آفتابنیوز : 
1- ايالات متحدهي آمريكا و اسرائيل همواره ادعا كردهاند كه ج.ا.ايران به طور مخفيانه در صدد دستيابي به سلاحهاي هستهاي است. آنان در حالي اين اتهامات را وارد كردهاند كه براي اثبات ادعاي خود نه دلايل قانعكننده ارائه كرده و نه حاضر به پذيرش ديدگاههاي كشورهاي ديگر و حتي هم پيمانان اروپايي خود شدهاند. به همين جهت سياستهاي اين دو كشور در قبال قضيهي هستهاي ايران مقبوليت جهاني نيافت و بنابراين به تنهايي و گاه با حمايت برخي متحدان استراتژيك خود در صدد انزواي ايران در سطح منطقه و حتي جهان، بر آمدند.
2- نزديكي منافع آمريكا و اسرائيل در موضوع هستهاي ايران به حديست كه گاه تشخيص تفاوت ميان آنها بسيار مشكل است. بسياري از تحليلگران معتقدند دليل اصلي فشارهاي وارده از سوي آمريكا به ايران، دشمني موجود ميان تهران و تلآويو است؛ زيرا ايران، اسرائيل را به رسميت نميشناسد و حتي در يك مقطع زماني نيز خواهان تحريم اسرائيل توسط مسلمانان بوده است. با اين همه، شواهد موجود، مؤيد نظر تحليلگران است، با ذكر اين توضيح كه آمريكا با ارتقاء سطح تهديد ايران از «منطقه» به «جهان» كوشيده است نقش تعيينكننده اسرائيل را در ايجاد تنش و خصومت عليه جمهوري اسلامي، مخفي نگه دارد و نفوذ لابيهاي صهيونيست را در رويكرد خود عليه برنامههاي هستهاي ايران، كم اهميت نشان بدهد.
3- با روي كار آمدن بوش، زمزمه «تغيير رژيم» در ايران مطرح شد. سياست آمريكا بر اين مدار قرار گرفت كه ايران را به عنوان تهديدي براي امنيت بينالمللي معرفي نمايد. در اين راستا آمريكا اميدوار بود ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي و سه كشور اروپايي همكاري نكند و بدين وسيله بهانه لازم را براي برخورد با ايران هستهاي به دست آورد. در آن مقطع، گزينه برخورد نظامي با ايران از گزينههاي جدّياي بود كه آمريكاييها آن را مورد توجه خود قرار ميدادند. در واقع آمريكا با اتكاء به قدرت بيرقيب خود در عرصه جهاني كوشيد يك استراتژي كلان چند بعدي (كه البته عناصر متضادي نيز دارا بود)، در قبال موضوع هستهاي ايران پيگيري كند. امّا اينك به نظر ميرسد (حداقل در مقطع كنوني) استراتژي مذكور مواجه با شكست شده است. اما براستي چرا آمريكا به چنين چرخشي دست يازيده است؟
4- اكنون آمريكا به خوبي واقف شده است كه هر گونه اقدام نظامي عليه ايران، مشكلات پيش روي آمريكا را در منطقه، آن هم در چنين شرايط حساسي، افزايش خواهد داد و حتي باعث مخالفت متحدان او خواهد شد. حوادث يك سال گذشته در عراق نشان داد كه آمريكا نتوانسته عراق را به الگوي تهديد براي تغيير رفتار ايران تبديل كند؛ بلكه بر عكس، اتفاقات عراق به اين باور دامن زد كه آمريكا هرگز سناريوي عراق را در مورد ايران تكرار نخواهد كرد. علاوه بر اين، طي دو سال حضور آمريكا در عراق، عمليات تروريستي كاهش نيافته و بياعتمادي عراقيها نسبت به آمريكا و اهداف پنهاني آن افزايش يافته است. چشمانداز برقراري ثبات و امنيت در عراق آينده با توجه به شرايط كنوني، چندان اميدوار كننده نيست و در صورت ادامه شرايط موجود، آمريكا ناگزير بايد از قدرت و نفوذ ايران در بهبود اوضاع عراق و حتي برقراري امنيت و ثبات در منطقه بهره گيرد.
5- استفاده از مفهوم «پايگاههاي استبداد» در سخنراني خانم رايس در كنگره و استفاده بوش از همين عبارت در مراسم تحليف دور دوم رياست جمهوري خود، آشكارا نشان از آن دارد كه نومحافظهكاران در قراردادن ايران، عراق و كره شمالي در محور مشتركي به نام محور شرارت دچار خطا شدهاند. از نظر نومحافظهكاران سلاحهاي كشتار جمعي اصليترين وجه اشتراك اين سه كشور بود، امّا اكنون كه سلاح هستهاي در عراق يافت نشده و ايران نيز اعلام كرده كه به دنبال سلاح هستهاي نيست، آمريكا ناگزير بايد در رويكرد خود نسبت به موضوع هستهاي ايران تغييراتي ايجاد نمايد.
6- الزاماً همه قدرتهاي بزرگ، ايران هستهاي را تهديدي براي منافع و امنيت خود نميدانند و در مورد خطرات ناشي از دستيابي ايران به فن آوري هستهاي با آمريكا هم رأي نيستند و كشورهايي مانند اعضاي اتحاديه اروپا، روسيه و چين نميتوانند منافع اقتصادي ناشي از همكاري هستهاي خود با ايران را ناديده بگيرند. از طرفي بسياري از اين كشورها نير واقفند كه آمريكا به خاطر نفوذ لابي يهوي در نظام تصميمگيري اين كشور در مورد توانايي هستهاي ايران اغراق ميكنند.
7- خواست و اراده ملي ايرانيان در دستيبابي به فنآوري هستهاي صلحآميز، كنش جديدي بود كه وارد عرصه سياست و امنيت گرديد و كمكم تأثيرات خود را بروز داد. اكنون طراح حمله اسرائيل به تأسيسات هستهاي عراق در اظهارات صريحي با عقبنشيني محسوس از تهديدات قبلي اسرائيل دربارهي حمله به تأسيسات هستهاي ايران ميگويد: «فنآوري هستهاي هم اكنون در ايران به يك خواسته ملي تبديل شده و اين خواسته با يك حمله نظامي از بين نميرود»
8- يك نگراني ديگر آمريكا و اسرائيل در قبال برنامه هستهاي ايران، ترس از زير سؤال رفتن برنامه هستهاي اسرائيل به خاطر مطرحشدن بحثهاي حقوقي پيرامون برنامه هستهاي ايران است. اسرائيل داراي انحصار هستهاي در منطقه است و برخورد دوگانه آمريكا با موضوع هستهاي ايران و اسرائيل (و در سطح كلانتر اسرائيل و ساير كشورهاي خاورميانه) ميتواند آمريكا را با تهديد بيشتري مواجه سازد. اسرائيل سالهاست به كمك غرب و مخصوصاً فرانسه به سلاح هستهاي دسترسي پيدا كرده است و دليل آن را تهديدات امنيتي اعراب ميداند. سياست ابهام هستهاي اسرائيل به اين كشور امكان داده است تا به پيشرفتهترين سلاحهاي آمريكايي جهت دفاع از خود دست يابد، بنابراين دامن زدهشدن به پرونده هستهاي ايران، ميتواند فشار به اسرائيل براي پيوستن به NPT را تشديد كند و اين چيزي نيست كه آمريكا خواهان آن باشد.
به گمان من، ديپلماسي هستهاي ايران توانسته با درايت و تحمل، اندكاندك چرخشهاي لازم را در مواضع كانونهاي تهديد كشور، پديد آورد. با اين حال من معتقدم كه تنها تداوم درايتها و پشتيبانيهاست كه ما را برنده نهايي اين مسابقه حساس و پرخطر خواهد ساخت.