آفتابنیوز : آفتاب: مراسم بزرگداشت استاد فرزانه و معلم اخلاق پروفسور عليرضا يلدا، پدر دانش بيماريهاي عفوني با حضور جمعي از اساتيد و پزشكان دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه تهران به شب خاطره شاگردان تبديل شد.
به گزارش ايسنا، اين مراسم كه به همت نشريه «دانش روز» در شهر كتاب برگزار شد، شب خاطرهاي بود كه شاگردان استاد به بيان خاطراتي از دوران تحصيل و طبابت خود در كنار پروفسور يلدا پرداختند.
دكتر سيد مويد علويان، اولين سخنراني بود كه سهيل محمودي شاعر و مجري مراسم او را به بالاي سن دعوت كرد تا حرفهاي خود را در زبان بياورد اما رييس شوراي سياستگذاري مجله دانش روز كه به گونهاي برگزاركنندهي مراسم بود پايهگذار احترامي شد كه تمامي شاگردان استاد از آن تبعيت كردند.
علويان كه به احترام استاد يلدا ايستاده سخن مي گفت، سخنراني خود را با اين آيه شريفه آغاز كرد كه «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (آيا آنان كه ميدانند و آنان كه نميدانند با هم برابرند) و گفت: اين آيه نشان ميدهد كه بايد به مقوله دانايي توجه كرده و با جهل و خرافه و آنچه كه مقابل علم قرار گرفته است، مبارزه كنيم و از طرفي دانش و توان جامعه دراستفاده از علم را ارتقا دهيم.
اين فوق تخصص گوارش و كبد دانشگاه علوم پزشكي تهران، سرعت رشد علمي را در دنيا بسيار سريع برشمرد و افزود: ما توان رسيدن به اين سرعت رشد علمي و كم كردن فاصله خود با آن را نداريم پس بايد چارهاي بينديشم كه چاره كار اين است كه چراغ آينده خود را تاريخ قرار دهيم و ببينيم كه چه اتفاقي افتاده كه عدهاي علم توليد ميكنند و ما بايد از آن استفاده كنيم. چرا نتوانيم خود علم و دانش توليد كنيم. به نظر ميرسد مهمترين شاخصه در اين زمينه نيروي انساني است يعني عالمان و دانشمندان كه بايد آنان را ارج نهيم و اگر اين گونه باشد دانش در كشور ما مظلوم واقع نشده و به حد اعلاي خودش ميرسد.
شاگرد پدر طب بيماريهاي عفوني ايران سخنان خود را با بيان اين مطلب در خصوص استاد يلدا به پايان برد: پروفسور يلدا استاد من در دوران انترني و رزيدنتي بوده و اگر نكته و ويژگي مثبتي در من وجود دارد از تاثيرات اين استاد بزرگ بر روي من بوده است. هيچ گاه يادم نميرود كه تاكيد داشتند به ضعفا و فقرا رسيدگي ويژه كنيد و اگر كسي با لباس ژنده و پاره به مطب شما آمد بيشتر از ديگران او را احترام كنيد.
دكتر مينو محرز، سخنران بعدي مراسم هم با بيان اينكه هر روز خدا را شكر ميكنم كه شانس شاگردي استاد را در دوران انترني و رزيدنتي به من اعطا كرد، ايستاده صحبتهاي خود را ادامه داد: در تمام مدت و سالهاي شاگردي و همراهي با استاد از پروفسور يلدا اخلاق و انسانيت و رفتار با بيمار را ياد گرفتم و اميدوارم كه بتوانم اين آموزهها را به خوبي پياده كنم و به شاگردان خود نيز آموزش دهم. استاد يلدا هميشه عشق ورزيدن و عاشق بودن را به ما ياد مي داد و مي گفت زيباييهاي دنيا را ببينيد چرا فقط به بدي هوا و نكات منفي تكيه ميكنيد چرا يك گل زيبا را در همين هواي گرم 40 درجه نميبينيد. او به ما ياد مي داد كه زيباييها را ببينيم وهميشه ميگفت نايستيد! جلو برويد، علم پيشرونده است و شما هم بايد پا به پاي آن پيش رويد.
وي گفت: يادم هست در يكي از كنفرانسهاي عفوني از پيشكسوتان اين حوزه براي تجليل از آنها دعوت كرده بوديم. درواقع مدعوين كساني بودند كه عمرشان را در سل، طاعون و كنترل اين بيماريها در كشور گذرانده بودند و خودشان را فداي جامعه كرده بودند براي تجليل از آنان از پروفسور يلدا خواستيم تا صحبت كند در آنجا ايشان جملهاي زيبا بر زبان آورد كه «پيشكستون در هر عرصهاي همانند آدمهايي هستند كه در زير آكروباتبازها ايستاده و اين آكروباتها بر روي شانههاي آنها بالا رفته و به اجراي حركات خود ميپردازند». پروفسور يلدا با شانههاي قوي به ما ياد داد كه چگونه بالا برويم و به جوانان ياد بدهيم تا به بالاترين حد علم دست يابند. استاد يلدا به همه شاگردان خود ياد داد كه درخت هر چه پربارتر افتادهتر است. پروفسور يلدا به ما ياد ميداد كه حرف زدنهاي يك دانشمند بايد مستند بوده و ما بايد به دنبال اين باشيم كه تحقيقاتمان را به گونهاي صحيح ادامه دهيم تا در زمانهاي بعد بتوانيم با تجربه خودمان متدلوژي درستي را كه تدوين كردهايم به ديگران ياد دهيم.
رسولينژاد سخنران بعدي بود كه با تكرار اين كه افتخار من در تمام طول زندگيام شاگردي پروفسور يلدا بوده است گفت: در كتابها خيلي ميخوانيم كه به ديگران و سخنان آن ها احترام بگذاريم و براي مردم غمخوار و دلسوز باشيم، به حرفها و دردهايشان گوش دهيم وسعي كنيم كه آنچه در توان داريم براي آسايش و از بين بردن دردهاي مرد م به كار بريم اما در تمام اين مدت شاگردي در بخش عفوني عملا گوش دادن به حرفها و دردهاي مردم را ياد گرفتيم.
پروفسور يلدا عملا اين مسائل را كه ما تا پيش از آن به وفور در كتابها ديده بوديم به شاگردانش نشان داد، همين امروز مريضي از بخش خصوصي كه سرطان پيشرفته معده و مري داشت كه عملش باعث بروز بسياري از عوارض ناشي از عمل شده بود و پزشكان از او قطع اميد كرده بودند بدون وقت قبلي و با كمال خوش رويي مورد پذيرش استاد يلدا در بخش عفوني قرار گرفت. خانواده بيمار با استاد صحبت كردند و ديدني بود لحظهاي كه خانواده و بيماري كه تا حدود بسياري ميزان پيشرفت سرطان و مشكلات مريض خود را پذيرفته بودند با كمال آرامش از اتاق استاد بيرون آمده و با دل خوش مطب را ترك كردند.
رسولينژاد با اشاره به اينكه شاگردان پروفسور يلدا در تمام مدت ياد گرفتند كه آراسته و مرتب بر بالين مريض ظاهر شوند، ادامه داد: ما شاگردان همواره به صورت عملي ديدهايم و ياد گرفتيم كه استاد يلدا هميشه مرتب و منظم بودند و به ما نيز ميآموختند و اين نظم و ترتيب در حدي بود كه ميتوانستيم ساعتهاي خود را با حضور استاد تنظيم كنيم.
در ادامه، دكتر عمادي، عضو بنياد جهاني استاد پروفسور يلدا در دانش پزشكي كه سابقه شاگردي استاد را نيز داشته است با تقدير از شركت حاضران در اين مراسم رو به روي استاد ايستاد و گفت: پروفسور يلدا هيچ گاه شاگردان خود را دعوت نكردند اما روزي كه من رزيدنت ارشد بيمارستان بودم، بيماري به ما مراجعه كرد كه هم مشكل عفوني داشت و هم نوعي آرتروز و من به دلايلي مانند شلوغي بخش عفوني مريض را در نيمه شب به بخش ارتوپدي منتقل كردم و زماني كه استاد اين موضوع را متوجه شد به من گفت مگر بيمار توپ فوتبال است كه آن را اين گونه از اين بخش به آن بخش ميفرستي. آدم بايد مقداري انسانيت داشته باشد و در آن شب در حالي كه به زحمت جلوي گريه خودم را گرفتم اين درس بزرگ را از استاد گرفتم كه به جاي توجه به موقعيت خود و بيمارستان بايد به بيمار توجه كرد.
دكتر گتميري از شاگردان استاد و مدير روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران هم گفت: كساني كه وصف خورشيد و زيبايي هاي طبيعت را مي كنند در واقع قدرت خود را در زيباشناسي به رخ ديگران ميكشند و وصف شخصيت پروفسور يلدا هم همين گونه بود. استاد يلدا داراي صفات و ويژگيهاي بسياري مانند عالم بودن، خويشتن داري، حوصله و صبر است كه در بسياري از روايات و احاديث معصومين (ع) آمده است. ايشان اهل عمل بوده و خدا نيز به همين دليل به او اين گونه نفع رسانده است. اما در اين ميان تجليل علم وعالم از اهميت بالايي برخوردار است و همان گونه كه در روايت آمده هر كس كه ميخواهد به بهشت برود و از نعمات الهي بهره برد بايد از مسير علم گذر كند.
دكتر منصوري از ديگر شاگردان پروفسور يلدا هم به بيان خاطراتي درباره فروتني و تواضع استاد يلدا پرداخت و گفت: يادم ميآيد بيماري در بيمارستان ساسان در روزهاي عيد نوروز پذيرش شده بود و از آنجا كه استاد هيچ گاه به بيمارستانهاي خصوصي نمي رفتند، ايشان را با اصرار فراوان به آنجا بردند واستاد پس از ديدن بيمار آن را به بيمارستان دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه تهران منتقل كردند و در آنجا جسارت كرده و دو انتقاد از استاد مطرح كردم كه ايشان پذيرفت وپس از آن در هر مراسمي كه مي رفتند اين دو نكته را بيان ميكردند و مي گفتند من از منصوري اين دو را ياد گرفتم و من را شرمنده خود ميكردند.
منصوري با اشاره به برگزاري مراسم ترحيم استاد مژدهاي از پيشكستون طب عفوني در چند شب پيش ادامه داد: در آن روز پروفسور يلدا به ما گفت خوش به حال اساتيدي كه دانشجوياني كه تربيت ميكنند و فردا استاد ميشوند از استاد خود با سوادتر باشند و واي به حال استادي كه دانشجويانش و استادان تربيت يافتهاش از خودش بي سوادتر باشند.
شاگرد پروفسور يلدا با اشاره به اينكه استاد هميشه مطالب و ايدههايي را در درمان بيماريهاي عفوني مطرح مي كرد كه سالها پس از آن ها دنيا به آن دست مييافت، سخنان خود را با بيان اين ابيات پايان داد كه «دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست، گفتيم يافت مي نشود گشتهايم ما گفت آنچه يافت مي نشود آنم آرزوست»
دكتر حاج عبدالباقي ديگر سخنراني بود كه به عنوان شاگرد پروفسور يلدا به روي سن آمد و گفت: استاد يلدا براي همه شاگردانش نعمت بزرگي بود كه بركات بسياري داشت. همه مي دانيم كه عاشق ايشان هستيم. پروفسور يلدا بسيار شوخطبع بوده و ما هر روز اين سعادت را داشتيم كه به خدمت او رفته و او به ما انرژي مثبت ميداد. پروفسور يلدا هميشه به زنان احترام ميگذاشت و دانشجويان دختر و انترن ها را خطاب قرار ميداد و ميگفتند كه بايد در اين عرصهها تمرين سخنراني و تدريس كنيد. پروفسور يلدا به دليل آن كه شايد من يكي از شاگردان بد او بودم مرا دعوا كرد. چرا كه من هنگامي كه مريضي را در بخش معرفي كردم استاد از من پرسيد كه سوزني كه براي مريض استفاده كردم چند ميليمتر بود و من گفتم دقت نكردم. استاد با تعجب گفت پزشك بايد دقيق باشد تو چطور ميگويي كه من دقت نكردم و اين تنبيه استاد هميشه براي من يك درس بود و در ذهنم حك شد كه دقت براي پزشكان تا چه حد اهميت دارد.