کد خبر: ۱۶۶۱۸۳
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۰

40 سال از مرگ بزرگترین واقف تاریخ معاصر گذشت

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب: یار مهربان. این ترکیبی است که به واسطه خاطره‌ای از سال‌های دور هماره ما را به یاد «کتاب» می‌اندازد. توصیفی به یادگار مانده از کتاب کلاس اول ابتدایی و شعر عباس یمینی‌شریف در ستایش کتاب و کتاب‌خوانی که روزگاری از حفظ می‌خواندیمش. روزانه صدها و بلکه هزاران دانشجو، محقق و پژوهشگر در خانه‌ها و کتابخانه‌ها به همراهی این «یار مهربان» می‌نشینند و بر دانسته‌های خود می‌افزایند. کتابخانه‌ها از جمله مهمترین مراکز فرهنگی و تعدادشان معرف فرهنگ‌دوستی مردمان هر شهر است. در گوشه و کنار تهران نیز کتابخانه‌های فراوانی هستند که هر یک روزانه میزبان گروه کثیری از افراد علاقه‌مند به مطالعه می‌شوند و اما کمتر کسی است که از تاریخچه شکل‌گیری جایی که ساعت‌های متمادی از روزش را در آن‌ها می‌گذراند، باخبر باشد. «کتابخانه و موزه ملک» یکی از مشهورترین کتابخانه‌های پایتخت است. کتابخانه‌ای وقفی که واقف آن آرزو داشته پس از مرگش کتاب‌خوان‌ها و اهل فرهنگ را میزبان باشد. اتفاقی که اکنون افتاده است. کتابخانه ملک، دیوار به دیوار باغ ملی و مجموعه وزارت خارجه حالا محلی است برای تحقیق و پژوهش. جایی که اکنون ۴ دهه پس از درگذشت واقفش به جایگاهی مهم در میان گنجینه‌های منابع مکتوب در تهران رسیده و آرزوی واقفش را به واقعیت بدل کرده است. اما این مرد فرهنگ‌دوست که چنین یادگار ارزشمندی از خود بر جای گذاشته کیست؟

نواده تاجری که خرج سفر شاه آینده را داد

حاج حسین آقا ملک، در روز ۱۰ خردادماه ۱۲۵۰ هجری شمسی برابر با ۱۱ ربیع‌الاول سال ۱۲۸۸ هجری قمری در تهران متولد شد. خانواده‌اش اما در اصل از اهالی تبریز و مجتهدزاده بودند. پدرش مرحوم حاج محمدکاظم ملک‌التجار از بازرگانان بنام بود و پدربزرگش آقامحمدمهدی تبریزی، از دوستان نزدیک میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود و سرای امیر در بازار تهران را به احترام و نام او بنا کرد.

آقامهدی تبریزی فرزند ابوعلی و او فرزند ملا آقابابا معروف به مجتهد بود که در فقه و اصول و مخصوصاً علوم غربیه ید طولایی داشت، اما او بر خلاف نسب روحانی‌پرورش به کسوت روحانیت درنیامد، در عوض لباس جنگ پوشید و در جریان جنگ‌های ایران و روس به قشون دولتی پیوست. او در این راه تا درجه سرهنگی نیز پیش رفت. جنگ که تمام شد به کار اقتصادی پرداخت و به واسطه دوستی با میرزا تقی‌خان امیرنظام در این عرصه به سرعت پیشرفت کرد. میرزا تقی‌خان که آن زمان پیشکار ولیعهد قاجار در آذربایجان بود با مرگ محمد شاه قاجار، ۱۰۰ هزار تومان از آقامهدی قرض گرفت تا ناصرالدین میرزای ولیعهد را از تبریز به تهران بیاورد و به تخت بنشاند. چندی پس از نشستن ناصرالدین شاه بر تخت سلطنت، آقامهدی هم راهی تهران شد و در تجلیل از رشادت‌هایش در جنگ و تلاش‌هایش در عرصه تجارت، به لقب ملک‌التجار خوانده شد.

بعد از آقامهدی این لقب به فرزندش محمد کاظم رسید. فرزندی با خصوصیات متفاوت از پدر. او در جوانی به ورزش پهلوانی پرداخت و سپس وارد تجارت شد. بر خلاف پدر که جز جنگیدن علیه قوای روس نسبتی با سیاست نداشت، از همان جوانی از در سیاست وارد شد و با سیاستمداران نشست و برخاست کرد. دستی هم در ادبیات داشت و گهگاهی شعر می‌سرود.

او به واسطه دخالت در سیاست روابط خوبی با افرادی چون میرزا علی‌اصغرخان اتابک یافت و از این راه بر ثروت و ارثیه پدری افزود. محمد کاظم نیز همچون پدر بارها در مقام حمایت مالی از شاهزادگان و حاکمان وقت ظاهر شد و از جمله یکبار ۸۰ هزار تومان به شاهزاده مؤیدالدوله پسر شاهزاده حسام‌السلطنه قرض داد تا برای دریافت فرمان حکومت خراسان به ناصرالدین شاه تقدیم کند.

ملک‌التجار در بخش‌های مختلف اقتصادی فعالیت داشت که از آن جمله می‌توان به شرکت عمومی ویژه فعالیت‌های مالی و بانکی و شرکت تجارتی فارس در شیراز که در نشر اسکناس فعالیت داشت و همچنین به تأسیس راه شوسه بین آستارا و اردبیل اشاره کرد. او همچنین از مخالفان بانک شاهی به شمار می‌آمد و در نظر روس‌ها چهره مهم و تاثیرگذاری بود. کلنل کاساکوفسکی، فرمانده وقت بریگاد قزاق در ایران در خاطرات خود درباره ملک‌التجار می‌نویسد: «حاج ملک‌التجار سردسته تجار تمام تهران و سراسر آذربایجان می‌باشد و خود آذربایجانی است.»

تحصیل در مدارس قدیمه و آموختن مخفیانه زبان فرانسه

حاج حسین فرزند ارشد خانواده محمد کاظم ملک‌التجار بود و در کنار دو برادر و سه خواهرش در خانه چنین پدری در بازار بین‌الحرمین تهران پرورش یافت. پدرش هرچند مرد سیاست بود و با تجدد میانه بدی نداشت اما آن زمان منش و ریشه خانوادگی همچنان بر اوضاع زمانه می‌چربید. از همین رو بود که به مدارس جدید با دیده تردید می‌نگریست و بنابراین فرزند ارشد، حسین را برای حفظ دیانت به مدارس دارالشفاء و صدر تهران فرستاد تا به تحصیل علوم قدیمه بپردازد.

حاج حسین آقا ملک، دربارۀ دوران کودکی خود می‌گوید: «پدر ما در تربیت فرزندان بسیار سخت‌گیر بود. پیوسته از ما بازخواست می‌کرد. به شدت از او می‌ترسیدیم. در حضورش مثل یک بنده پرستنده دست به سینه می‌ایستادیم. ولو متوجه حضور ما نشده باشد، هر مدتی که طول می‌کشید منتظر می‌ماندیم تا به ما نگاه کند و اجازه جلوس بدهد. آن‌گاه دو زانو می‌نشستیم. انحراف از دو زانو نشستن مؤاخذه داشت. باید فاصله از محل نشستن پدر را رعایت می‌کردیم و به فرمایشات او گوش می‌دادیم. وقتی من و برادرم تقصیری کرده بودیم، مرحوم پدرم با‌ همان دقت در تربیت فرزندان و سخت‌گیری شدید، دستور داد دو «ارخالق» [جامه بلند، لباده‌ای که بین رویه و آستری آن پنبه می‌دوختند] بر ما بپوشانند و یک طناب دور کمر هر یک از ما ببندند. پوشیدن این ارخالق‌های ژنده و مندرس با پنبه‌هایی از لایه آستری و رویه بیرون آمده بسیار موهن بود. ما هفت یا هشت ساله بودیم. پدرم برادرم را با خود می‌کشید. دست مرا هم گرفته بود و به دکان استاد میرزا کفشدوز همسایه خانه بین‌الحرمین در بازار می‌برد و می‌گفت: شما لایق فرزندی من نیستید و باید کفشدوزی کنید. من از دستش گریختم و او دوان‌دوان به دنبالم آمد تا مرا گرفت. ولی در همین فاصله تصمیمش عوض شد و موضوع خاتمه یافت.»

حسین ملک از محضر استادانی چون حاج شیخ مسیح طالقانی، سیدمحمدعلی مازندرانی و میرشهاب‌الدین نیریزی بهره برد و در مکتب میرزا ابوالحسن‌خان جلوه، حکیم بزرگ عصر ناصری در حجره‌های مسجد شاه تربیت شد. در کنار این‌ها دور از چشم پدر مدتی نیز به مدرسه فرانسوی «آلیانس» رفت تا زبان فرانسه را بیاموزد. در آنجا بود که با کسانی چون محمدعلی فروغی، نویسنده، ادیب و نخست‌وزیر تاثیرگذار سالیان بعد، هم‌دوره و هم‌کلاس شد.

او درباره این تحصیل مخفیانه می‌گوید: «یک مورد دیگر قضیه فرانسه خواندن و نافرمانی من بود. پدرم با تعصبات شدید مذهبی تعلیم و تحصیل را جز در محدوده دروس متعارف با آن زمان مانند فقه، طب، نجوم، ادب فارسی و عربی نمی‌دانست و ما نیز به تبعیت از سلیقه او مجاز به آموزش زبان خارجی نبودیم.»

حسین از همان جوانی به آموختن، مطالعه و جمع‌آوری کتب علاقمند بود و این عشق و علاقه را تا آخر عمر حفظ کرد. پدرش ثروت انبوهی برای فرزندانش به یادگار گذاشت. از جمله دارایی‌های او، املاک وسیعی بود که در خراسان خریده بود. محمد کاظم ملک‌التجار دوره‌ای اداره املاک خراسان را برعهده داشت و در این ماموریت حسین دستیار پدرش بود. سفر به خراسان نخستین جرقه‌های علاقه او به فرهنگ ایرانی را موجب شد و از همان زمان با تکیه بر ثروت خانوادگی و تمکن مالی که داشت، جمع‌آوری کتب ارزشمند را آغاز کرد. حسین در آنجا به راهنمایی یکی از دوستان پدرش با بخشی از آثار تاریخی و نفیسی که تحت نظر حرم رضوی نگهداری می‌شد، آشنا شد و بعد‌ها هنگامی که ۲۸ ساله بود، در نیشابور نسخه‌ای از دیوان «ابن یمین فریومدی» شاعر سده ششم هجری را بدست آورد. آنچنان که خود گفته است در همان زمان بود که ایده تاسیس یک کتابخانه مملو از کتب خطی و نفیس در ذهنش تقویت شد.

کتابخانه‌ای که وقف شد

کتابخانه ملک که از حدود سال ۱۲۷۸ شمسی آجرهای نخست بنایش گذاشته شد، ابتدا در مشهد بود و سپس به خانه پدری او در تهران منتقل شد. او در روز ۶ آبان ۱۳۱۶ این کتابخانه را وقف کرد. بر اساس وقف‌نامه شماره ۷۹۷۶- ۱۳۱۶/۸/۶ که در دفتر اسناد رسمی شماره ۷۷ حوزه تهران ثبت شد، حسین‌آقا ملک خانه اجدادی خود در بازار بین‌الحرمین تهران را به همراه تمام اثاثیه و کتاب‌های موجود در آن، وقف آستان امام رضا (ع) کرد تا «شعبه‌ای از کتابخانه مقدسه رضویه باشد» و «کافه و عامه افراد سکنه ایران بدون رعایت ملیت حق استفاده داشته [باشند.]»

آنچه وقف شد علاوه بر هزاران نسخه خطی نفیس یا چاپ سنگی شامل فرش‌ها، لوستر‌ها، مبلمان و تابلوهای نقاشی بود که او به عنوان لوازم و تجملات زندگی شخصی از آن‌ها استفاده می‌کرد. مجموعه‌ای از تمبرها، سکه‌ها، آثار لاکی و برخی تابلوهای نقاشی مرحوم کمال‌الملک و نقاشان معروف جهان از دیگر بخش‌های وقف شده در این خانه بود. این آثار ابتدا در قالب کتابخانه به نمایش درآمدند و بعدها هسته اولیه «موزه ملک» را شکل دادند.

حاج حسین ملک در وقف‌نامه کتابخانه، تولیت موقوفه را به خود اختصاص داده و پس از مرگ به نایب‌التولیه آستان قدس رضوی سپرده است. نظارت بر اجرای وقف‌نامه با دو تن از فرزندانش به نام‌های بانو عزت ملک و مرحومه فلورت خانم و مدعی‌العموم دیوان عالی تمیز [دادستان کل کشور در تشکیلات امروزی قوه قضائیه] است. این نظارت پس از دختران او با فرزندانشان «با تقدم طبقه سابقه بر لاحقه و تقدم ذکور هر طبقه بر اناث» خواهد بود. طبق وقف‌نامه، کتابخانه ملی ملک همه روزه به جز تعطیلات برای استفاده عموم باز است، اما «بیرون دادن و بردن کتاب» ممنوع است و کتاب‌ها باید در محل کتابخانه و طبق آداب مترتب بر آن مطالعه شوند.

ملک اموال زیادی را وقف کتابخانه کرد تا پس از مرگش درآمدی برای توسعه کمی و کیفی آن فراهم باشد. او در ۲۹ تیر۱۳۲۳ قطعه زمین بزرگی را در باغ ملی تهران برای ساختمان جدید کتابخانه و موزه وقف کرد. او همچنین در دو نوبت در سال‌های ۱۳۲۵ و ۱۳۳۰ املاک و مستغلات دیگری را وقف آستان قدس رضوی کرد و درآمدشان را به کتابخانه اختصاص داد. املاک وقفی در سال ۱۳۳۰ شامل ۲۰ قطعه زمین بزرگ کشاورزی در خراسان و تعداد زیادی دکان در بازار تهران بود. ساخت مدرسه زرین ملک در چناران در سال ۱۳۳۸شمسی، ساخت درمانگاهی واقع در باغ حاج نصیر چناران، ساخت درمانگاهی واقع در باغ سجادیه تربت جام، احداث حمام، رختشوی‌خانه و زورخانه در محله حاج نصیر چناران از دیگر فعالیت‌های عام‌المنفعه حاج حسین ملک است که به واسطه کثرت موقوفاتش، او را «بزرگترین واقف تاریخ معاصر ایران» می‌دانند. وسعت موقوفات ملک تا حدی است که آستان قدس رضوی اداره‌ای مجزا به نام «اداره موقوفات ملک» دارد. از دیگر کارهای خیریه او اختصاص دو میلیون متر مربع زمین جهت ساخت خانه برای فرهنگیان و واگذاری چند ده هزار متر زمین برای پارک «وکیل‌آباد» در مشهد است.

درگذشت ملک، انتقال تولیت به آستان قدس و جابجایی کتابخانه

حاج حسین‌آقا ملک سرانجام در چهارم اَمُرداد ماه ۱۳۵۱ در سن ۱۰۱ سالگی در تهران درگذشت. او را پس از وفات به مشهد منتقل کردند و در غرفه شرقی دارالحفاظ حرم مطهر رضوی در نزدیکی پدرش به خاک سپردند. مرحوم احمد گلچین معانی، متخلص به گلچین شاعر و پژوهشگر مشهدی‌الاصل درباره تاریخ وفات حسین‌آقا ملک سروده است:
از پس صد سال برفت آنکه بود/ در صفِ نیکانِ جهـان، منسلک
سالِ وفات و سـنۀ عمر اوست/ بانی خیرات، حسـین ملک..

با درگذشت او بر اساس وقف‌نامه، کتابخانه موقوفه در اختیار آستان قدس رضوی قرار گرفت. کتابخانه و موزه ملی ملک تا سال ۱۳۷۵ در خانه قدیمی ملک در بازار بین‌الحرمین تهران برپا بود، اما حاج حسین از آغاز کار، گسترش آن را از نظر دور نداشت و بنای ساختمانی بزرگتر را پیش‌بینی کرد. زمینی که از سال ۱۳۲۳ در اراضی باغ ملی تهران برای این منظور وقف شده بود، از سال ۱۳۷۵ شمسی و پس از پایان مراحل ساخت ساختمان جدید، به بهره‌برداری رسید و اکنون تحت تولیت آستان قدس رضوی و به مدیریت هیات عامله و ناظر استصوابی موقوفات ملک به عنوان شعبه‌ای از کتابخانه آستان قدس رضوی، در تهران مورد استفاده اقشار مختلف مردم قرار دارد. کتابخانه ملی ملک با داشتن ۱۹ هزار عنوان نسخه خطی نادر و نفیس، یکی از شش گنجینه بزرگ نسخ خطی ایران است. از قدیمی‌ترین کتب خطی این کتابخانه باید به کتاب خطی «ثمره بطلمیوس» به تاریخ ۳۷۱ هجری قمری و «فوزالاصغر» از علی‌ابن مسکویه به تاریخ ۴۱۰ هجری قمری اشاره کرد. قرآن‌های خطی بی‌نظیر با جلدهای مطلا، شاهنامه و خمسه نظامی به خط محمد بن مطهر نیشابوری که برای سلطان بایسنغر نوشته شده، با مینیاتوری که صحنۀ تقدیم شاهنامه را نشان می‌دهد و سال تحریر آن ۸۳۷ قمری است، از دیگر آثار ماندگار موجود این گنجینه است.

از سال ۱۳۷۵ که محل کتابخانه تغییر کرد و به خیابان سی تیر، مجاور باغ ملی آمد، ساختمان قدیمی از نظرها دور ماند. این ساختمان که در قلب تجاری پایتخت، نزدیکی بازار تهران واقع است، نمونه‌ای از معماری بدیع دوره قاجار است. دیواره‌هایی سنگی، با آجرهای تراش‌خورده و قاب‌هایی از کاشی هفت رنگ با نقوش اسلیمی، هندسی و نقش‌های گوناگون. گچ‌بری‌ها و تزیینات داخلی این بنا نیز چشم‌نواز و مثل سایر بناهای دوره ناصری، تلفیقی از هنر اروپایی و سنت معماری ایرانی است. مرمت بخش قاجاری این بنا در سال ۱۳۷۷ با همکاری سازمان میراث فرهنگی استان تهران آغاز و در سال ۱۳۸۱ به پایان رسید و گفته می‌شود مدیریت کتابخانه و موزه ملک در نظر دارد تا با مشارکت نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهر تهران این خانه را احیا کرده و به یک مرکز فرهنگی تبدیل کند.

***

حالا ۴ دهه از درگذشت حاج حسین‌آقا ملک می‌گذرد. شاید روزی که در ۲۸ سالگی کتاب اشعار «ابن یمین فریومدی» را در دست گرفت، نفیس بودن آن به وجدش آورد و ایده داشتن کتابخانه‌ای پر از کتب خطی را به ذهنش متبادر کرد، خود تصوری از فرجام ایده‌اش نداشت اما حالا ۷۵ سال پس از وقف کتابخانه و موزه ملی ملک اغراق نیست اگر بگوییم کم نیستند پایان‌نامه‌ها و پروژه‌های تحقیقاتی که در سایه همین موقوفات به سرانجام می‌رسند. لابد حاج حسین ملک نیز از آنچه بر جای گذاشته راضی و در آرامش است. هرچند بسیاری از مردمانی که روزانه به کتابخانه وقفی او مراجعه می‌کنند و از گنجینه ارزشمندش بهره می‌برند، حتی با دیدن سر دیس مرمری‌اش در محوطه موزه، به یادش نیاورند.

منابع:

زندگینامه حاج حسین آقا ملک، موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک
زندگینامه واقفین، سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی
درباره حاج محمدکاظم ملک‌التجار، ابوالحسن شهواری، پژوهشنامه تاریخ، زمستان ۱۳۸۴
گزارشی از کتابخانه و موزه ملک، ابوالفتح قهرمانی، ماهنامه هنر و مردم، شماره ۹۸، آذر ۱۳۴۹
بیوگرافی حاج محمدکاظم ملک‌التجار، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 

تاریخ ایرانی- امید ایران‌مهر

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین