آفتابنیوز : 
نکته برجسته اتفاق یکشنبه شب مربوط به ورودحزبی تازه در کنار دیگر احزاب به عرصه سیاسی نیست بلکه مفهومی است که تشکیل آن در فهم ناظران سیاسی و بالطبع جامعه ایران ایجاد می کند. مهدی کروبی در قامت یک روحانی با سابقه، صریح اللهجه، اصولگرا و هدفدار برای تعقیب خواستهای ارزشی و سیاسیاش این بار نه در قواره صنف خود، مثل آنچه در تشکل روحانیون مبارز منشعب از جامعه روحانیون مبارز تجربه شد، بلکه در هیات یک فعال سیاسی ششدانگ به تشکیل حزب اقدام کرد. در این کار او طلایه دار هنجارشکنی در صنفی شد که بویژه از آغاز تاریخ مدرن سیاسی ایران، یعنی انقلاب مشروطیت به بعد این روحانیون با هر گرایشی از ورود رسمی به احزاب پرهیز کرده و اگر جمعی را نیز تشکیل داده بودند بر غیر حزبی بودن آن تاکید داشتند. علاوه بر این مشارکت استثنایی برخی روحانیون با احزاب معمولا شکلی از رفتار ارشادی داشت. در واقع روحانیون فعال به ابزارهای سنتی-تبلیغی خود بسنده کرده و می کوشیدند دامن خود را از هرگونه چسبندگی به احزاب مصون نگه دارند.
این امر تا روزگاری که تعاملات سیاسی در فضایی از مشخصههای قدیمی باقی بود، کاراییاش را داشت اما در عصر مدرن و گسترش ابزارهای ارتباطی پیچیده شدن تعاملات مربوط به قدرت هر فعال واقعگرایی را به ابزارهای مدرن ترغیب کرده است. در اینجا آنچه مهدی کروبی را متمایز از دیگران می کند ساختار شکنی در صنفی است که همیشه از حزب و حزبگرایی پرهیز کرده است. اما انگیزه تشکیل حزبی با حضور فعالان سیاسی همسو و نه هملباس تجربهای است که روحانی پرسابقه ایرانی را به صرافت انجام آن واداشت؛ تجربه 26 ساله استقرار نظام جمهوری اسلامی و بویژه کارنامه هشت سال تلاش اصلاحطلبانه اکنون از مهدی کروبی شخصیتی ساخته است که پس از نتیجه انتخابات سوم تیرماه گذشته بر اعتقاد خود بر ضرورت تشکیل حزب سیاسی و بهرهگیری از همه امکانات ارتباطی مدرن تاکید کند.
اکنون در باور کروبی حزب سکویی است که از یکسو می توان پیام خود را در همه لایههای اجتماعی رسوخ داد و از دیگر سو با مقوله قدرت تعامل کارآمد داشت. چند صدایی ناهمگون در طرح مطالبات نوگرایانه به وضعی انجامید که نه حاصلی معلوم از تعامل با قدرت پدید آورد و نه مردم توانستند از سقف و کف اصلاحخواهی درک ملموس کنند. مهدی کروبی با تشکیل حزب اعتماد ملی می کوشد از یکسو در اقدامی هنجار شکن بانی تاسیس نخستین حزبی باشدکه موسسش یک روحانی است و از سوی دیگر وجوه تمایز اندیشههایش را با دیگر اصلاحطلبان در قالب حزب نمایان کند. فرجام اراده او در این کار به کارآمدی حزبی متکی خواهد بود که در فضای سیاسی ایران امکان بروز یافته است.
نکته مهم دیگر در توجه به حزب اعتماد ملی انگیزه تاسیس آن است. این انگیزه بطور مستقیم با تجربه 8 سال جریان اصلاح طلبی مربوط است. حزب اعتماد ملی اگر بخواهد شریک تجربه احزاب ریز و درشتی باشد که طی سالهای اخیر شکل گرفتند، بیگمان وارد دایرهای بسته از تکرار تجربه ناکام آنها خواهد شد. تعریف معلوم و منسجم از باورهای ایدئولوژیک، تعیین خاستگاه طبقاتی و مخاطب سنجی، پرهیز از کادرگرایی و لحاظ واقعیتهای جامعه امروز ایران و جهان، ارائه رهنمودها و راه حلهای استراتژیک و گم نشدن در دیوان سالاری حزبی، الزامهایی است که می تواند حزب تاثیرگذار کشور قرار دهد. همه موارد بالا را باید اضافه کرد بر این اصل مهم که حزب فراگیر نمی تواند تعامل خود را تنها در طبقه بالایی هرم قدرت محدوده کرده و ارتباطش را با لایههای زیرین فراموش کند. احزاب کشور در سال های اخیر قدرت را در چانهزنیها با کانون های قدرت دنبال کردهاند. از همین رو خود را تا سطح حزب رسمی و سهم طلب در هرم قدرت نزول دادهاند. حزب فراگیر، قدرت خود را در میان مردمی جستجو می کند که سرانجام آرای آنان سرنوشت ها را رقم می زند.
به هر حال حزب اعتماد ملی قدم به عرصه سیاسی کشور گذاشته است. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت هم دلیل آنکه تابوی حزبگرایی در جامعه محتاط ایران شکسته می شود و هم اینکه بتدریج می آموزیم حزب ابزاری کارآمد در تحقق اهداف دموکراتیک است.
اين حزب از جهات ديگر هم قابل بررسي است كه شايد بعدا به آن بپردازم