آفتابنیوز : آفتاب: حجاب روی تو هم روی تو است در همه حال نهان ز چشم جهانی ز بس که پیدایی
الطاف بیکران او بر همگان جاری است و اگر افاضه وجود کند، ما هستیم و گرنه، نخواهیم بود. اراده و مشیت آن یگانه مطلق، از هر جهت تعیینکننده است و به تعبیر قرآن: «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ»، هر که را خواهد ارجمند سازد و هر که را خواهد، خوار نماید. همه خیرها در دست اوست و همه راهها به او منتهی میشود و گرهگشای حقیقی کارها و امور بندگان است. او بینیاز است و ما نیازمند پس از ضروریات زندگی ماست تا از راه دعا و ارتباط قلبی، خود را معطوف او سازیم و از شرک آشکار و پنهان و یأس و باریبههرجهت بودن، دوری گزینیم.
حتم دارم که میدانید دعا در رشد و تعالی انسان، بسیار اثربخش است. رسول خدا (ص) در نیمههای شب دست نیاز به سوی خالق هستی دراز مینمود و راز دل میگفت. او در شرایطی که مشکلات اجتماعی پیش میآمد نیز از خدا طلب کمک کرده و عرض مینمود: «اللّهم لا تُشْمِتْ بِى عَدُوّاً وَ لا حاسِداً أبَداً؛ خدایا مرا مورد شماتت دشمنان و حسودان قرار نده»؛ خط سیر زندگی و سیره امام علی (ع) و فرزندان معصوم ایشان نیز همین بوده و ادعیه فراوانی که «قرآن صاعد» نامیده میشود از زبان آنان نقل شده است و دعای کمیل، مناجات شعبانیه و دعای عرفه از جمله این دعاهاست.
امام حسین (ع) در منشور عارفانه خویش در عرفات، خطاب به خداوند عرض مینماید: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك؛ چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد، آنکه تو را یافت»؛ نکته بسیار جالب و فرحبخش در موضوع دعا و استغاثه این است که خدا در قرآن فرموده است: «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ؛ ای بنده من، آیا خدا آن کسی نیست که خواسته است هر درماندهای را اگر او را بخواند، اجابت کند و گرفتاری او را برطرف سازد؟»؛ این سؤال تفهیمی و تقریری خداوند برای این است که ایمان و اخلاص بیشائبه بندگان خود را در اوج قرار دهد و از آنان دستگیری نماید و نماد اصل عزت انسان، این است که مفهوم واقعی این سؤال را درک نماید.
نمیدانم آیا در موقعیت اضطرار و درماندگی قرار گرفتهاید یا نه؟ آیا میدانید اضطرار چیست؟ و مضطر به چه کسی میگویند؟؛ از قول امام صادق (ع) نقل شده است: «مضطر حقیقی امام زمان (ارواحنا له الفداء) است». همچنان که گفتهاند: «اضطرار به حالتی میگویند که در درون انسان پدید میآید آن هنگام که هیچ وسیله و نجاتی از راه طبیعی برای حل مشکل انسان پیدا نشود. چنین حالتی اضطرار و فرد قرارگرفته در آن حالت را مضطر مینامند». لازم است انسان مضطر، تمام توجه خود را به خدا معطوف دارد. چون خدا ارحم الراحمین و پناهگاه حقیقی درماندگان است. ایمان انسان در شرایط اضطرار شکوفا میشود.
اجابت خواسته مؤمن از سوی خدا وقتی محقق میشود که او از روی اضطرار و درماندگی او را بخواند و از او استعانت بجوید. کسی از امام صادق (ع) سؤال کرد: «خدا را چگونه بیابم و بر او باور داشته باشم؟»؛ امام (ع) فرمود: «آیا تا بهحال سوار کشتی شدهای؟»، جواب داد: «بله»؛ حضرت فرمود: «اگر کشتی تو در وسط دریا شکسته شود و در همان حال، آنجا نه کشتی دیگری باشد و نه شناگری که سبب نجات تو گردد، آیا قلبت متوجه کسی میشود که قدرت نجات تو را دارا باشد و تو را از مهلکه و اضطرار نجات دهد؟»، گفت: «بله»؛ امام (ع) فرمود: «او همان خدایی است که فریادرس درماندگان است آن هم در جایی که هیچ فریادرسی نیست».
خدای مهربان در آیه «أَمَّن يُجِيب»، که دعا و شفای درد همه را در آن قرار داده است، ما را به این نکته حساس و دلپذیر توجه داده است. تقاضامندم حمل بر خودستایی نکنید، فقط میخواهم یک مطلب عینی و شاهد مثال روشنی را در این رابطه بازگو کنم و نه چیز دیگر؛ بسیاری از خوانندگان و افراد آشنا با سلیقه فکری نگارنده میدانند بنده و بسیاری از دوستان همفکرم از روز نخست، منتقد رئیس دولت بودیم، نحوه روی کار آمدن او و عملکردش در دولت برایمان مورد سؤال بود. در مجلس هفتم، به رسم وظیفه و تکلیف قانونی، منتقد و در مواردی معترض دولت محسوب میشدم. گاهی شرایط سختی را سپری میکردم که به حد اضطرار میرسید و اکثریت قاطع مسئولان نظام، مرا سرکوفت میکردند. در جلسه دیدار نمایندگان دوره هفتم خراسان بزرگ، یکی از مسئولان بلندمرتبه نظام که پدر معنوی بنده به حساب میآمد . همه چیزم بود، بهطور ناگهانی و دفعی، پشت مرا خالی کرد و بر من تاخت. او گفت: «بهخاطر مواضع شما، همه مسئولان شناختهشده و مرتبط، به من خرده میگیرند و آسایش من سلب شده است و. . .»، ایشان پاسخ مرا نیز برنتابید زیرا نقد دلسوزانه مرا که به نفع خودش و نظام بود، نخواست گوش کند. آن جلسه برایم سخت بود و اداء وظیفه قانونی کارم را به اضطرار کشانده بود.
از میان آن جمع، فقط آقای دکتر سرافراز یکی دیگر از نمایندگان مشهد، قدری مرا دلداری داد. در حالی که اشکم جاری بود به کنار ضریح مطهر امام رضا (ع) رفتم. با تلاش زیاد جمعیت را کنار زدم و از روی درماندگی سیاسی، سرم را به ضریح و شبکههای آن چسباندم و پنج مرتبه آیه شریفه «أَمَّن يُجِيب» که دعای استجابت از درماندگی است، قرائت نمودم. همان لحظه یادم آمد، مرحوم مولوی افغان میگفت: «در زمان اضطرار و گرفتاری هفت مرتبه بگویید: «سهل بفضلک یا عزیز»»، این ذکر مورد نظر آن استاد عارف را نیز تکرار کردم.
از آن روز که روزهای پیروزی و اقتدار رئیس جمهور بود، هفت سال گذشته و این زمان طولانی و سخت بر ما سپری شده است. شنیدهاید که سلطان محمود غزنوی در شب دی ـ شراب خورد جمله بر سمور گذشت. گدای کوچهنشینی پا در تنور نهاد ـ لب تنور بر آن گدای عور گذشت. به صبحدم ندا داد: «ای محمود ـ لب تنور گذشت و شب سمور گذشت»؛ پس از گذشت شب سمور و لب تنور بر ما و دولتمرد کشورمان، کم نیستند کسانی که از مظلوم مقتدر و یار دیرین امام خمینی (ره) آیتا. . . هاشمیرفسنجانی تقاضای حلالیت میکنند و از ما حامیان آن روز ایشان، تشکر مینمایند. وضع پیشآمده و فضای اعتدال کنونی به جهت صبوری منتقدین و استغاثه آنان به درگاه الهی است.
البته ما دوست داریم مشکلات کشور از راه درست و منطقی حل شود ولی شک نداریم آقایان برخوردار از قدرت و اختیارات بالای قانونی، بهتر از این میتوانستند با سرمایههای مادی و انسانی نظام برخورد کنند و رضایتمندی بیشتر مردم را سبب گردند. در هر حال، خدا حامی مظلومان بوده و هست و دعای مظلوم هیچگاه بیاثر نیست مشروط بر اینکه:
1. اعتقاد و باور قلبی و ایمان به خدا دستخوش حوادث نشود و به سستی نگراید.
2. گرفتاری به حد اضطرار برسد.
3. انسان از تمام اسباب و علل مادی ناامید گردد.
در چنین شرایطی، فراخی و گشایش از نوع دادرسی الهی (وَ یَکْشِفُ الْسُوُء) پدید میآید مریض درمان مییابد، فقیر بینیاز میشود، زندانی در بند رهایی پیدا میکند و گرفتاریها از انواع مختلف حتی گرفتاری سیاسی، مرتفع میگردد. همچنان که حضرت علی (ع) در سخن و کلام حکیمانهای در بخش حکمتهای نهجالبلاغه فرموده است: «چون سختیها به نهایت رسد، گشایش پدید آید و آن هنگام که حلقههای بلا تنگ گردد، آسایش فرا رسد».
اُفَوٍِضُ اَمْرِی اِلَی الله اِنَّ اللهُ بَصِیْرٌ بِالْعِباد