کد خبر: ۱۰۲۴۷۰
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۹
جوانان و اشتغال

باید به فکر اداره جامعه بود؛ تفکر اداره ذهنیت‌ها، جز خسارت چیزی به‌دست نخواهد داد

سرمقاله مردمسالاری
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب - میرزابابا مطهری‌نژاد: جوانان، اشتغال، اوقات فراغت، ازدواج، تبادل فرهنگی محیط و جوان و تعریف رابطه فرهنگ اعتقادی، فرهنگ انقلابی و فرهنگ علمی و تکنیکی و رابطه اشتغال، اقتصاد و خدمات و فلسفه این رابطه‌ها از جمله مسائل مهم جامعه امروز ماست که باید تعاریف و روش‌های تعریف شده‌ای برای آنها داشته باشیم. مثلا در حوزه فرهنگ همانطور که اگر فرد رابطه پیوند خود را با حوزه زیستی از دست بدهد، یعنی از هوا استفاده نکند، از غذا استفاده نکند، از پوشاک و اتومبیل و مبل و صندلی و یخچال و...استفاده نکند، این فرد از لحاظ مادی مرده محسوب می‌شود. 

اگر فرد پیوند خود را با حوزه فرهنگ از دست بدهد و در برابر مسائل فرهنگی جامعه خود کنش و واکنش نداشته باشد، وجود و عدم وجود کتاب، مسجد، فیلم و تاتر و موسیقی،دعا و زیارتگاه و محفل اخلاقی و... برایش نا مفهوم باشد، این فرد از لحاظ فرهنگی مرده است و اگر کنش و واکنش داشته باشد، بر حسب این که نوع این کنش و واکنش چگونه باشد، جهت گیری فرهنگی او مشخص می‌شود ولی خود این کنش و واکنش نشان دهنده زنده بودن فرهنگی است.

اگر این رابطه فقط کنشی باشد بین انسان یا جامعه و واکنشی در کار نباشد این فرهنگ مادی است، ولی اگر بین انسان و جامعه و مسائل فرهنگی رابطه متقابل کنشی و واکنشی باشد و هم انسان بر فرهنگ و جامعه تاثیر بگذارد و هم جامعه و فرهنگ بر انسان موثر افتد و رابطه چند سویه شکل گرد، فرهنگ معنوی ساخته می‌شود. در چنین شرایطی جامعه بستر تبادل پیدا می‌کند و اگر فرد سخنی گفت یا رفتاری و کرداری از خود بروز داد، واکنش آنرا از افراد دیگر و جامعه دریافت می‌کند و بر اساس آن واکنش به تعدیل یا تعمیق یا تعلیق رفتار و گفتار و کردار خود می‌پردازد و همین‌طور اگر جامعه رفتار و گفتار و کرداری را در قالب سنت، اعتقاد یا الزام (اعم از قانونی یا اجتماعی) ایجاد کرد، با واکنش افراد و فرهنگ‌ها مواجه و نسبت به پایداری یا تعدیل و تعلیق آن اقدام می‌کند. در چنین جامعه‌ای هیچ‌کس متوقع نیست که در برابر گفتار و رفتار و کردار خود واکنشی نداشته باشد.

حرف اساسی در این زمینه این است که فرهنگ ارتباط دو سویه کنش و واکنش در جامعه باید جایگاه پیدا کند و همه در رویداد‌ها خود را سهیم و شریک بدانند و با ملاحظه آثار عمل خود به تصحیح و تکمیل آنها بپردازند، در این صورت به سمت بلوغ اجتماعی، بلوغ سیاسی و بلوغ فرهنگی پیش خواهیم رفت. 

در مورد اشتغال و اقتصاد و اوقات فراغت هم، چنین مسائلی وجود دارد. یکی از مسائل مهم و قابل تعمق در شرایط امروز جامعه ما، مسأله جوانان و اشتغال آنها و چگونگی سپری شدن اوقات فراغت آنهاست که اولی اقتصادی و دومی فرهنگی است. رابطه کنش واکنش بین اشتغال و اقتصاد و خدمات که در دهه 70 تعریف شده بود و در حال تعمیق بود، به‌هر علت ضربه خورد و در حال حاضر تعریف شده نیست. از یک طرف با افزایش تقاضا برای آموزش عالی مواجهیم و از سوی دیگر هیچ فکری برای تغییر سطوح اشتغال و تعالی کیفی آن نکرده‌ایم. مثلا اگر به‌اندازه کافی تحصیل‌کرده دانشگاهی در زمینه الکترونیک داریم، که داریم، استفاده از نیروهای تجربی در مشاغل تصدی گری الکترونیک مثل نصب و نگهداری و نوسازی وسائل گسترده الکترونیکی که نتیجه آن کیفیت پائین خدمات و استهلاک بالا و بهره وری نازل است، چه معنایی دارد؟ چرا فارغ‌التحصیل الکترونیک دانشگاهی فقط به اشتغال دولتی چشم دوخته و بازار وسیع اشتغال اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی فراروی خود را مورد توجه قرار نمی‌دهد؟

چون؛ اولا برایش تعریف نشده، ثانیا هویت شغلی متناسب با درجه تحصیلی‌اش در آن نمی‌یابد، ثالثا حمایت نمی‌شود و ... قبل از پیروزی انقلاب اسلامی منابع کشور صرف امور زیر بنایی و سرمایه‌گذاری برای ایجاد و توسعه اشتغال نمی‌شد و اکثر منابع کشور صرف کار‌های خاص می‌شد یا به یارانه (سوبسید) برای واردات مواد مصرفی اختصاص می‌یافت، در چنین شرایطی سیستم بروکراسی منفی برای ایجاد اشتغال کاذب مورد توجه سیاست‌گذاران بود. عمده جوانان برای اشتغال متوجه سیستم‌های اداری و استخدامی دولتی بودند و این رویه تبدیل به یک فرهنگ شده بود و مسیر مدرسه، دانشگاه و استخدام دولتی تنها بسته مشخص و تعریف شده و شناخته شده اشتغال برای گروه کثیری از مردم بود که وارد بازار کار می‌شدند. بعد از انقلاب اسلامی و به‌ویژه بعد از جنگ تحمیلی، منابع کشور صرف امور زیر‌بنایی و توسعه آنها شد و زیر‌بناها نیز زمینه‌ساز اشتغالات تخصصی فراوان در ابعاد مختلف قرار گرفت و نیروهای آماده ورود به بازار کار به خصوص اگر صاحب تخصص بودند به این مسیر هدایت و خود در انتخاب شغل فعال می‌شدند. کارگاه‌ها، کارخانه‌ها، موسسات تولیدی خدماتی وسیعی متناسب با این بازار در حال شکل‌گیری بود و این نوع اشتغالات مورد حمایت سیاست‌گذاران قرار می‌گرفت.

به عنوان نمونه سیاست‌گذاری شد که در عینک‌سازی‌ها و عینک فروشی‌ها وجود یک یا چند متخصص اپتیک الزامی است، فارغ‌التحصیلان این رشته به راحتی جذب و محافظت می‌شدند، چون شرط تداوم فعالیت وجود چنین نیرویی بود و وجود چنین نیرویی کیفیت کار را افزایش می‌داد و افزایش کیفیت به جذب مشتری و در آمد بالاتر منتج می‌شد، فارغ‌التحصیلان اپتیک این مسیر را یکی از مسیرهای اشتغال خود می‌شناختند.

این روند به‌هر علت در دوره جدید تخریب، به‌هر علت بنگاه‌های کوچک تضعیف و به تعطیلی کشانده شدند یا تعطیل شدند! 

بنگاه‌های اقتصادی و خدماتی بزرگ در اختیار گروه‌های خاص قرار گرفته است و این بنگاه‌ها ظرفیت‌های اشتغال خود را به گروه‌های خاص بدون توجه به سیاست‌گذاری‌های عمومی اختصاص می‌دهند و این مسأله دامنه بیکاری‌ها را وسیع و عوارض ناشی از آنرا در جامعه توسعه می‌دهد. باید به فکر اداره جامعه بود؛ تفکر اداره ذهنیت‌ها به جای اداره جامعه، جز خسارت چیزی به‌دست نخواهد داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین