دیاکو عزیزی- روزی روزگاری، رقابت میان وزارتخانهها رقابتی برای پیشرفت، خدمت و افتخار ملی بود. هر وزیر تلاش میکرد تا پروژهای بزرگتر افتتاح کند، خدمتی نو ارائه دهد و گامی هرچند کوچک در مسیر توسعه کشور بردارد. اما امروز ورق برگشته است؛ رقابت همچنان ادامه دارد، اما نه برای «موفقیت»، بلکه برای «جابجایی مرزهای ضعف و ناتوانی»!
در این میدان وارونه، هر وزارتخانهای گویی در تلاش است تا در فهرست ناکارآمدترینها رکورد تازهای ثبت کند. روزگاری بانک مرکزی با رکوردشکنی دلار و آشفتگی بازار ارز، در صدر جدول ناتوانی ایستاد. تابستان که رسید، وزیر نیرو با قطعی گسترده برق و بحران آب، جایگاه نخست را تصاحب کرد. پیش از او، در حادثه بندر شهید رجایی و نابسامانیهای حملونقل، وزیر راه درخششی منفی داشت. اکنون اما جام «ضعیفترین عملکرد» در بی سامانی عجیب بازار خوراکی ها به دست وزیر جهاد کشاورزی رسیده است؛ فعلاً!
زیرا در این رقابت عجیب، مدعیان تازهای در راهاند. وزارت صنعت، معدن و تجارت با وعدههایی که تنها روی کاغذ مانده، بهزودی ممکن است رکورد تازهای در بیتدبیری برجای بگذارد. واگذاری پرحاشیه ایرانخودرو و افزایش ماهانه و بیرویه قیمت محصولاتش نیز زنگ خطری است که نشان میدهد خصوصیسازی بدون نظارت، به جای رشد رقابت و کیفیت، ممکن است در عمل به تشدید فشار اقتصادی بر مردم بینجامد.
ملت اما تماشاگر این میدان نیستند؛ قربانیانشاند. هر بار که رکورد تازهای از ضعف و بیتدبیری ثبت میشود، تورم بالا میرود، معیشت مردم سختتر میشود و امیدها رنگ میبازد. این رقابت معکوس، تنها بازندهاش مردماند و برندهای ندارد جز دشمنان این آب و خاک.
رقابت اگر برای خدمت باشد، برکت میآورد؛ اما رقابت برای ناتوانی، فقط ویرانی به جا میگذارد. کاش روزی دوباره برسد که افتخار وزیران، در کارآمدی، خلاقیت و پاسخگویی باشد، نه در توجیه، وعده و فراموشی. روزی که مردم دوباره احساس کنند دولت عملا در کنار آنهاست نه فقط در وعده و شعار!