آفتابنیوز : آفتاب- علی حیدری*: آنچه که جالب توجه و باعث نگارش این سطور شد این بود که یکی از مسئولان سازمان ثبت احوال این موضوع را "بزرگترین طرح تامین اجتماعی در تاریخ بشریت خواند" که این موضوع یا نشانگر ناآشنایی این افراد با تاریخ و با مفهوم بشریت و یا نشانگر ایناست که افراد موصوف احتمالاً نمیدانند "تامین اجتماعی" با کدام "ت" نوشته میشود.
1- سرآغاز در حالی که طبق بند "ط" ماده یک قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی (مصوب سال 1383)و از سالها پیش از این نیز، بهموجب قانون تشکیل سازمان بهزیستی کشور "حمایت از کودکان" جزو وظایف حوزه رفاه و تامین اجتماعی قلمداد شده و براساس بند "د" ماده 3 قانون صدرالذکر "تشکیل صندوقهای بیمهای مورد نیاز از قبیل "صندوق بیمه خاص حمایت از کودکان" جزو اهداف و وظایف حوزه بیمهای نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی میباشد، طرح صندوق آتیه فرزندان از سوی سازمان ثبت احوال کشور و بانک ملی ایران راهاندازی تا مبلغ یک میلیون تومان برای فرزندان متولد شده خانوارها طی سال جاری سپردهگذاری شده و این افراد بتوانند پس از رسیدن به سن قانونی از مبلغ مزبور و سودهای حاصله و مبالغی که والدین آنها بهحساب مزبور واریز نمودهاند برخوردار شوند.
آنچه که جالب توجه و باعث نگارش این سطور شد این بود که یکی از مسئولان سازمان ثبت احوال این موضوع را "بزرگترین طرح تامین اجتماعی در تاریخ بشریت خواند" که این موضوع یا نشانگر ناآشنایی این افراد با تاریخ و با مفهوم بشریت و یا نشانگر ایناست که افراد موصوف احتمالاً نمیدانند "تامین اجتماعی" با کدام "ت" نوشته میشود و جالبتر آنکه یکی از مسئولان حوزه رفاه و تامین اجتماعی، اعلام کرد که این طرح مورد تائید است و منابع آن از محل هدفمندی یارانهها قابل تخصیص میباشد و این در حالی است که نفس این طرح نوعی توزیع غیرهدفمند یارانه است و انجام آن در خارج از حیطه عمل وزارت رفاه و تامین اجتماعی مغایرت و تباین آشکاری با قانون و تجارب علمی و عملی دنیا دارد.
2- کلیات طرح: با توجه به عدم دسترسی به شرح تفصیلی طرح آتیه فرزندان و براساس مصاحبههای خبری متولیان مربوطه و سخنگوی طرح قرار است با اعتبار در نظر گرفته شده 500 میلیارد تومانی در بودجه سال جاری و براساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور، مبلغ یک میلیون تومان در حسابی که نزد بانک ملی ایران مفتوح میشود، واریز گردد. والدین نوزاد و دولت در سالهای بعد میتوانند مبالغی را بهحساب یاد شده واریز نمایند. مبالغ مزبور در اختیار بانکها و شرکتهای بیمه و سرمایهگذاری قرار میگیرد، برای حفظ ارزش و سرمایهگذاری و کودکان موصوف پس از رسیدن به سن 18 سالگـی میتوانند نسبـت به بـرداشت مبالغ واریزی و سود حاصل از سرمایهگذاری اقدام نمایند.
در مواردی خاص و برای مواقع اضطراری نظیر بیماری و ... امکان برداشت وجود دارد، ولی نحوه اقدام و چگونگی خرج کرد آن (با توجه به عدم رسیدن فرد به سن قانونی برای برداشت از حساب و امضاء اسناد و ... ) مشخص نشده است. براساس اعلام یکی از مسئولان ثبت احوال در مقطع ابلاغیه مصوبه طرح 441000 کودک ایرانی متولد شده بودند که 5000 نفر آنان مقیم خارج از کشور بوده و 70% آنها در مناطق شهری و 30% آنها در مناطق روستایی متولد شدهاند. براساس آخرین مصاحبه تعداد متولدین مشمول این طرح از مرز 1200000 نفر گذشته است این درحالی است که اعتبار اولیه و تخصیصی در بودجه حدود 500 میلیارد تومان بوده است، به بیان دیگر این طرح در سال اول اجرا با کسری اعتبار مواجه است وبا توجه به اظهار نظرات نمایندگان و اینکه حکم مزبوریک حکم بودجه ای است و سالانه و تبدیل به قانون نشده است تا استمرار آن تضمین یابد، مشخص نیست که آیا در سالهای آتی نیز پرداخت 1000000 تومان و احیاناً بیشتر از آن به متولدین جدید و تزریق پول بهحساب متولدین سال جاری مقدور است یا خیر؟
3- ایرادات علمی طرح: در اصول تکافل و توازن اجتماعی که جزو وظایف حاکمان اسلامی قلمداد شده و در مباحث علمی حوزه رفاه و تامین اجتماعی نیز وجود دارد. میبایست نقشه فقر جامعه استخراج و براساس سیستمهای اطلاعات ثبتی و عملیاتی افراد و خانوارها مورد "آزمون وسع" و "غربالگری اجتماعی و اقتصادی" قرار گرفته و با اجرای طرحهای "نیازمندیابی فعال" نسبت به شناسایی آنها اقدام و سپس بهصورت سلسله مراتبی افراد موصوف از سطح "امدادهای اجتماعی" به سطح "حمایتها و مساعدتهای اجتماعی" سوق یافته و سپس با اجرای طرحهای "توانمندسازی" و "کارگستری" خودگردان و خود اتکاء گشته و به حیطه عمل "بیمههای اجتماعی" وارد شوند. در این نگاه مسیر حرکتی یک نیازمند یا مددجو بترتیب زیر خواهد بود:
1- خط بقاء یا فلاکت (خط فقر درازکش یعنی عدم توانایی تامین کالری مورد نیاز برای زندگی که یک دلار در روز و یا دو دلار در روز تعریف شده است)
2- خط فقر (فقر نسبی و مطلق که با توجه به تغییر نوع نیازها در هرجامعهای متفاوت است، ولی شامل حداقل سرپناه موقت، لباس و غذا میشود)
3- امداد اجتماعی
4- حمایت اجتماعی
5- مساعدت اجتماعی
6- حداقل کیفیت زندگی یا حداقل معیشت و سلامت
7- بیمه های اجتماعی پایه (همگانی)
8- بیمه های اجتماعی مکمل(مازاد)
9- سپرده گذاری اجباری یا صندوقهای خاص (Captive) یا صندوقهای حسابهای انفرادی
10- سپرده گذاری اختیاری
11- سهام داری
12- خط غنا و ثروت
بهعبارت دیگری اگر فردی از بدو تولد بهلحاظ خانوادهای که در آن زندگی میکند و یا در اثر حادثهای (نظیر جنگ، زلزله، سیل، طلاق والدین، ازکارافتادگی، حادثه، فوت والدین و ...) در سطوح اولیه این سلسله مراتب باشد و یا از سطوح بالایی به سطوح پائینتر سقوط نماید، بایستی با استفاده از یک "تور یا چتر ایمنی" و از طریق طرحهای "غربالگری یا اورژانس اجتماعی" یا "نیازمندیابی فعال" مورد شناسایی واقع شده و به ترتیب "خدمات امداد اجتماعی و حمایت و مساعدت اجتماعی" را دریافت و پس از نیل به سطح "حداقل معیشت و سلامت" (حداقل کیفیت زندگی) و با "توانمندسازی و کارگستری" به آنچنان اتکاء مالی برسد، که بتواند خودش بیمهپرداز شود (پس از برخورداری رایگان از بیمههای پایه و همگانی) و سپس به سطوح اندوخته گذاری اجباری و اختیاری و درنهایت به سپردهگذاری و سرمایهگذاری خط غنا و ثروت برسد.
در طرح آتیه فرزندان، ما بطور مساوی و برابر همه افراد (حتی فرزندان ایرانی متولد در خارج از کشور و متولدین خانوارهای متمول بالای شهرها و ...) را مشمول این یارانه قرار دادهایم و از منابع هدفمندی یارانهها بصورت غیرهدفمند، رقمی را جهت سپردهگذاری بهحساب آنان واریز کردهایم. مشابه آنچه که در سهام عدالت اتفاق افتاد و به افرادی که در زیر خط فقر بودند سهام (یعنی در سطحی ماقبل خط غنا و ثروت) دادیم و برای آنکه سهام را نفروشند، آنرا وکالتی کردیم و غافل از اینکه وقتی فردی یا خانواری "کلیه" اش را برای خرج جاری خود می فروشد چگونه "سهام" را نمیفروشد؟ و اگر برایش شرایط فروش را سخت کنیم (وکالتی و ...) آنرا ارزانتر می فروشد و بدینترتیب سهام خوب از دست افرادی که با مکانیسم بورس آشنا نیستند، خارج و سهام بد برای فقرا باقی میماند و چون از فروش سهام مزبور توسط افراد به ثمن بخس بیم داشتیم بهجای واگذاری اصالتی سهام ، آنرا بهصورت وکالتی و از طریق کارگزاریهای سهام عدالت، مدیریت نمودیم که تداوم اعمال مدیریت دولتی است و اخیراً از سوی مجلس نیز مورد اشکال واقع شده است.
وحال آنکه میتوانستیم سهام واگذاری به مردم که بهطور یکسان و غیرهدفمند و فارغ از میزان نیاز و اضطرار آنان و بدون خوشهبندی آنان در دهکهای درآمدی اعطاء شده است (بهترتیبی که الان کارکنان دولت و بخشهای عمومی سهام عدالت گرفته اند، ولی کارگران که بهطور طبیعی در دهک پائینتر درآمدی نسبت به کارکنان قراردارند، هنوز سهام عدالت دریافت ننمودهاند) را برای شکلدهی صندوق بیمه اجتماعی ملی، در سطح پایه و برای تضمین حداقل معیشت و سلامت (حداقل کیفیت زندگی) زیر نظر وزارت رفاه و تامین اجتماعی اختصاص دهیم و از منابع حاصل از آن بصورت هدفمند و هدایت شده، به نیازمندان و مددجویان واقعی خدمات اجتماعی ارائه دهیم.
4- ایرادات عملی طرح: همانطور که تشریح شد از چند دهه پیش و بهموجب قانون تشکیل سازمان بهزیستی کشور(در مقاطعی وزارت بهداری و بهزیستی و وزارت رفاه اجتماعی و ...)، مسئولیت اداره امور کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و خانوارهای نیازمند (دارای پریشانیهای اقتصادی و اجتماعی والدین یا کاهش شدید درآمد و یا نقص جسمی و روانی و ...) برعهده سازمان بهزیستی کشور میباشد و پس از انقلاب نیز مجموعههایی نظیر کمیته امداد امام خمینی (ره)، بنیاد پانزده خرداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد علوی و ... به این حیطه وارد شده و برای این امر مکلف و مبعوث میباشند.
از سال 1383 وبا تصویب قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی وبه استناد احکام تشریح شده در مقدمه بحث، دولت و وزارت رفاه و تامین اجتماعی مکلف به تاسیس یک صندوق بیمهای خاص (Captive) برای حمایت از کودکان نیازمنداست و مضافاً به اینکه بهموجب اصول "نیازمندیابی فعال" و "کارگستری" و "توانمندسازی و ایجاد فرصتهای شغلی برابر" و نیز "سیاستهای یارانهای" (ماده 11 قانون مزبور) وزارت رفاه و تامین اجتماعی میبایست متکفل طرح آتیه فرزندان میگردید و اینکار را با ایجاد صندوق مزبور و به حکم قانون و یا احاله آن به یکی از مجموعههای موجود (نظیر بهزیستی و یا ...) به انجام رسانده و با منابع حاصل از هدفمندی یارانهها و بهصورت هدایت شده و مبتنیبر نیاز کودکان، نسبت به ارائه خدمات حمایتی و پوششهای بیمه اجتماعی اقدام نماید. صرف منابع مربوط به سیاستهای جبرانی، تامینی و صیانتی حاصل از هدفمندی یارانهها، از طریق ساز وکارهایی غیر از حوزه رفاه و تامین اجتماعی، خلاف قانون بوده و در تباین آشکار با تجارب علمی و عملی دنیا میباشد.
پرداخت غیرهدفمند یارانه و آنهم بهطور مساوی به فرزندان خانوارهایی که در خارج از کشور زندگی میکنند و یا جزو دهکهای بالای درآمدی میباشند، ظلمی آشکار به اقشار فرودست جامعه و برخلاف عدالت است و اتکاء صرف به اعلام سازمان ثبت احوال کشور برای بازگشایی حساب و واریز یک میلیون تومان، بدون کسب نظر حوزه رفاه و تامین اجتماعی باعث هدررفت منابع و افزایش تبعیض و بیعدالتی میشود.
5- ایرادات شکلی طرح: واریز یک میلیون تومان بابت فرزندی که تازه متولد شده، بدون توجه به شرایط خانواده وی، علاوهبر اینکه موجب برخورداری افراد غیرنیازمند از منابع یارانهای میشود، در صورتیکه والدین این بچه دچار ناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی و روحی و روانی (نظیر اعتیاد، شرارت و ...) باشند، این احتمال وجود دارد که بتوانند از منابع مزبور برای مصارفی غیر از آنچه بچه نیاز دارد (با سندسازی و تبانی و ...) بهره گیرند و از همه مهمتر درحال حاضر بسیاری از کودکان سرراهی، بیسرپرست وبدسرپرست تحت حضانت و کفالت سازمانهای بهزیستی، خیریه های عمومی و خصوصی کمیته امداد امام خمینی(ره) و حتی بصورت خیابانی وجود دارند، که توسط ثبت احوال اسمشان به بانک اعلام میشود و پول بهحساب واریز میگردد، ولیکن امکان بهره برداری از پول برای بهبود وضعیت آنان در موعد مقتضی و موقع اضطرار و استیصال فراهم نمیگردد.
به بیان دیگر بسیاری از کودکان نیازمند در کشور وجود دارند که درحال حاضر برای ارقامی کمتر از یک میلیون تومان به فساد، اعتیاد، دزدی، شرارت و ... کشیده می شوند و یا مورد هدف قاچاقچیان و تجار انسان قرار میگیرند و واریز این پول و انتظار 18ساله برای برخورداری از این منابع و سود حاصل از آن ،چندان به کار این بچهها نمیآید.
در حال حاضر از سر هر چهارراه یا میدانی که بگذری، چندین فرزند ایرانی (از شیرخواره و کودک تا نوجوان و جوان) مییابی که به فروش کبریت، CD، شیشه پاککنی و ... مشغول است و بیشتر از فرزندان تازه متولد شده خارجنشینان و ساکنین بالایشهریها نیاز به کمک و مساعدت دولت دارند. اگر خدای ناکرده این کودکان که نیازمند اورژانس و امداد اجتماعی وحمایت و مساعدت اجتماعی هستند، تاقبل از رسیدن به سن 18 سالگی در دام اعتیاد، فساد و ... قرار گیرند و یا به ورطه بدنفروشی یا تنفروشی(فروش اعضای بدن) و یا خودفروشی بیافتند. دیگر سالها بعد،این یک میلیون تومان و سودهای آن چه دردی را از آنها و جامعه و خانواده آنها دوا میکند و اصولاً سازمان ثبت احوال کشور و بانک ملی که یکی بهموجب قانون مسئول ثبت احوال سجلی مردم است و دیگری مشغول امور بانکداری دولتی هستند، چگونه میتوانند متولی یک طرح خدمات اجتماعی باشند؟
چرا بایستی وزارت رفاه و تامین اجتماعی 5 سال تعلل در اجرای احکام صریح قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی بخرج دهد و فعال با این موضوع برخورد ننماید (تشکیل "صندوق حمایت از کودکان نیازمند" حکم صریح قانون است) و حتی پس از مطرح شدن ایده نیز علیرغم داشتن سازمان بهزیستی، سازمانهای بیمه گر اجتماعی و بانک رفاه کارگران در زیرمجموعه خود با برخورد انفعالی، باعث احاله امر به یک سازمان و بانک غیر اجتماعی شود و جالبتر آنکه متعاقب اجرایی شدن این طرح، مدیرعامل بیمه مرکزی ایران از ارائه طرحی تحت عنوان "طرح بیمه تامین آتیه زندگی همگان" سخن میگوید و مطرح میکند که صنعت بیمههای تجاری کشور آماده است منابع موجود نزد بانک ملی از قبال طرح آتیه فرزندان را به چرخه بیمههای تجاری و سرمایهگذاری بیاندازد.
بهعبارت دیگر حکایت طرح آتیه فرزندان همان "نوشداروی بعد از مرگ سهراب است" و قصه آن شعر معروف استاد شهریار است که "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟" و نکته حائز اهمیت دیگر اینکه اگر این طرح بخواهـد یکسالـه اجـرا شـود و یا فقط مشمول بچه های متولد سال 1389 به بعد باشد، بایستی پرسید، حق بچههایی که در سال گذشته به دنیا آمدهاند و یا فرزندانی از این مرز و بوم که سالها پیش به دنیا آمدهاند و الان آواره کوچه و خیابان هستند، کجاست و چگونه قرار است تادیه شود و این بیعدالتی را چه کسانی پاسخ میدهند که مشمول سازمان ثبت احوال کشور، بچههای ایرانی متولد خارج از کشور که بهطور قطع و یقین جزو دهکهای بالای درآمدی ایران میباشند را مشمول این کمک دولت میداند ولی در عین حال هزاران کودک ایرانی بهصورت خیابانی زندگی میکنند و یا بعنوان کودکان کار و برخلاف قوانین کار و تامین اجتماعی در سخت ترین شرایط استثمار میشوند و صدها فرزند ایران که بخاطر فقر خانوادههایشان به مرحله فساد، اعتیاد و ... میافتند، از شمول این طرح خارج باشند.
شخصیت یک انسان در دوره تولد تا 18 سالگی ودر طی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی شکل میگیرد و چنانچه یک انسان دراین دوران بهردلیل (زلزله، سیل، طلاق یا فوت والدین، اعتیاد و شرارت والدین و... ) دچار پریشانیهای اقتصادی و اجتماعی شود، بیشترین نیاز را به کمک و مساعدت دولت دارد و اگر در طی این مدت دولت و جامعه به داد او نرسد، دیگر فرصتی برای جبران این صدمات باقی نمیماند و یک شخصیت شکل یافته و نهادینه شده پس از رسیدن به سن قانونی وارد اجتماع میشود.
در شرایط حاضر بسیاری از کودکان و نوجوانان ایرانی بخاطر فقر خانواده یا عدم دسترسی به خدمات و یا بیتوجهی خانواده (به سبب اعتیاد و شرارت والدین یا طلاق و فوت آنها) دچار محرومیت از تحصیل هستند و یا میشوند، حال اگر این یک میلیون تومان تا 18 سالگی به درد این افراد نیاید و آنها بهلحاظ بیسوادی و یا کم سوادی دچار ناهنجاریهای اجتماعی شده و یا به مهلکه فساد و اعتیاد بیافتند و در بهترین حالت محروم از فرصتهای برابر شغلی میشوند و این عقب ماندگی را تا آخر عمر به دوشش میکشند، بعدها پول حاصل از سپرده طرح آتیه فرزندان نیز به کار آنها نمیآید و به محض فرارسیدن به سن قانونی، آنرا دریافت و تباه میسازند.
حاکم اسلامی مبعوث و مکلف به اصل تکافل اجتماعی است و بایستی آحاد جامعه را در مقابل پریشانیهای اقتصادی و اجتماعی کفالت نماید و بهویژه حاکم اسلامی، کفیل و قیم عام کودکان بی سرپرست و بد سرپرست است. بهمین سبب است که در مدینه پیامبر اکرم(ص) در اولین اقدام پس از ساخت مسجد و چه بسا همزمان با آن، در مجاورت مسجد مبادرت به ساخت "صفه" مینماید و 3 نیاز اساسی که بعدها در قوانین روز حقوق بشر و رفاه و تامین اجتماعی دنیا هم بر آن تاکید شده است، یعنی "سرپناه موقت"، "لباس" و "غذای" اصحاب صفه را بر ذمه حکومت اسلامی و بیتالمال قرار میدهد.
مولا علی(ع) رسیدگی به بازماندگان دشمنان خود را نیز برعهده میگرفت. بیاد بیاوریم آن زن بیوه یکی از دشمنان مولا(ع) را که حضرت برای او آذوقه برد و هیزم تنورش را آماده کرد و کودکان یتیم دشمن را بردوش خود سوار نمود و آن زن اعرابی در همان حال نفرینش میکرد.
پس چگونه میتوان در جامعهای که بر ثروتها و منابع طبیعی سرشار نفت و گاز و معادن بیشمار و متنوع و موقعیت استراتژیک و سوقالجیشی جغرافیایی تکیه زده است، چشم را بر هزاران کودک خیابانی که در چهارراهها و میادین شهر پرسه میزنند و هزاران کودک محروم از تحصیل و دهها هزار کودک شاغل در کارگاههای زیرزمینی بست؟
نقل است که برای اجرای حد قطع ید سارق 16 شرط وجود دارد و بهنظر میرسد یکی از اصلیترین شروط اینکار بایستی وجود نرخ اشتغال کامل باشد. بهعبارت دیگر وقتی دزدی و خوردن گوشت مردار برای سدجوع مجاز است. پس در صورتی میتوان دست یک سارق را قطع کرد، که نرخ بیکاری در جامعه صفر باشد وگرنه در جامعهای با نرخ بیکاری بالا و شکاف طبقاتی فاحش چگونه میتوان فقط به اجرای حد قطع ید بسنده کرد. آیا اگر مونمایی سهوی و یا عمدی یا پوشش خاص و یا بدننمایی یک زن و یا مدل موی و پوشش یک جوان مسأله اصلی کشور است (البته جناب آقای دکتر احمدینژاد اعلام داشتند این موضوع مشکل نیست) ولی بدنفروشی (فروش کلیه و اعضای بدن) و یا تنفروشی (خودفروشی) بهخاطر فقروفلاکت فاجعه نیست. وقتی در قرآن داریم که کشتن یک انسان مثل کشتن یک جامعه است و در حدیث داریم که "الفقر واشد من القتل" و با توجه به وجود چهرههای بارز و فاحش فقر در جامعه کنونی، آیا میتوان به این نسلکشی اجتماعی رضایت داد.
درحالی که وزارت رفاه و تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان، بنیاد 15 خرداد ، بنیاد علوی و ... برای رفع فقر و فاقه و فلاکت مردم تاسیس شدهاند. چرا وزارت رفاه و تامین اجتماعی از سال 1383 تاکنون و علیرغم احکام صریح قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی، نسبت به تاسیس صندوق بیمه حمایت از کودکان نیازمند اقدام ننموده است؟
6- چه باید کرد: اگر براساس نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی، اصول "فراگیری، جامعیت و کفایت خدمات اجتماعی" با اولویت نظام بیمهای شکل گیرد و "چتر یا تور ایمنی اجتماعی" با استفاده از منابع صیانتی، جبرانی و تامینی (از محل منابع حاصل از هدفمندی یارانهها و بودجه عمومی و مشارکتهای مردمی) در جامعه گسترده شود، میتوان به محـض بـروز یک پریشانی اجتمـاعی و اقتصـادی برای یـک خانـواده و نزول فرزندان این خانوار به سطوح پائین ردهبندی اقتصادی و اجتماعی، با ارائه "خدمات امداد اجتماعی، حمایت اجتماعی و مساعدت اجتماعی"، از سقوط وی به مرحله فساد، اعتیاد و شرارت جلوگیری نمود.
برای این منظور بایستی بخشی از منابع حاصل از هدفمندی یارانهها، به سمت تشکیل یک صندوق بیمهای اجتماعی ملی (در سطح همگانی و پایه خدمات) و یا تشکیل یک "صندوق بیمه اجتماعی خاص برای حمایت از کودکان ،زنان و سالمندان نیازمند" سوق داده شود.
هر انسانی بهطور اعم و هرکودکی بهطور اخص در هر خانواده متعلق به هر دهک از جامعه، روزانه در معرض بروز پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی است که او را از خط غنا (ثروت) به سمت خط فقر (بقاء) سوق میدهد.
وقوع حوادث و بلایای طبیعی، طلاق یا اعتیاد و شرارت والدین، فرار از خانه و ... و پدیدههایی نظیر آن میتواند یک کودک متمول یا متوسط جامعه را تبدیل به یک کودک فقیر نموده و او را به طعمهای برای باندهای فساد و اعتیاد و شرارت موجود در جامعه مبدل سازد و چنانچه یک تور و چتر ایمنی و یک بسته سیاستی و خدمات اجتماعی مناسب نتواند در همان مراحل اولیه مانع از سقوط این کودک شود، امکان دارد اتفاقات ناگواری برای وی بروز یابد که دیگر قابل جبران نباشد.
حوزه | پدیدههای اجتماعی و وضعیت فرد | ردهبندی اقتصادی و اجتماعی |
| | |
بیمههای اجتماعی
حمایت اجتماعی
مساعدت اجتماعی
امداد اجتماعی | زلزله
سيل
جنگ
فوت والدين
طلاق والدين
فرار از خانه
فساد و شرارت والدين
شكست عاطفی |
خط غنا(ثروت)
(سهامدار)سرمايه گذاری سپرده گذاری اختياری سپردهگذاری اجباری صندوقهای خاص بيمههای اجتماعی مكمل (مازاد) بيمههای اجتماعی پايه (همگانی) حداقل كيفيت زندگی(سلامتومعيشت) مساعدت اجتماعی حمايت اجتماعی امداد اجتماعی خط فقر نسبی خط فقر مطلق(درازكش) خط بقا (فلاكت) |
شمای کلی فوق وضعیت یک کودک که در ردههای بالای طبقهبندی اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و پس از بروز پدیدههای نامساعد اجتماعی از سمت خط غنا به سمت خط بقا (فقر و فلاکت) کشیده میشود، را نشان میدهد. که بایستی صندوق حمایت از کودکان نیازمند و سیستم رفاه و تامین اجتماعی او را از این ورطه و حضیض فساد و تباهی به سمت اوج و قله سعادت و خوشبختی ارتقاء دهد و با اجرای طرحها نیازمندیابی فعال، اورژانس اجتماعی و غربالگری اجتماعی نسبت به شناسایی کودکان نیازمند اقدام و پس از ارائه خدمات امداد اجتماعی و حمایت اجتماعی و مساعدت اجتماعی (توانمندسازی، سازوکارهای صیانتی و جبرانی و ...) او را به سمت سطوح بالاتر ردهبندی اقتصادی و اجتماعی سوق دهد.
7- افزایش جمعیت: شاید عنوان شودکه طرح آتیه فرزندان یک مشوق افزایش جمعیت است و نه یک طرح تامین اجتماعی، که این مدعا با نوع تبلیغاتی که سازمان ثبت احوال و بانک ملی ایران برای این طرح نمودهاند، مطابقت ندارد.
متاسفانه براساس این مثل "هرآنکس که دندان دهد نان دهد" اینطور در جامعه القاء میشود که جلوگیری از افزایش جمعیت بهخاطر ترس از فقر درست نیست. درحالی که این امر نیز با توجه به نرخ بیکاری بالا، جمعیت بسیار زیاد فقرا و حاشیهنشینان، هزاران کودک خیابانی و صدها هزار کودک محروم از تحصیل و ... ، دغدغه درست و بجایی است ولیکن بایستی توجه داشت که ازدیاد فرزند بدون توجه به توانایی تربیت صحیح و تحصیل و ایجاد شغل برای او و صرفاً با اتکاء به اینکه خداوند روزیرسان است، منجر به افزایش مسلمین و دینداران نمیگردد و اساساً افزایش فرزند صالح مدنظر بوده است نه افزایش هرنوع اولادی با هر نوع اخلاق و رفتار و دین و مسلکی و سرنوشتی.
در قرآن و روایات آمده است که فرزندان خود را از ترس فقر و بیغذایی نکشید، ولی در عین حال بارها و بارها بر مسئولیت پدر و مادر برای تربیت صحیح فرزند تاکید و فرزندان را باقیات و صالحات هر انسانی دانسته است. حال اگر بپذیریم که بههر دلیلی افزایش جمعیت راهبرد نظام و دولت است بایستی لوازم و مقدمات آنرا نیز فراهم سازیم و کودکان کار (استثمار کودکان در کارگاه های زیرزمینی)، کودکان محروم از تحصیل، کودکان خیابانی و ... را از طریق ایجاد یک صندوق بیمه اجتماعی خاص مورد صیانت و حمایت قرار دهیم و نرخ بیکاری بطور اعم و بیکاری تحصیلکردگان را بطور اخص کاهش دهیم و ...، پس آنگاه میتوانیم از طرحهای تشویقی برای فرزند آوری خانوارهای ایرانی استفاده کنیم. با اطمینان از اینکه نسل آیندهای سالم، ماهر و دانش آموخته و دارای تامین و آرامش خاطر و امیدوار به آینده تحویل جامعه میدهیم.
*کارشناس تامین اجتماعی
مقاله فوق العاده ای بود.هدایتی از قم
وای به حال مردمی که سطح دانش، بینش، و نگرش شان فقط تامین قوت لایموت برای فرزندانشان است.