آفتابنیوز : آفتاب: بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در تأخیر ۲۴ ساعته اعزام ماشین آلات سنگین برای آواربرداری و نجات زیرآوار ماندگان می دیدند. زیرآوارماندگانی که ای بسا با اعزام سریعتر ماشین آلات زنده از زیر آوار بیرون میآمدند. هرگز اشکهای یکی از دوستان را از یاد نمی برم که می گفت: " تا ۲۰ ساعت بعد از زلزله صدای خواهرم و کودکش را از زیر آوار می شنیدم که زنده بودند و کمک می خواستند ولی با دست خالی هیچ کاری از دستم بر نمیآمد." از انگشتانش خون میچکید و هم از دیدگانش و آخرین جمله ای را که از خواهرش شنیده بود تکرار می کرد: "داریم خفه می شیم."
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در هزاران جسد بر زمین مانده عزیزانشان می دیدند که آخر هم با دستان زخمی و داغدیده خودشان، بدون تشریفات غسل و کفن به آغوش خاک سپرده شدند. بمی ها ترافیک شدید عصر شنبه ۶ دیماه ۸۲ در خیابان های منتهی به گورستان شهر و آن همه اجساد عزیزانشان را که بر زمین مانده بود را فراموش نخواهند کرد.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در آشفتگی و ناامنی روزهای پس از زلزله می دیدند که نه تنها اموال آنان بلکه در مواردی اجساد عزیزانشان را نیز در معرض تاراج عده ای از خدا بی خبر قرارداده بود.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را از عمق جان در سرمای زیر صفر آن شبهای کویر و انتظار دریافت چادرهای امدادی چشیدند. اولین چادرهای امدادی از دومین شب بعد از زلزله بین آسیب دیدگان توزیع شد و تا پایان همان هفته هنوز بودند بیچارگانی که جز انتظار، سلاحی در مقابل سرما نداشتند.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را با دیدن اولین بیمارستان صحرایی که توسط امدادگران خارجی، درون یکی از باغات خیابان فردوسی بم برپا شد فهمیدند. بیمارستان روس ها همان روز قبل از غروب آفتاب برپا و شروع به ارایه خدمات به مصدومان نمود.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در ترافیک بی سابقه جاده های منتهی به شهر بم در ۴۸ ساعت بعد از زلزله و اختلالی که در امر امداد رسانی و انتقال مصدومان حادثه پیش آمده بود دیدند. عصر شنبه ۶ دیماه از بم به قصد آوردن امکاناتی که در کرمان فراهم شده بود راه افتادم و فاصله ۱۸۰ کیلومتری بم تا کرمان را ۱۲ ساعته طی کردم.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در قطعی ۴۸ ساعته تمام ارتباطات مخابراتی شهر و نگرانی ناشی از بی خبری مردم دیدند. بخش قابل توجهی از هجوم مردم به بم و ترافیک عجیب جاده های منتهی به شهر به دلیل همین بی خبری و ابهام در اطلاع رسانی رسانه ها بود.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در ناتوانی آنان برای توزیع آب آشامیدنی سالم و کوهی از بطری های آب معدنی که به دلیل بی نظمی توسط رانندگان حامل آن در نقاط پراکنده شهر تخلیه می شد، دیدند و البته در کوه های دیگری که از مواد غذایی گرفته تا چراغ خوراک پزی و ... که رانندگان حامل آنها پس از ساعت ها معطلی و بلاتکلیفی در بیایان های اطراف شهر تخلیه می کردند.
بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را در سیل امدادرسانانی که عاشقانه و البته بدون هرگونه سازماندهی و حتی تجهیزات اولیه، جزهمدردی کار قابل توجهی برای آسیب دیدگان از دستشان بر نمی آمد می دیدند. احتمالاً بسیاری از آن عزیزان امروز میهمان نوازی بمی ها را به یاد دارند که در آن شرایط سخت بخشی از دغدغه شان شده بود پذیرایی از میهمانی که به عشق خدمت و امدادرسانی پا به شهرشان گذاشته اند.
به گزارش الف،بمی ها "مدیریت بحران" مدیران آن روز را خوب به یاد دارند اما از صمیم قلب آرزو دارند آذربایجان امروز به گونه ای دیگر طعم مدیریت بحران را بچشد.
اما در اين زلزله، شهرها سالمند و توان امدادرساني دارند.
قياس اين دو زلزله مع الفارق است، شرايط کشور و درآمدهاي کشور نيز قابل مقايسه نيستند، در آن زمان درآمدهاي ميلياردي نفت به خزانه دولت واريز نشده بودند.
آموزشهايي که از آن زمان تاکنون به مديران و کارشناسان دستگاهها داده شده اند بايستي بخشي از مشکل را برطرف کرده باشند.
شهر من فراتر از بم الان است