کد خبر: ۱۸۰۵۳۸
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۰

مادر تمام فرضيات مربوط به بدترين حالت در مورد ايران

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: استفان والت- فارین پالیس - به همين ترتيب، روزنامه‌نگاران، سياستمداران، و كارشناسان سياسي ساعتهاي متمادي را صرف اين موضوع كرده‌اند كه آيا اسراييل به ايران حمله می‌کند و چه زماني اين حمله امکان پذیر است، و آيا ايالات متحده بايد به اسراييل كمك كند يا خير. ولي به ندرت از خود پرسيده‌ايم كه آيا اين مسئله بيش از حد بزرگ نشده است؟ 

ريشه كل مناقشه مربوط به ايران اين فرض است كه دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي اهميت جغرافيايي-سياسي بسيار خردكننده‌اي خواهد داشت در حدي كه از نظر اهميت با به قدرت رسيدن هيتلر در آلمان سال ۱۹۳۳، سقوط فرانسه در سال ۱۹۴۰، جدايي چين از شوروي يا فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق برابر دانسته می‌شود. به همين دليل است كه هنري كيسينجر اخيراً استدلال كرد كه توانايي مخفي ايران (يعني ظرفيت دستيابي سريع به بمب) به خودي خود عواقب دهشتناكي خواهد داشت. به ادعاي كيسينجر حتي اگر ايران از برخي خطوط قرمز نيز عبور نكند، اين موضوع:‌ ۱) باعث «اشاعه غيرقابل كنترل فناوري هسته‌اي نظامي در كل منطقه» می‌شود؛ ۲) «باعث می‌شود بسياري از همسایه‌های ايران جهت گيري سياسي خود نسبت به تهران را تغيير دهند؛» ۳) «منجر به فروكش كردن تمايلات اصلاح‌طلبانه در بهار عربي می‌شود؛» و ۴) باعث وارد شدن «ضربه‌اي بالقوه مرگبار» به اميدهاي موجود براي كاهش زرادخانه‌هاي هسته‌اي در سطح جهان می‌گردد. عجب. و اين تازه در صورتي است كه ايران تنها توان بالقوه هسته‌اي داشته باشد، نه حتي يك سلاح (هسته‌اي) واقعي. 

بنابراين، ايالات متحده بايد آنها را متقاعد به صرفنظر كردن از بخش اعظم ظرفيت غني‌سازي خود كرده يا براي نابود كردن اين ظرفيت وارد جنگ شود. 

با اين حال، اين «مادر تمام فرضيات» تنها بيان شده و به ندرت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. پرسش بديهي كه بايد طرح شود اين است: آيا موارد قبلي اشاعه هسته‌اي همان عواقب دهشتناكي را كه سياستمداران افراطي مخالف ايران مدعي آن هستند داشته است؟ پاسخ منفي است. در حقيقت، گسترش سلاحهای هسته‌اي تأثير بسياري اندكي بر ماهيت اساسي سياست جهاني و رتبه بندي قدرتهاي اصلي داشته است. تأثير اصلي انقلاب هسته‌اي ايجاد احتياط بیشتر در رفتار هم دارندگان بمب و هم كشورهايي است كه با يك دشمن مجهز به سلاح هسته‌اي روبرو بوده‌اند. اشاعه باعث تبديل کشورهای ضعیف به بازيگران جهاني با نفوذ نشده است، توانايي باج‌خواهي از همسايگان يا مجبور كردن آنها به تسليم در مقابل دولتهاي داراي سلاح هسته‌اي را به اين دولتها نداده است، و باعث مسابقات تسليحاتي وسيع منطقه‌اي نشده است. خلاصه، هراس از اين كه بمب ايراني باعث تغيير ماهيت سياستهاي منطقه‌اي يا جهاني خواهد شده تا حدود زيادي اغراق‌آميز بوده و مي‌توان گفت بي معني است. 

بياييد سابقه تاريخي را بررسي كنيم.
آيا وقتي اتحاد شوروي قدرتمند اولين بمب خود را در سال ۱۹۴۹ منفجر كرد دنيا زير و رو شد؟ با اين كه اسناد هشدار دهنده‌ای مانند NSC-۶۸ در مورد افزايش وسيع نفوذ و قدرت تهاجمي شوروي هشدار دادند، تحول هسته‌اي شوروي صرفاً باعث احتياط بيشتري كه دو ابرقدرت از قبل در مورد يكديگر نشان مي‌دادند شد. ايالات متحده از قبل اتحاد شوروي را دشمن خود می‌دید و اصل اساسي مهار نيز از قبل در حال اجرا شدن بود. ناتو قبل از آزمايش هسته‌اي شوروی در حال شكل گيري بود و سلطه اتحاد شوروي بر اروپاي شرقي نيز حقيقتي پذيرفته شده بود. برخورداري صرف از بمب اتمي به ترومن كمك نكرد كه نظرات خود را به استالين ديكته كند و دستيابي به بمب نيز استالين يا جانشينهاي وي را قادر به باجگيري از هيچيك از كشورهاي همسايه يا متحدين اصلي ايالات متحده نكرد. اين موضوع قطعاً باعث نشد هيچ كشوري «با تغيير جهت‌گیری سياسي تبديل به متحد مسكو شود.»
 
تهديد موشكي نيكيتا خروشچف در سالهاي بعد نیز تنها باعث انسجام بيشتر ناتو و ساير ائتلافهاي وابسته به آمريكا شد و اكنون می‌دانیم كه هدف بخش اعظم جنجالي كه او به راه انداخت مخفي كردن فرودستي راهبردي شوروي بود. داشتن زرادخانه هسته‌اي بزرگ مانع از قيامهاي ضد كمونيستي در آلمان شرقي، مجارستان، چكسلواكي، يا لهستان نشد و به اتحاد شوروي براي برنده شدن در جنگ افغانستان كمك نكرد. حتي در نهايت مانع از فروپاشي كامل اتحاد شوروي نيز نشد. 

آيا دستيابي انگليس و فرانسه به سلاحهاي هسته‌اي مانع از افول قدرت عظيم آنها شد؟ اصلاً و ابداً. برخورداري از قدرت ضربه زدن شايد به دوگل احساس بهتري در مورد حيثيت فرانسه داده باشد و برخورداري از توان بازدارندگي باعث كاهش اتكاي هر دو كشور به چتر امنيتي ايالات متحده شده باشد، ولي به هيچيك از آن تفوق بيشتري بر امور جهاني يا نفوذ بيشتري در هيچ جاي دنيا نداد. و شايد به خاطر داشته باشيد كه انگليسيها نتوانستند با تهديد هسته‌اي آرژانتين را مجبور به باز پس دادن جزاير فالكلند كند (با توجه به اين كه آرژانتين نه بمب داشت و نه تضمين هسته‌اي) و مجبور شدند با استفاده از نيروهاي متعارف جزاير مذكور را پس بگيرند. 

آيا انفجار بمب در سال ۱۹۶۴ توسط چين باعث شد اين كشور ناگهان ابرقدرت شود؟ اصلاً. چين همچنان در صحنه جهاني بازيگري كم اهميت باقي ماند تا زماني كه اصول اقتصاد بازار را پذيرفت و افزایش نفوذ جهاني آن هم ناشي از سه دهه رشد اقتصادي است نه ذخاير بمبهاي هسته‌اي. در ضمن، آيا ساخت بمب باعث شد مائو زدونگ (فردي بيرحم و خود بزرگ بين كه عامل اقدام فاجعه بار «گام بلند» در ۱۹۵۷ و انقلاب فرهنگي ويرانگر چين در دهه ۱۹۶۰ بود) شروع به تهديد و باجگيري از كشورهاي همسايه كند؟ نه. در حقيقت، رفتار سياست خارجي چين از ۱۹۶۴ به بعد كاملاً مهار شده بود. 

اسراييل چطور؟ آيا زرادخانه هسته‌اي اسراييل به آن امكان فشار وارد كردن به همسايه‌‌ها يا تحميل اراده خود بر حزب ا... يا فلسطيني‌ها را داده است؟ نه. اسراييل از برتري نظامي متعارف خود براي اين منظور استفاده می‌کند، نه از زرادخانه هسته‌اي. در حقيقت، بمب هسته‌اي اسراييل حتي مانع از اين نشد كه در اكتبر ۱۹۷۳ مورد حمله مصر و سوريه قرار نگيرد هر چند باعث شد آن دو كشور اهداف خود را به باز پس گيري سرزمينهايي كه در سال ۱۹۶۷ از دست داده بودند محدود نمايند. نكته قابل ذكر ديگر اين كه برنامه هسته‌اي اسراييل باعث شروع يك مسابقه تسليحاتي سريع هم نشد. هر چند دولتهايي مانند عراق و ليبي بعد از اين كه اسراييل به بمب دست يافت اقدام به اجراي برنامه‌های سلاحهاي كشتار جمعي خاص خود كردند، هيچ يك از تلاشهاي هسته‌اي آنها به سرعت پيشرفت نكرد و به سرانجام هم نرسيد. 

ولي صبر كنيد، موارد ديگري هم هست. دولت سفيد پوست آفریقای جنوبی سرانجام چند عدد بمب توليد كرد ولي هیچ کس اهميتي به آن نداد و رژيم آپارتايد به پايان راه رسيد. سپس دولت جديد زرادخانه هسته‌اي را كنار گذاشت و در ازاي آن اعتبار فراواني كسب كرد. به هر تقدير، آفريقاي جنوبي بدون آن زرادخانه بيشتر احساس امنيت مي‌كند. 

هند و پاكستان چطور؟ «انفجار هسته‌اي صلح‌آميز» ‌هند در ۱۹۷۴ اين كشور را ابرقدرت نكرد و تنها تأثير واقعي آن تحريك پاكستان (كه از قبل رقيب قسم خورده هند بود) به توليد بمب بود. و نكته قابل توجه اين كه عليرغم شكايات متعدد از هر دو طرف و درگيريهاي گاه و بيگاه و ساير اقدامات تحريك كننده، هيچ جنگ عمده‌اي هم از آن زمان بين دو كشور ايجاد نشده است. 

سرانجام، كره شمالي هنوز هم به اندازه گذشته نگران كننده و عوضي است ولي دستيابي به سلاحهاي هسته‌اي باعث نشد كره از كشوري با مشکلات مالي فراوان تبديل به قدرت منطقه‌اي بزرگي شود و باعث نشد تلاشي براي ايجاد دردسر بيشتر انجام دهد. در حقيقت، نكته قابل توجه در مورد برنامه هسته‌اي كره شمالي تأثير بسيار كم آن بر همسايگان اين كشور است. كشورهايي مانند ژاپن و كره جنوبي در صورت تمايل مي‌توانند به سرعت هسته‌اي شوند، ولي هيچيك طي ده سالي كه از آزمايش هسته‌اي كره شمالي گذشته است چنين تصميمي نگرفته است. 

خلاصه اين كه هم از نظر تئوري و هم تاريخي، تأثير دستيابي به سلاح هسته‌اي بر قدرت و ميزان نفوذ يك كشور بسيار كمتر از چيزي است كه بسياري باور دارند و گسترش تدريجي سلاحهاي هسته‌اي تنها تأثيرات خفيفي بر سياستهاي منطقه‌ای و جهاني داشته است. 

سلاحهاي هسته‌اي از نظر بازدارندگي حملات مستقيم به وطن مفيدند و باعث احتياط بيشتر تمام انواع رهبران ملي می‌شوند. كاري كه آنها نمی‌کنند تبديل كردن دولتهاي ضعيف به قدرتهاي بزرگ است. علاوه بر اين، براي باجگيري ابزارهاي بي خاصيتي هستند و بسيار پرهزينه‌اند. اين سلاحها همچنين باعث می‌شوند ساير كشورها نگران مقصود اصلي كشور داراي اين سلاحها شده و براي حفاظت از خود متحد شوند. به اين دلايل، اغلب كشورهايي كه توان تبديل شدن به قدرت هسته‌اي را دارند به اين نتيجه رسیده‌اند كه توليد بمب به زحمتش نمي‌ارزد. 

ولي برخي دولتها و معمولاً آنهايي كه نگران مورد حمله قرار گرفتن هستند، تصميم به ادامه مسير دارند. خبر خوب اين كه اين كار آنها تأثير بسيار ناچيزي بر مسائل جهاني دارد. 

ولي به دلايل عجيبي، به نظر می‌رسد كه جامعه امنيت ملي ايالات متحده فكر می‌کند كه نه منطق در مورد ايران صدق می‌کند و نه تمام سوابق تاريخي گفته شده. آنها فراموش کرده‌اند كه هشدارهاي شديد مشابهي قبل از مجهز شدن هر يك از كشورهاي ديگر به بمب داده شد، ولي هيچيك از پیش‌بینی‌های هراس انگيز مذكور درست از آب در نيامد. نكته مضحك اين است كه تأكيد مكرر بر سناريوهاي مربوط به چشم‌انداز تيره و تار عواقب وسيع جغرافيايي-سياسي بمب ايراني، تنها موضع افراطيون ايراني را كه ممكن است علاقمند به دستيابي واقعي به يك سلاح مؤثر باشند تقويت می‌كند. هر چه باشد، اگر دستيابي به بمب چنين نفوذي كه كيسينجر و ديگران از آن در هراسند به ایران می‌دهد، چرا تهران نبايد به دنبال آن باشد؟ 

در حقيقت، روش هوشمند براي منصرف كردن ايران از هسته‌اي شدن حذف گزينه تهديد به استفاده از زور (و در نتيجه كاهش نياز ايران به بازدارندگي) و توضيح اين موضوع است که دستيابي به بمب نه مزاياي راهبردي مهمي براي ايران خواهد داشت و نه تأثيري زيادي بر سياستهاي جهاني و منطقه‌اي. و در اين مورد، ‌راهبرد هوشمند از مزيت اضافي واقعيت داشتن نيز برخوردار است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
hamed
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
0
0
آيا وقتي اتحاد شوروي قدرتمند اولين بمب خود را در سال ۱۹۴۹ منفجر كرد دنيا زير و رو شد؟ با اين كه اسناد هشدار دهنده‌ای مانند NSC-۶۸ در مورد افزايش وسيع نفوذ و قدرت تهاجمي شوروي هشدار دادند، تحول هسته‌اي شوروي صرفاً باعث احتياط بيشتري كه دو ابرقدرت از قبل در مورد يكديگر نشان مي‌دادند شد. ايالات متحده از قبل اتحاد شوروي را دشمن خود می‌دید و اصل اساسي مهار نيز از قبل در حال اجرا شدن بود. ناتو قبل از آزمايش هسته‌اي شوروی در حال شكل گيري بود و سلطه اتحاد شوروي بر اروپاي شرقي نيز حقيقتي پذيرفته شده بود. برخورداري صرف از بمب اتمي به ترومن كمك نكرد كه نظرات خود را به استالين ديكته كند و دستيابي به بمب نيز استالين يا جانشينهاي وي را قادر به باجگيري از هيچيك از كشورهاي همسايه يا متحدين اصلي ايالات متحده نكرد. اين موضوع قطعاً باعث نشد هيچ كشوري «با تغيير جهت‌گیری سياسي تبديل به متحد مسكو شود.»
یکم تاریخ بخونی بد نیست...
شوروی تا سال92 با همین قدرت نظامیش یه سری از کشورها رو تصرف کرد.
درسته که با آمریکا درگیر نشد(اگه میشد جنگ جهانی میشد) اما دوران جنگ سرد بود و دوطرف فقط هزینه خرج قدرت نظامی میکردن و بمب میساختن
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین