آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و استاد جامعهشناسی درباره طرح استیضاح وزیر علوم در مجلس میگوید: افراطیون با حمله به دو وزارتخانه فرهنگ و ارشاداسلامی و وزارت علوم میخواهند دولت پایگاه اجتماعی و حمایت طبقه متوسط را از دست بدهد. هدف افراطیون رکود و زوال دولت است اما از در این وزارتخانهها وارد میشوند.
آقای دکتر! عدهای از نمایندگان در مجلس از توضیحات وزیر علوم قانع نشدهاند. شما دلیل اصرار مجلس بر عدم اقناع را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که وجدان عمومی و اهالی دانشگاه از توضیحات وزیرعلوم قانع شدهاند. اگر نمایندگان مجلس، نماینده افکار عمومی و فکری جامعه باشند و ارزیابی آنها با ارزیابی مردم همسو باشد باید قانع شده باشند. نمایندگان اگر نماینده مردم هستند باید از خواست مردم حمایت کنند. من امروز در این روزها در یکی از معتبرترین دانشگاههای تهران حضور داشتم. در آنجا نگرانی استادان و دانشجویان نشان از رضایت مطلق دانشگاهیان از عملکرد وزیر علوم بود. البته من درصد تعیین نمیکنم اما واقعا بالای 80 درصد دانشگاهیان از «پیگیریِ منفی» مجلس ابراز نگرانی میکردند. در نهایت اگر این نمایندهها نمایندۀ مردم هستند باید ارزیابی درستی از خواست و مطالبه مردم داشته باشند. اگر نماینده مردم در مقابل مردم و دانشگاه و مطالبه مردمی قرار بگیرد در طولانی مدت به نفع آن نماینده نخواهد بود.
*عدهای از نمایندگان میگویند که وزیر علوم با طرح بورسیه 3000 نفری خواسته جنجالی در فضای اجتماعی بوجود آورد و استیضاح خود را غیرموجه جلوه بدهد و یا چرا اسامی متخلفان را اعلام نمیکند. نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
اعلام کردن اسامی متخلفان به نوعی بدنام کردن افرادی است که در ساختارهای غلط کاری خلاف انجام میدهند. ممکن است عدهای از این افراد خود به تنهایی مقصر نباشند و رویهها و شیوه غلط موجب چنین خطای فاحشی برای آن عده شده باشد. آیا افشاگری و بدنامی در فضای عمومی کار درستی است و یا اینکه طرح این پروندهها در روال قانونی و منطقی و عبور از گذرگاههای قانونی مثل مجلس و نهادهای قضائی رویه معقولی است؟ افشاگری که نمایندگان انتظار دارند یک افشاگری منفی است نه معقول. از طرف دیگر این وظیفه وزیر علوم است که به پروندههای درخواستکنندگان رسیدگی کند. اگر حقی از کسی ضایع شده بر اساس منطق و قانون و حق انسانی افراد مورد تفحص قرار دهد و بر اساس رای صادره عمل کند. از طرفی افکار عمومی هم از نمایندههای مجلس سوال دارد. خطای آقای فرجیدانا چیست که تبعات آن جز استیضاح نیست؟ آیا وزیر حق انتصاب و تغییر معاون و روسای دانشگاه را دارد یا ندارد؟ ایشان برای دانشگاهها افرادی را انتصاب کردهاند که واقعا افرادی دانش دوست، متعهد و دلسوز علم و دانشگاه هستند. هیچ کدام از این افراد کم سواد و غیرمتعهد نیستند. همه در حوزه کار خود مدیران باتجربهای هستند. آیا اینکه خط فکری-سیاسی گروهی از مدیران با طیفی از نمایندههای مجلس همخوانی نداشته باشد میتواند دلیلی بر استیضاح باشد؟ استیضاح باید در صورت تخطی از چارچوب قانون و مقررات انجام شود. البته همه نمایندهها در مجلس به دنبال استیضاح وزیر علوم نیستند و عدهای خاص در مجلس به دنبال استیضاحاند و این همه مطلق نمایندهها نیست. کسانی که پرونده خود آنها با فساد گره خورده، با استیضاح موافق هستند.
*عدهای از نمایندهها به مطبوعات درباره پرداختن به استیضاح انتقاد میکنند که چرا اینها درباره استیضاح حساسیت نشان میدهند؟
مطبوعات بازتاب افکار عمومی است و رکن چهارم دموکراسی است. آنها حق دارند که افکار عمومی را منعکس کنند. اینها همه بهانهای است که عدهای طرح میکنند. آیا نباید روی دیگر سوال را اینطوری مطرح کرد که آیا مجلس با طرح این سوالات و این اظهارنظرها میخواهد اصل قضیه را بپوشاند یا هدف دیگری دارد؟ اصل قضیه امروز بررسی وضعیت بورسیههای غیرقانونیای است که در دولت قبلی اتفاق افتاده و اینکه عدهای در مجلس میخواهند به هر دلیلی این رسیدگی صورت نگیرد.
* یکی از دلایل طرح استضاح وزیر علوم جلوگیری از تحصیل دانشجویان ستارهدار در سیستم آموزش عالی کشور است.
اولا باید از طراحان این سوال پرسید که آیا وزارت علوم تمام دانشجویان ستارهدار را به دانشگاه برگردانده؟ آیا بدون بررسی پرونده اینها تصمیمی گرفته؟ آیا این وظیفه وزیر علوم نیست که به طور قانونی به وضعیت دانشجویان و استادانی که اخراج شدهاند رسیدگی کند و علت را به دقیق بررسی کند؟ انتظار مردم این است که وزارت علوم به وضعیت این گروه که عدهای به ناحق مورد ظلم و اجحاف قرار گرفتهاند رسیدگی شود. اگر وزیر علوم همان رویه غلط را پیش میگرفت این عده از نمایندهها راضی میشدند؟ مگر دولت در اول قول نداده بود که باید در رویههای غلط تغییر مثبت بوجود آورد؟ اگر همان رویه پیش گرفته میشد چه نیازی به تغییر وزیر علوم بود. من واقعا متوجه نمیشوم که چرابه جای قدردانی از وزیر به دلیل رسیدگی به تخلفات، او را استیضاح میکنند؟
*آقای دکتر فساد علمی که در دولت قبلی اتفاق افتاده چه تبعاتی را به همراه دارد؟
در دولت نهم و دهم سه نوع فساد در دانشگاهها مثل سایر عرصههای کشور اتفاق افتاد. یکی از این فسادها فساد اداری بود. در این فساد مقررات و قوانین اداری زیر پا گذاشته شد و عدهای خارج از مقررات یا استخدام شدند و یا هیئت علمی دانشگاه شدند، اینها از فیلتر آزمون استخدامی، اطلاعیه استخدام و داشتن مدرک تحصیلی مرتبط و شرایط خاص استخدام نگذشتند و با شیوههای نادرست وارد دانشگاه شدند. در عرصه اقتصادی تحت تاثیر فسادهای کلان اقتصادی در کشور، رانتها و اختلاسها و تضعیف بازار رقابت که همه از آن مطلع هستند میتواند فضای عمومی دانشگاه هم تحت تاثیر قرار گیرد. اما مهمترین فساد فساد علمی است که باعث کاهش کیفیت علم در دانشگاه شده است. ابعاد این فساد بسیار گسترده است. این فساد باعث تضعیف نهاد دانشگاه شده؛ دانشگاه اهمیت مرکزی خود را از دست میدهد. وقتی علم کیفیت خود را از دست بدهد و ملاک و معیار در دانشگاه کمیگرایی باشد نتیجه ملموس این مسئله، تضعیف بنیانهای دانش، تضعیف فرآیند توسعه، تضعیف منابع انسانی و مدیرتی کشور در طولانی مدت است. کسانی که توان لازم برای ورود به دانشگاه را ندارند اگر در این پست و مقام قرار بگیرد در نهایت نمیتوانند کارشناسان خبرهای باشد. فکر میکنم که رسیدگی به فساد علمی به دلیل اهمیت زیربنایی علم و دانشگاه، از اهمیت ویژهای برخوردار است و دامنه تبعات آن بیشتر است. اهمیت فساد علمی از دو نوع فساد قبلی نه تنها کمتر نیست بلکه بیشتر است و باید در الویت رسیدگی قرار بگیرد.
*به نظر شما در این موارد مجلس چه وظیفهای دارد؟
مجلس باید به فسادزدایی از دانشگاه کمک کند. باید دانشگاه در مسیر واقعی تولید علم قرار بگیرد. از طرف دیگر حمایت از وزیر علوم خود به خود به معنای تبرئه مجلس هم قلمداد میشود. باید در دانشگاه که مصدر تولید اندیشه است همه فسادها، هم اداری، اقتصادی و هم فساد علمی از بین برود.
*چرا عدهای حوزه فرهنگ را در این دوره مورد آماج حملات خود قرار دادهاند؟
دولت در شروع کار خود مطالبات اجتماعی را در سه سطح بالا، متوسط و پایین دسته بندی کرده. در این تقسیم هر وزارتخانه طبق مطالبات گروه هدف، الویت خاص خود را دارد. به عنوان مثال دولت با معرفی وزیری برای وزارت کار، و رفاه اجتماعی که خود سابقه عضویت در خانه کارگر و گرایش چپ دارد خواسته کسی را به این وزارتخانه معرفی کند که با مشکلات کارگری آشنا باشد. یا در صنعت فردی را که به بخش خصوصی و کارآفرینی آشنا است انتخاب کرده است. طبقه متوسط شهری کسانی هستند که با دو وزارتخانه فرهنگ و ارشاد و وزارت علوم بیشترین ارتباط را دارند. اعضای این طبقه بیشتر از نویسندگان، هنرمندان، دانشجویان، استادان دانشگاه، روزنامهنگاران، روشنفکران و... هستند. در واقع با شروع کار دولت دو وزارتخانه فرهنگ و ارشاد و وزارت علوم در نوک پیکان حملات قرار گرفته است. اما معنای دیگر این هدفگیری این است که رقیب به خوبی پایگاه رای دولت یازدهم را شناسایی کرده و میخواهد این پایگاه را تضعیف کند. اگر دانشجو، دانشگاهی و اهالی فرهنگ و هنر از دولت ناراضی باشد و حمایت خود را دولت بردارد مسلما طبقه کارگر و تولیدکنندهها به دلیل مشکلات بیشتر در حوزه اقتصاد و رفاه اقتصادی، تحریم اقتصادی زودتر دچار نارضایتی میشوند. من فکر میکنم که پاشنه آشیل دولت دو وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم است. افراطیون با هدف قرار دادن این دو وزارتخانه میخواهد مهمترین پایگاه اجتماعی دولت را از او بگیرد و زمینه زوال و رکود دولت را فراهم کند.