آفتابنیوز : آفتاب: امام صادق (ع) میفرماید: [برای شناخت نیکی و درستکاری کسی] به رکوع و سجده طولانی او نگاه نکنید. زیرا چه بسا این رکوع و سجده طولانی، چیزی است که آن شخص به آن اعتیاد پیدا کرده است. در این صورت اگر آن را ترک نماید،[به دلیل ترک عادت] وحشت زده [ و پریشان حال] گردد. اما [برای شناخت نیکی و درستکاری، به راستگویی و رعایت حقوق دیگران و ادای امانت اش نگاه کنید [و آن را معیار و ملاک قرار دهید.]
استاد سید عباس حسینی قائم مقامی در شرح این حدیث نوشت: کسی که در شرایط و فضاهایی که نوعی رفتار خاص در آنها غلبه دارد، او نیز تحت تاثیر همان فضا و شرایط عمل میکند، با اندکی دقت خواهیم دید اراده او در تسخیر و تحت تاثیر آن فضا و شرایط غالب می باشد و به همین دلیل اگراوضاع و شرایط دگرگون شود و الگوهای رفتاری دیگری غلبه نماید، رفتار این افراد نیز تغییر کرده ومتناسب با شرایط و جوّغالب عمل میکنند. چنین عملی حتی اگر بر حسب ظاهر یک عمل و رفتار دینی باشد، ولی به دلیل فقدان عنصر آگاهی و اراده هرگز نمی توان آن را عمل و رفتار مؤمنانه دانست. آگاهی و اراده فقط از یک عقل نقّاد ناشی می شود. عقلی که بتواند در محیط چالش و از میان مجموعه ای از متفاوتها و رنگارنگها، الگوی رفتاری خویش را بر گزیند و انتخاب کند.
از این روست که در روایات اهل بیت(ع) برترین اعمال را عملی دانستهاند که در برابر جوّ غالب غفلت و فراموشی از ارزشها قرار گیرد. (رک: وسائل الشیعة ج12 / ص 188 / باب استحباب اختیارالکلام ... )
قرآن کریم نیز با همین ملاک از میان همه زنان نیک تاریخ، آسیه زن فرعون را به عنوان یک الگوی برتر ایمان معرفی می کند. (رک . سوره تحریم، آیه 11)
راستگویی صرفاً یک مساله فردی نیست؛ بلکه معمولاً در نسبت با دیگران قرار دارد، و این« دیگران» چه بسا گاه شرایطی را به وجود بیاورند که راستگویی ما به ضررمان تمام شود و موجب از دست رفتن منافع و موقعیّت های مادیّ گردد. اینجاست که انسان برای راستگویی همیشه باید تصمیم بگیرد و این گونه نیست که راستگویی بتواند در انسان تبدیل به عادت و اعتیاد گردد. چرا که شرایط برای راستگویی همیشه یکسان و یکنواخت نیست. بلکه هماره متناوب و متفاوت است و همین شرایط متناوب، راستگویی ما را با چالش مواجه میسازد و این چالش، نیاز به تصمیم دارد. حال اگر راستگویی درون کسی نهادینه و تبدیل به مَلَکه شده باشد، فاصله اندیشه و تصمیم او بسیار کوتاه خواهد بود و سریع تصمیم میگیرد و عمل می کند و اگر چنین نشده باشد ممکن است در مواردی دچار دروغگویی شود و این نکته، بهطور کلّی در همه موارد رعایت حقوق دیگران صادق است.
ولی عبادات و مناسک خاص دینی به دلیل فردی بودن آنها و اینکه بر انگیزههای کاملا درونی مبتنی میباشد معمولاً با چنین چالشهای بیرونی مواجه نیستند و ممکن است به انواع آفتها و ناخالصیها آمیخته شوند بدون آنکه در ظاهر این اعمال نشانه ای ازاین آفتها و ناخالصیها دیده شود و قابل شناسایی باشد. واگر انسان، خود از درون دایماً مواظبت نکند کمترین خطر و آفتی که این عبادات و اعمال رسمی دینی را تهدید میکند، همان چیزی است که در سخن امام(ع) اشاره شده است، یعنی تبدیل شدن به عادت و شکل اعتیادی پیدا کردن! که در این صورت از روح عبادت تهی شده و فقط از پوسته و ظاهر آن برخوردار است. و نتیجه چنین عبادتی آن است که هیچ اثری در رفتار اجتماعی انسان و تعامل او با سایر انسانها ندارد. اگر اهل بازار و کسب است از انصاف و شفقت نسبت به خلق خدا بی بهره است. اگر صاحب قدرت است، نسبت به عدالت وحفظ حقوق مردم بیمبالات میباشد و...
وگرچه با شدّت هر چه تمام تر نسبت به عبادات واعمال رسمی دینی جدّی و کوشا باشد. ولی این اعمال نه تنها هیچ سودی ندارد، بلکه گاه علاوه بر اینکه موجب فریفتن و به اشتباه افتادن دیگران میگردد، خود اورا نیز به اشتباه انداخته و دچار توهم حقانیت و خود برتر بینی می سازد.به همین دلیل امام(ع)، نشانه دینداری و ایمان را صرفاً نه در عبادات و مناسک خاصّ دینی، بلکه در راستگویی و میزان تعهد و پایبندی به حقوق انسانها میداند. امّا اگر کسی در کنار پای بندی به ظواهر شرعی و عبادات دینی، به اخلاق، ارزشهای انسانی و احترام به حقوق انسانها پای بند و وفادار باشد، در این صورت میتوان باور کرد که از روح ایمان برخوردار بوده و عبادات او حقیقی است. وگرنه به فرموده امام صادق(ع)، نباید فریب ظاهر دینی و متشرّع آنان را خورد. آن حضرت در حدیث دیگری در مورد این افراد به ظاهر دیندار و متشرّع به همگان هشدار میدهند و میفرمایند: «فریب نماز و روزه آنان را نخورید.»(لا تغترّوا بصلاتهم و صیامهم\اصول کافی، باب صدق ح2)
اینکه کسی صرفاَ از نشانه دینداری در حوزه فردی برخوردار باشد نمیتوان اورا دیندار واقعی دانست و نتیجه گرفت که پس در مسؤلیت اجتماعیای که بر عهده گرفته نیز دیندار و مؤمن است. بلکه دیندارانه و مؤمنانه عمل کردن در جامعه و در مسؤلیتها و مناصب اجتماعیای که انسان بر عهده دارد شاخصهها و ملاکات خاصّ خود را دارد که به گفته امام(ع) این شاخصه همان راستگویی و رعایت حقوق دیگران است.
چه بسا کسی از نظر فردی کاملاً دیندار و مؤمن بهنظر آید ولی در حوزه اجتماعی کاملاً بیدین و بیتقوا باشد. و فقط در یک نسبت متعادل و هماهنگ بین حوزهای فردی و اجتماعی میتوان کسی را دیندار و مؤمن واقعی نامید. چنان که در حدیث دیگری ، وقتی امام صادق(ع) مشاهده کرد که دوست صمیمی او نسبت به یک انسان غیرمسلمان توهین نمود، این توهین اورا نشانه ناپارسایی و بیتقوایی اش دانست.