارجی کاملا معطوف و ناظر بر مکتب جکسونیسم؛
ـ مدیریت تهدیدات خارجی؛
ـ مداخله گری برای پیش تازی و اعمال پیشوایی؛
ـ تعریف و تصویر ایران به عنوان جدی ترین تهدید در یکی از حیاتی ترین و استراتژیک ترین مناطق در گردونه منافع و امنیت ملی امریکا؛
ـ تصویر خاورمیانه به عنوان تنها منطقه نا آرام جهان در نقشه استراتژیک امریکا؛
ـ تعریف این کشور ( ایران) به عنوان یکی از محورهای شرارت؛ و اخیرا به عنوان پایگاه استبداد؛
ـ ممکن و مطلوب دانستن ایجاد تغییراتی اساسی در وضعیت ژنوپولتیک خاورمیانه؛
ـ اولویت مبارزه با تروریسم و ممانعت از دست یابی دولت ها و گروه های غیر دولتی مخالف امریکا به سلاح های هسته ای؛
ـ تعهد به تضمین امنیت اسرائیل به هر قیمت و جلوگیری از افزایش تهدیدات ایران علیه اسرائیل؛ و اساسا با حمایت از اسرائیل می باید زمینه مذهبی لازم برای ظهور حضرت مسیح را فراهم ساخت؛
ـ اعتقاد به اینکه با اعمال نظامی علیه حکومت های اقتدارگرا و بهره گیری از جذب گسترش فرهنگ دموکراتیک در منطقه، می توان قلب و ذهن مردم خاورمیانه را به دست آورد؛ و نیز اعتقاد به اینکه امریکا قادر به شکست در برنامه دموکراتیزه کردن خاورمیانه نیست؛
ـ اعتقاد به اخلاقی و مقدس بودن ماموریت آزادی بخش امریکا در جهان؛ و اینکه خداوند بوش را برای ادای ماموریت مقدس به قدرت ریاست جمهوری امریکا رسانده است؛
ـ قرار دادن رهنامه ( دکترین) به جای ایدئولوژی برای ممانعت از تقابل ملزومات شناختی با ملزومات اعتقادی؛
ـ انگاره «خاورمیانه بزرگ» ( مقابله با دیکتاتوری، بسط و توسعه دموکراسی و آزادی و به قدرت رساندن دولت های مردم سالار و مبارزه با افراط گرایی و میان برداشتن ریشه های آن). 

سطح تحلیل دوم: سطح تحلیل رفتاری
ـ رفتاری سرشار از بی اعتقادی به روشهای سنتی برای ختثی کردن تهدیدات؛
ـ رفتاری کاملا معطوف به امنیت، منافع و اراده ملی امریکا؛
ـ تاثیر پذیری رفتاری از فشارهای توفنده لابی صهیونیستی و اپوزیسیون ایرانی؛
ـ حضور نظامی غیر محسوس در افغانستان؛ حضور در گرجستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و عراق و ایجاد حصاری پیرامون ایران؛
ـ تقدم رفتار و عمل بر اندیشه( اقدام کن، دیگران به دنبالت خواهند آمد)؛
ـ رهگشا و کارآمد بودن رفتار مداخله گرایانه امریکایی ها در سالیان اخیر. 

سطح تحلیل سوم: سطح تحلیل مقدورات استراتژیک
ـ امکان خنثی سازی و خود سازی بازیگران ملی و فر اصلی دیگر؛
ـ امکان پرداخت هزینه های کلان اقدامات استراتژیک؛
ـ امکان ایجاد ائتلافی از برخی قدرت های بزرگ جهانی؛
ـ امکان همراه کردن افکار عمومی اکثریت جامعه خود و عبور گستاخاته از افکار عمومی جهانی؛
ـ امکان عبور جسورانه از مقررات و نهادهای بین المللی؛
ـ امکان تنگ تر کردن محاصره ایران توسط کشورهای همسایه و غیر دوست از رهگذر تکمیل کریدور افغانستان ـ چین؛
ـ امکان بهره وری از امکانات و مقدورات داخلی و خارجی طیف های مختلف اپوزیسیون ایرانی و افکار عمومی بخش موثری از جامعه ایرانی؛
ـ استفاده از شرایط ویژه افغانستان و عراق برای ترتیب دادن یک تهاجم همه جانبه به ایران. 

سطح تحلیل چهارم: سطح تحلیل محدودیت های استراتژیک
ـ بحران های محتمل اقتصادی ( عمدتا ناشی از هزینه های انبوه نظامی) در سال های آینده؛
ـ پیش بینی ناپذیری رفتاری ( عکس العملی) ایران؛
ـ هزینه جدی عبور از اراده دول و ملل مختلف، افکار عمومی جهانی و سازمان های بین المللی برای ورود به جنگ با ایران؛
ـ تشدید تشنجات و اقدامات ضد امریکایی در منطقه؛
ـ بحران بین المللی سوخت( با قطع احتمالی جریان صدور نفت)؛
ـ مخالفت با اتحادیه اروپا و سازمان ملل؛
ـ طولانی شدن بحران در عراق، کند شدن رشد اقتصادی امریکا و فراهم شدن زمینه برای اروپا و ژاپن برای کاهش فاصله و با تنها ابر قدرت جهان؛
ـ فقدان بهانه جدی( با شفاف ارزیابی شدن فعالیت های هسته ای ایران)؛
ـ محدودیت های روانی و رفتاری ناشی از طبیعت و اقتضای دور دوم ریاست جمهوری؛
ـ شکل گیری نوعی بی نظمی نوین جهانی از رهگذر همکاری و نزدیکی بیشتر اروپا به چین انگلیس به اروپا و گرایش ژاپن به یک« کشور متعارف» بودن. 

سطح تحلیل پنجم: سطح تحلیل اقدام محتمل
اکنون سوال این است که اقتضای کلی( سلبی و ایجابی) شرایط فوق، برای اقدام آتی امریکا در مورد ایران چه خواهد بود؟ پرسش دومی که بلافاصله بعد از پرسش نخست ذهن ما را به خود مشغول می کند، این است که در این شرایط، چه گزینه هایی فراروی تصمیم سازان و تدبیر پردازان ایرانی قرار دارد؟ 

پاسخ امریکا
 دقایق فوق به ما می گویند که: امریکا تردیدی در حل اصولی و بنیادی و همه جانبه مشکل خاورمیانه و به تبع، تهدید ایران نخواهد کرد؛
-این اقدام (حل اصولی مشکل خاورمیانه)، از رهگذر در انداختن یک استراتژیک تلفیقی ـ ترکیبی‌( سخت افزاری و در عین حال، نرم افزاری) تحقق خواهد یافت؛
-در پرتو این هدف استراتژی و نیز با لحاظ شرایط پیچیده و حساس منطقه ای و جهانی کنونی، امریکا جنگ تمام عیار با ایران را به عنوان برترین استراتژی خود انتخاب نخواهد کرد. به بیان دیگر، عقلایی ترین و محتمل ترین گزینه پیشاروی امریکا، مبادرت به مجموعه ای از اقدامات روانی، دیپلماتیک، حقوقی، اقتصادی و تشدید تعارضات درونی( به شدتی به مراتب افزون تر از قبل) علیه ایران خواهد بود که در ضمن گزینه جنگ محدود را نیز در خود لحاظ دارد. 

-از آنجا که در شرایط کنونی، امکان مقابله نظامی( در یک جنگ متعارف) با امریکا برای ایران منتفی است؛
-افکار عمومی جامعه ایرانی( حداقل در گستره وسیعی) امادگی ورود به جنگی تمام عیار با امریکا را ندارند؛
ـ استعداد و توان اقتصادی کشور برای ورود به چنین جنگی بسیار ناچیز است؛
امکان ایجاد ائتلاف و اتحاد منطقه ای و بین المللی علیه متجاوز برای ایران متصور نیست؛
ـ امکان اتکاء و اعتماد به نقش بازدارنده سازمان های بین المللی نیز منتفی است؛
ـ امکان اتکاء به قابلیت و استعداد رسوخ پذیری فعال و مدیریت فعالانه محیط خود توسط ایران منتفی است؛
ـ امکان وارد کردن ضربه مستقیم به امریکا منتفی است و هر گونه نعرض به منافع غیر مستقیم و منطقه ای امریکا نیز بر دامه جنگ و بالمال، بر کمیت دشمنان خواهد افزود؛ لذا، به نظر می رسد که کارآمدترین استراتژی ایران برای مدیریت چنین شرایطی، ترکیبی از اقدامات زیر باشد: 

ـ تعمیق وگسترش طرح اعتماد سازی منطقه ای و بین المللی؛ ـ خلع «بهانه» کردن امریکا؛
ـ بهره بردن بهینه از شکاف های استراتژیک میان امریکا و اروپا؛
ـ بهره بردن موثر از شکاف های موجود در میان نخبگان تصمیم ساز و تدبیر پرداز امریکایی؛
ـ تلاش برای تصویر یک تهدید بسیار متفاوت با عراق در اذهان رهبران امریکایی اروپایی؛
ـ تمهید و تدبیر شرایط روانی، روحی، اقتصادی، و دفاعی لازم؛
ـ مخاطب قرار دادن افکار عمومی مردم جهان و حساس کردن آنان نسبت به اقدامات جنگ طلبانه امریکا؛
ـ تمهید و تدبیر جدی شرایط داخلی( در عرصه ها، ابعاد و ساخت های مختلف) در آستانه انتخابات و همواره کردن مسیر رقابت وانتخابات آزاد و موثر مردم؛
ـ تمهید و تدبیر مذاکره مستقیم با امریکا.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین