کد خبر: ۱۲۲۸۷
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۲:۱۶

در بيان رابطه آزادى و عدالت

آفتاب‌‌نیوز : معناى ديگر اين سخن آن است كه در غياب آزادى در جامعه عدالت نيز ديرى نخواهد پاييد و در چنين جامعه اى عدالت در بهترين حالت خود چيزى جز ظلم بالسويه نخواهد بود. در همين كتاب نيز دو تفكر مخالف آزادى را كه با شعار برقرارى عدالت و عدم نياز جوامع بشرى به آزادى پاى به عرصه انديشه نهادند، نام مى برد. تفكرات افلاطونى و ماركسيسم كه هر كدام به نوعى مدعاى برقرارى جامعه آرمانى را براى بشر داشتند، جامعه اى بى نياز از آزادى اما سرشار از عدالت اقتصادى و عدالت اجتماعى. اما ديديم كه از دل تفكرات افلاطونى نظام هاى فاشيستى برخاست و از دل تفكرات ماركسيستى نيز نظام هايى همچون بلوك شرق سابق كه در آنها نه نشانى از آزادى هويدا بود و نه نشانى از عدالت. دليل اين امر نيز به خوبى روشن است. در جامعه اى كه آزادى بيان انديشه و نقد انديشه حاكم نباشد چه تضمينى براى اجراى عدالت از سوى حاكمان وجود دارد. به ديگر سخن چه دليلى وجود دارد كه در چنين جامعه اى حاكمان تنها به شعار عدالت خواهى بسنده كرده اما در عمل روش ديگرى پيشه نسازند.

 در چنين جوامعى حاكمان به جاى آنكه نظارت مردمى را طالب باشند، اعتماد مردمى را خواهانند. اما تجربه بشرى (به خصوص در مورد حكومت هاى بلوك شرق سابق) دال بر آن است كه اولين چيزى كه در پاى اينگونه حكومت ها قربانى مى شود همانا عدالت است. حكومتى كه از سلامت خود اطمينان داشته باشد نه تنها از نظارت مردم بر عملكرد خود در قالب احزاب و روزنامه هاى آزاد بيمى نخواهد داشت بلكه از اين امر استقبال نيز خواهد كرد. اما حكومت هايى كه از عدالت جويى تنها به شعار بسنده مى كنند و قصد آنان نه بسط عدالت ورزى بلكه فريب توده هاى مردم است، قطعاً مفهوم عدالت را در برابر آزادى قرار خواهند داد و از ميان اين دو مفهوم نيز به قصد قرب به عدالت، آزادى را غريب رها خواهند ساخت. بدون توجه به آنكه اگر مفهوم عدالت ادارى حق مردم است، پس اولين حق مردم نيز همانا حق نظارت بر عملكرد حاكمانى است كه توسط مردم بر اريكه قدرت تكيه زده اند و اين امر تنها با ارج نهادن به مفهوم آزادى در بيان و نقد انديشه حاكمان ميسر خواهد بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین