آفتاب: زهرا رهنورد در دومین گردهمایی طیفهای مختلف زنان افزود: خیلی خوشحالم که در چنین جمعی هستیم و خوشحالم از اینکه در این فرصت گروههای مختلف زنان از طیفهای مختلف را گردهم میبینم. شاید در طول این سه دهه زنان فرصت با همبودن را از دست دادهاند و اتفاقا به همین خاطر خیلی هم ضربه خورداند چرا که اگر ما زنان با هم بودیم نه عرصه حقوق زنان و نه قلمرو دموکراسیخواهی تا این حد آسیب میدید. مطمئن هستم که اگر بیشتر با هم بودیم کمتر ضربه میخوردیم . حالا ممکن است بگویند اگر شما زنان با هم بودید حقوق زنان ضربه نمی خورد و دیگر چه ربطی به دموکراسی خواهی پیدا می کند؟ اما من به شخصه زنان را پیشرو تاریخ و رخدادهای تاثیرگذار و سرنوشت ساز میدانم. تا آنجایی که به رشتهام مربوط می شود و به خاطر میآورم این زنان بودهاند که سفالگرهای اولیه، پارچهبافهای اولیه، صنعتگران اولیه و شیشهکاران و مادران نخست بودهاند و نه شکارچیان اولیه. زنان همیشه دستی در تولید داشتهاند و غالبا پیشرو کار و اندیشه بودند.
به گزارش برخی از سایتهای خبری، رهنورد تاکید کرد: فقدان شبکه روابط بین زنان ضربههای زیادی را به بدنه فعالیت آنها وارد کرده و از سوی دیگر نبود و فقدان حضور زنان در رخدادهای تاریخی موجب شده تا روند جریان دموکراسیخواهی و و حقوق بشر در ایران لطمه زیادی ببیند.
وی همچنین به حضور زنان در جنبش سبز و در کنار دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله معلمان، کارگران و دیگر فعالان حوزههای مدنی اشاره کرد و گفت: امیدواریم که در جنبش سبز در کنار حضور معلمان سبز ورزشکاران، کارگران این حضور فعال زنان بتواند مثمرثمر باشد.
دکتر رهنورد همچنین آرمان را به دو دسته عمومی و خصوصی تقسیم کرد و آرمانهای ملی را آن بخشی از آرمانها دانست که طبقه، قشر و جنسیت نمیشناسد و از تمامی گروهها و طبقات اجتماعی برای تحقق آن آرمانها بسیج میشوند و در طرف دیگر آرمانهای خصوصی قرار دارند که در آن بحش میتوان به خواستههای مغفول زنان پرداخت و تاریخ نشان داده که هر وقت حقوق زنان تامین نشده و به شکلی نسبت به آن تبعیض شده چرا که همیشه وقتی به تاریخ نگاه میکنم هر جا که حقوق زنان دیده نشده آن جامعه به آزادی و دموکراسی و پایداری نرسیده است.
رهنورد تاکید کرد: پروژه ناتمام دموکراسی در ایران باید با حضور قوی و همهجانبه زنان پیگیری شود. همه ما باید بتوانیم آن پروژه ناتمام را به پایان برسانیم. اینجا دیگر بحث زنان و حقوق از دسترفته آنها مطرح میشود نه به خاطر اینکه زنان بر انقلاب حقی دارند. بیشتر به آن خاطر که هر فرد آزاد و آزادهای باید در پی احقاق حقوقی باشد که به نوعی جامعه و شرایط آن را از او دریغ کرده است.
به گفته وی، حرکتهای زنان غالبا با جریان وفق و مدارا هم آواز است و به همین خاطر حق زنان است که به مطالباتشان برسند. زن به عنوان نماد لطف و زیبایی ظاهر میشود و وفق و مدارای او دو روی شخصیت زن را نشان میدهد. اما زنان در همان حال که به وفق و مدارا باور دارند به شدت و با پیگیری به دنبال رسیدن به حقوق خود هستند. زن اگرچه در نگاه عمومی جامعه شاید همان زن لطیف وشاعرانه خوب و مادر خوب و گاهی هم با صفت کلفت خانه یاد شود اما نکته قابل توجه در شخصیت زن، همه بعدی بودن شخصیت او است و اینکه با قدرت به سمت تامین خواستههای خود پیش میتازد. چنانچه میبینیم مادران صلح امروز علاوه بر دفاع از حقوق زنان حتی به دنبال مبارزه با تحریم علیه ایران است و در قالب سازمانی غیردولتی شخصیت های جهان را طرف حساب خود میداند.
رهنورد در ادامه صحبتهایش همچنین به سوگیری جامعه نسبت به لفظ فمنیسم اشاره کرد و گفت: فکر میکنم همه ما به نوعی فمنیست هستیم اما میبینیم که فمنیسم در جامعه ما بد فهمیده میشود. حرکتهای فمنیستی حرکتهای خشنی نیست بلکه فمنیسم حرکت وفق و مدارا است و میخواهد بخشی از جمعیت بشری رنج مانند سابق نبرد و اگر اینچنین رویکردی دنبال شود به نفع همه افراد جامعه است و قطعا مردها هم در کنار زنان برابر خوشبختتر میشوند.
وی همچنین تولید انگارههای مردسالارانه از سوی خود زنان را از دیگر واقعیتهای دانست که جنبش زنان با آن مواجه است و باید برای کاهش و کمرنگ کردن نشانههای آن در میان زنان اقدامی مثبت انجام دهد چرا که متاسفانه در نتیجه تربیتهای کلیشهای و سنتمحوربسیاری از گرایشهای مردسالاری از تربیت زنها نشو و نما می گیرد.
دکتر رهنورد تاکید کرد: گرایش حقوق زن جزو گرایشهای وفق و مدارا است و قطعا برای خانواده سعادتآفرین میشود و جامعهای که تبعیضخواهی از او رخت بربندد جامعهای پویا و سعادتمند و رو به پیشرفت خواهد شد.
این استاد دانشگاه در پایان به ایستادگی بر سر پیمان تغییرخواهی اشاره کرد و گفت: در هر صورت ما ایستادهایم. همه با هم هستیم. همانطور که همه سبزیها هر سال پربارتر از زمین نشات میگیرند و هیچ دانهای نیست که به زمین فرو برود و بیحاصل باشد. مولانا هم فرمودهاند که "کدام دانه فرورفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد"