میگن برای جبران هیچوقت دیر نیست؛ زندگی، محیط کار، رفاقتها و عشقهای یکطرفه هواداری به تیمها پر از مثالهای باشکوه از روزهایی است که باعث شده روزهای بد به سختی به یاد آدمها بیفتد، روزهایی که امید تنها دارایی هواداران فوتبال است در فوتبال ایران به دفعات اتفاق افتاده و جبرانهای باشکوهی را در تاریخ آن میتوان پیدا کرد.
مثالهای زیادی میتوان در این مورد زد. یکی از این روزها در خرداد سال ۸۷ اتفاق افتاد؛ همان ماهی که یکی از بهترین ماههای فوتبالی مجتبی جباری و به جرات بدترین ماه فوتبالی زندگی او هم بود.
جباری ۲۵ ساله در آن روزها یکی از بهترین هافبکهای فوتبال ایران بود؛ کسی که در روزهای بد استقلال در لیگ سال ۸۷-۸۶ یکی از انتخابهای سرمربی تیم ملی بهشمار میرفت و در خردادماه همراه تیم ملی در فیفادی در سوریه به سر میبرد. یک ماه قبلتر از آن، او لیگ را در بدترین شرایط ممکن با رتبه سیزدهمی به پایان رسانده بود؛ تیم در ۳۴ بازی ۱۳ بار مغلوب شده و ۴۳ گل خورده بود و از سوی دیگر، تفاضل گل تیم هم عدد صفر را نشان میداد.
آبیها آن سال با ناصر حجازی لیگ را شروع کردند، با فیروز کریمی ادامه دادند، در هفته آخر سرمربی نداشتند و قلعهنویی که تیم مس کرمان را در نیمفصل دوم متحول کرده بود، برای دو بازی آخر جام حذفی بهعنوان سرمربی استقلال انتخاب شد.
خط دفاعی استقلال در آن مقطع مثل این روزها در بدترین حالت ممکن بود؛ خط حمله هم محلی از اعراب نداشت و استقلال باید در نیمه نهایی در اهواز به مصاف فولاد میرفت. آنها قبل از این در ضربات پنالتی با درخشش کمنظیر طالبلو، راهآهن، ذوبآهن و تربیت یزد را از پیش رو برداشتند و هوادران خسته از نتایج بد در لیگ و بازیهای ضعیف، تنها امیدشان به جام حذفی بود.
امیر قلعهنویی که انتخاب استقلال در فصل آتی بود، خیلی زودتر به نیمکت آمد تا در جام حذفی استقلال را به قهرمانی برساند، آنها در اهواز باز هم با درخشش طالبلو فولاد را در ضربات پنالتی شکست دادند و در بازی رفت فینال در برابر پگاه گیلان با یک گل شکست خوردند، اما بازی برگشت در ۲۷ خرداد در ورزشگاه آزادی بود که آبیها و قلعهنویی امید زیادی داشتند تا بتوانند جباری را زودتر از تیم ملی به اردوی باشگاه برسانند و در اختیار داشته باشند.
هاهنگیها انجام شد، مجتبی در مسیر برگشت بود که پدرش را از دست داد، شرایط سختتر از همیشه شده بود، با هماهنگی مادرِ جباری و بهخاطر هواداران میلیونی استقلال موضوع از جباری مخفی ماند، تمام موبایلها در اردو جمع شد، نماینده استقلال در فرودگاه هم همین کار را با جباری کرد تا مجتبی بدون خبر از داغ بزرگ، ستاره فینال حذفی شود.
پاس گل کمنقص او به امیرآبادی، گل برتری و قهرمانی او در وقتهای حذفی او را مرد اول فینال کرد تا قلعهنویی در وقتهای اضافه با خیال راحت او را از زمین بازی بیرون بکشد، تشویقهای هواداران در ورزشگاه و اشاره او به تشویق منصوریان در زمان تعویض که بازی خداحافظی را برگزار میکرد، صحنه ماندگاری را در باشگاه استقلال به ثبت رساند.
از آن روز ۱۷ سال میگذرد و حالا جباری که همانند قلعهنویی شماره هشت آبیها را به تن میکرد، مسئولیت استقلال در فصل سخت ۰۴-۱۴۰۳ را برعهده گرفته است؛ آنها غیر از سه مسابقه باقی مانده در لیگ که تغییر زیادی در جایگاهشان ایجاد نمیکند، نیمه نهایی و شاید فینال جام حذفی و قهرمانی را پیش رو دارند که میتواند فرصت خوبی برای دلجویی از هوادارانشان باشد.
جباری سه بار رباط صلیبیاش پاره شد، اما در سه سال برای استقلال از اول فصل آماده بازی بود؛ استقلال در همان سه فصل سه بار قهرمان لیگ برتر شد، کسی که زودتر از همه پازلهای سخت تاکتیکی در زمین مسابقه را حل میکرد و مورد تمجید همه مربیانش از منصور پورحیدری گرفته تا منصوریان بود.
جباری پس از افتخارآفرینی در دوران بازی حالا در روزهای سختی هدایت استقلال را برعهده گرفته و بهنوعی قمار کرده تا بتواند هویت این باشگاه را زنده نگه دارد که قطعا بازنده آن جباری نیست، چون هواداران میدانند او که اهل حساب و کتاب است و با ذرهبین همه چیز را تحلیل میکند. اینبار با شماره هشت همیشگی در جایگاه شماره هشت نشسته است. جایی که حساب و کتاب معنایی ندارد و برای رسیدن به آرزوهایت پا به آن میگذاری.