کد خبر: ۱۹۸۴۸۷
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۸

بگذارید مرگمان زندگی شود برای دیگران...

20 سال، 30 سال، 40 سال و ... است که دارد می‌زند تا زندگی بدهد به من و تو، من و تویی که داریم نفس می‌کشیم، راه می‌رویم و در یک کلمه زندگی می‌کنیم.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: اما حالا، روی این تخت، فقط می‌زند برای حیات یک مرده، مرده‌ای که هیچ وقت زنده نمی‌شود، حالا دیگر تپش‌های این قلب کاری از پیش نمی‌برد و فقط می‌تواند چند خطی را که روی صفحه‌ی مانیتور نقش بسته بالا و پایین کند.

 قلبی که نتواند با تپش‌هایش زندگی دهد به چه کار می‌آید. بیخودی بزند که چه؟ بگذار حالا که تپش‌هایش در سینه‌ی من و تو بی‌اثر شده در سینه‌ی دیگری بزند...

شاید ندانی یا فراموش کرده باشی که توی همین شهر آدم‌هایی هستند که زنده‌اند و زندگی می‌کنند اما با قلبی که جوابشان کرده، قلبی که شاید برایشان تا چند ماه دیگر بیشتر کار نکند.

توی همین شهر آدم‌هایی هستند که هفته‌ای دو بار باید بروند زیر دستگاه دیالیز و با چه درد و بدبختی و با پرداخت چه هزینه‌هایی دیالیز شوند تا برای مدتی دوباره امید به زندگی به آنها برگردد...

آدم‌هایی که تعدادشان حالا به 20 هزار نفر رسیده و هر هفته هم 6 تا 10 نفرشان جان خودشان را از دست می‌دهند...

روی این تخت تپش‌های قلبمان دیگر پاسخ نمی‌دهد چرا کاری نکنیم که پس از ما اعضای بدنمان چند نفری را از دست دوا و دکتر نجات دهد و برای همیشه از روی تخت بیمارستان بلندشان کند.

این روزها خیلی‌ها برای اهدای اعضای بدنشان پس از مرگ برگه پر می‌کنند، اما این‌که بخواهی برگه‌ی اهدای عضو عزیزانت را پر کنی شاید دیگر به این راحتی نباشد...

فکر از دست دادن عزیزی که صدای نفس‌هایش را می‌شنوی بالا و پایین شدن‌های تپش‌های قلبش را می‌بینی کمی نه، خیلی سخت است...

سخت است باور کردن مرگ عزیزت در حالی که کنار تو روی این تخت نفس می‌کشد. سخت است بخواهی اجازه‌دهی نفس‌هایش را پیش چشمانت قطع کنند...

اما این بار باید به باورت، به گفته‌هایی که می‌شنوی بیشتر از چشمانت اعتماد کنی و باور کنی این خط‌هایی که می بینی فقط تپش‌های قلب یک مرده است...

این تپش‌ها ادامه دارد، این نفس‌ها بالا و پایین می‌شود، اما هیچگاه زندگی نمی‌دهند. مغز پیش از اینها مرده و قلب هم نمی‌تواند یک تنه بار زندگی را به دوش کشد...

در ایران سالانه شش تا 12 هزار نفر به مرگ مغزی دچار می‌شوند که از بدن آنها می‌توان اعضای بدن 3000 تا 6000 نفر از آنها استفاده کرد و با احتساب اینها هر کدام از آنها می‌توانند جان یک تا هفت نفر را نجات دهند. این تعداد می‌تواند زندگی 21 تا 42 هزار بیمار را نجات دهد و این می‌شود نجات تمام بیماران اهدای عضوی که داریم...

دکتر «محمدرضا نیکبخت» رییس دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه در گفت‌وگو با ایسنا،  معتقد است: اهداء عضو می‌تواند انسان‌های نیازمندی که جانشان در خطر است را از مرگ حتمی نجات دهد.

وی با تاکید بر این‌که افرادی که به مرگ مغزی دچار شده‌اند، هیچگاه به زندگی باز نمی‌گردند، از خانواده‌های این افراد خواست تا با اهدا اعضاء بدن عزیزان خود زندگی دوباره‌ای به چندین بیمار در حال مرگ ببخشند.

رییس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام این کار را نوعی احساس همدلی، همراهی و هم نوع‌دوستی می‌داند و می‌گوید: مطمئناً بسیاری از افراد مایلند که پس از مرگشان اعضای آنها به بیماران نیازمند اهدا شود و از همین‌رو بسیاری از افراد با میل و خواست خود کارت اهدا عضو دریافت می‌کنند.

نیکبخت می‌گوید: این در حالی است که بسیاری از خانواده‌های این افراد مایل به اهداء اعضای عزیزان خود نیستند.

وی عدم فرهنگسازی مناسب در این زمینه را علت اصلی مخالفت برخی خانواده‌ها می داند و معتقد است: اگر رسانه‌ها و به ویژه رسانه‌ی ملی در این زمینه فرهنگ‌سازی کند، مطمئناً تعداد اهدا عضو بیش از تعداد موجود می‌شود.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه همچنین معتقد است با اقدامات و فرهنگسازی‌ها در سال‌های اخیر استقبال از این موضوع هم‌چنین شمار بیمارستان‌های اهدای عضو بیشتر شده است.

دکتر نیکبخت در خصوص امکانات انجام عمل‌های جراحی اهدای عضو در کرمانشاه می‌گوید: هم‌اکنون امکانات انجام عمل‌های این‌چنینی را داریم، اما تیم خاصی باید اینکار را انجام دهد که گاهی این تیم برای انجام عمل‌ها به استان اعزام می‌شوند و گاهی مجبور می‌شویم بیمار را برای اهدای عضو به تهران منتقل کنیم.

وی با یاد آوری این‌که هم‌اکنون شمار مرگ مغزی در استان نسبت به تعداد افراد اهداء‌کننده‌ی عضو بیشتر است، از خانواده‌ها خواست تا در این زمینه مشارکت بیشتری داشته باشند و بدانند بهتر است اعضای عزیزان آنها به دیگران زندگی دهند تا آنکه در زیر خاک مدفون شوند.

براساس این گزار، بخواهیم یا نخواهیم مرگ مغزی یعنی پایان زندگی و چه خوب می‌شود اگر اجازه دهیم پایان زندگی ما و عزیزان‌مان آغازی دوباره باشد برای زندگی دیگری...

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین